سلام.یه سوالی داشتم.
جمعه قبل،خانواده من دچار صانحه تصادف رانندگی شدند و پدرم را متاسفانه از دست دادم. مادرم و خواهرم هم در ماشین بودند و اونها هم آسیب دیدند. مادرم دچار شکستگی های لگن و شانه و زانو شدند و خواهرم سرشون چندناحیه زخم و جراحت و ضربه برداشت و لخته خون توی مغزشون داشتند.
البته الان از اول بهترن الحمدلله. ما بهشون نگفتیم پدرم فوت شدند. گفتیم بیهوشند و ممنوع الملاقاتند. حالا نمیدونیم کی و چطور باید حقیقت را بهشون بگیم که اسیب کمتری ببینند. لطفا اگر ممکنه زود،کمکمون کنید. خیلی مستاصلیم. ممنونم.
---------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه از تخصص خود در راستای حل مشکل شما بهره میبریم خدای را شاکر و سپاسگزاریم.
از شنیدن ماجرا و اتفاقاتی که در این چند روزه برای شما رخ داده است متأثر و ناراحت شدیم. خدا به شما و خانواده محترمتان صبر دهد و پدر مرحومتان را غریق رحمت بی پایانش قرار دهد.
ما حساسیت شما را کاملاً درک میکنیم و میدانیم خبر فوت عزیزان بسیار سخت است خصوصاً برای فردی خود از لحاظ جسمی در شرایط مناسبی به سر نمیبرد.
اصل در این فضا آمادهسازی خواهر و مادرتان است و این آمادهسازی باید به صورت تدریجی اتفاق بیفتد به این صورت که مرحله به مرحله و البته نه با زجر دادن آنها را وارد فضای فوت پدرتان نمایید.
مثل اینکه الآن شما گام اول را برداشته اید که گفته اید ایشان بیهوش است. در مرحله بعد باید بگویید برایش دعا کنید حالا که الحمد لله خطر از سر شما رفع شده است او به دعای شما محتاج است به این صورت کمک مینمایید تا آنها به اتفاقات بدتر از بیهوشی هم بیندیشند و هم از حالت انفعال خارج شوند و بدانند که در اینجا با انجام وظیفه خود فعال بشوند و وظیفه آنها دعا برای پدر است. تا اینجا اگر دقت کرده باشید ما هیچ دروغی هم نگفتهایم و تا جایی که لازم نباشد نباید دروغ گفت.
در مرحله بعد شما به صورت احتمالی که شرایط سخت است و ممکن است امکان برگشت نباشد آنها را مهیا نمایید تا خبر اصلی را بدهید. به هر صورت آنها خواهناخواه با این مسئله روبرو خواهند شد و شما هم مقدمات را فراهم کردهاید و در هر مرحله آمادهسازی لازم را انجام دادهاید و بازخوردها را دیدهاید تا بتوانید تصمیم بهتر را بگیرید.
در این گونه موارد شما چون به تدریج خبر را میدهید هم امکان بازخوردگیری دارید و هم به آنها فرصت دادهاید که کم کم با اصل ماجرا روبرو شوند. در اینگونه موارد طبیعتاً حجم اطلاعات داده شده به طرف مقابل بستگی به میزان تعلقات فرد به شخص فوت شده دارد که در اینجا نیز باید این مسئله لحاظ شود.
با تشکر از صبر و حوصله شما