چشم اندار ازدواج من در 20 سال آینده

15:36 - 1394/09/21

به کانال مشاوره ازدواج و خانواده در تلگرام بپیوندید برای ورود همین جا کلیک کنید.angel
با سلام
من 24/5 سال سن دارم. دانشجوی کارشناسی ارشد و بیکار. البته تا چند ماهه دیگه درسم تمومه و با توجه به پیگیریام کار هم برام پیدا میشه. در کل عمرم با اینکه با دختران فراوانی حرف زده ام. اما هیچکدام حتی لحظه ای نتونستن من رو به خودشون مشغول کنن. اما تنها و تنها یک نفر با چند کلام صحبت ساده و یک نگاه جوری فکر من رو مشغول کرده که حتی لحظه ای نتونستم فراموشش کنم. نمیدونم این احساس اسمش چیه!؟ ولی شک ندارم واقعیه. من هیچ وقت به دنبال داشتن دوست دختر نبوده ام به معنای خاص آن و رفاقت من و دخترها کاملا مشابه رفاقت من و پسرها بوده و کاملا عادی برخورد کردم.
بعد از چند وقت تصمیم گرفتم عشق و علاقه و قصد برای ازدواج رو علنی کنم. اما مشکلی پیش اومد. اونم فهمیدن وضعیت تجرد و سن اون دختر بود چون ایشون رفقای زیادی نداشت و به قولی سرش تو لاک خودشونه. از یکی از رفقای اون دختر پرسیدم گفت ظاهرا!!! مجرده و کسی دور و برش نیست و 4 سال ازمن بزرگتره. چند نفر دیگه گفتن حلقه نداره و مجرده. و یک نفر گفت حلقه دست ایشون دیده. و من 2 بار با یک پسر دیدمشون که بعید می دونم نامزدشون باشه. با دوست پسر بودن اون فرد مشکل ندارم اگه که اون دختر تصمیم بگیرن منو برای ادامه راه انتخاب کنن. تصمیم گرفتم مستقیما از خودش بپرسم ولی عقلم بهم اجازه نداد چون ممکن بود با بد پرسیدن باعث بشم جواب نه بده.
طی پرسش هایی که کردم گفتند که ممکنه این اختلاف سنی و بزرگتر بودن زن باعث مشکلاتی در آینده بشه... گفتن ممکنه. پس یعنی من باید ریسک کنم و نمی تونم بر اساس آینده و اتفاقاتش از لذت زندگی در حال فرار کنم. از طرفی هنوز اون دختر از علاقه من نمی دونه. و ممکنه خانواده ها مخالفت کنن. اینکه من خانواده بگم و بعد به دختر یا اول به دختر بگم و بعد به خانواده هنوز به نتیجه نرسیدم.
این رو بگم که اولویت من در انتخاب همسر تفاهم و اخلاق مداری و تعهده به هم دیگس. و از نظر من سن و قد و وزن فقط و فقط یه عددن. و من از روی قیافه ایشون نتونستم تشخیص بدم سنشون رو البته می تونید بذارید بر پایه بی اهمیت بودن سن برام. و همچنین هم سطح بودن ما در تحصیلات.
الان مشکل اصلی اینه که حس می کنم دارم بر اساس جو زدگی و به خاطر فرار از تنهایی(چون احساس تنهایی می کنم و نیاز به یک نفر همدم دارم) و نیاز به یک مادر(که البته اصلا همچین موردی رو در خودم حس نکردم) به سمت ازدواج میرم و می دونم این عامل ممکنه باعث بروز مشکلاتی بشه. و می ترسم دوست داشتنم از روی عادت و دیدن مداوم ایشون باشه. ولی بگم من از غرور و سنگین بودن و وقار این خانوم هم بسیار خوشم اومده. می خواستم خواهش کنم اهی برای فهمیدن این مهم به من یاد بدید.
من مدتیه به شدت دارم روی خودشناسی کار میکنم که ببینم آیا آماده تحمل مشکلات ازدواج به خصوص این ازدواج در خلاف جهت عرف جامعه هستم یا خیر که جوابم مثبت بود. من حتی به مشکلات 20 سال بعد هم فکر کردم. چیزی که من در دیدم این بود که مطمئنم آدم انعطاف پذیریم و اصلا تنوع طلب نیستم تا کنون بسیار متعهد و وفادار به قول و قرار هام بودم هم چنین اولویتم رو برای ازدواج ارضای نیاز جنسی نگذاشتم که بخوام در آینده به خاطر اون خیانت کنم. و اینکه کسی بتونه دوباره اینگونه بر دل من بنشینه ممکنه رخ نده. من بارها با خودم کنار اومدم به خاطر مردم و حرفشون نباید از زندگی و تغییرکردن ترسید. قبلا تجربه مواجه شدن با شماتت و نیش و کنایه های مردم رو داشتم و ذره ای نتونست در من شک بوجود بیاره که اشتباه می کنم. هم چنین من بارها و بارها دیدم کوچکتر بودن خانم باعث تفاهم و کاهش مشکلات نشده و عامل محکمی نیست. ولی چند مورد که پرسیدم و دیدم این بوده که کوچکتر بودن مرد در صورت تفاهم و شعور طرفین اصلا دلیل خوبی برای ازدواج نیست. این نکته رو هم بگم که از نظر من لزوما من نباید همه جا حرف آخر رو بزنم و در صورتی که بدونم همسرم از من بهتر تصمیم می گیره مطیع اون میشم. نه به این مفهوم که بله قربان گو بشم.
درخواست دومم اینه که آیا راهی هست که من مطمئن بشم آماده ازدواجم؟! آیا لازمه بیشتر در مورد خودم و ملاک ها فکر کنم؟! آیا من نباید از اون دختر مطمئن بشم و بدونم اصلا راضی به این ازدواج هست؟! و اصلا آیا مجرده؟! از چه راهی باید از دختر درخواست ازدواج کنم؟!
من این هفته به مشاور مراجعه می کنم ولی شما لطفا کمکم کنین. بسیار سردرگم و مستاصل هستم.
پیشاپیش از راهنمایی ها و به اشتراک گذاری تجاربتون کمال تشکر رو دارم.
این نکته رو اضافه کنم. اگر با ایشون موفق به ازدواج نشم با شناختی که از خودم دارم معلوم نیست در آینده همسری مناسب پیدا کنم و البته راهی سفر خارج میشم. ولی ازدواج با ایشون انگیزه موندن در ایران و کار در این شرایط سخت رو به بنده داد.
خودتون بهتر می دونید ممکنه دچار عشق یک طرفه بشم. بنابراین باید سریع تر این موضوع رو حل کنم.
نکته ی دیگه که لازمه کامل تر توضیح بدم اینه که من احتمال میدم حدود 2 سال دیگه بتونم کاملا مستقل شم و زندگی دو نفره رو شروع کنم. آیا به نظرتون ممکنه نظر من یا ایشون در آینده تغییر کنه؟ همچنین آیا اینکه توقع داشته باشم دختری با شرایط ایشون دو سال صبر کنن و به پای من بمونن منطقیه؟
این رو بگم که من به قدری دوستش دارم که کاملا به نظرش احترام میذارم و اختیار کامل رو بهشون میدم هر چند خودم از جوابشون آزرده بشم. و اصلا حاضر نیستم باعث رنجش چه در زمان حال و چه در آینده بشم. برای همین سعی می کنم منطقی تر فکر کنم تا مبادا مشکلی برای ایشون پیش بیاد

http://btid.org/node/81243
تصویر maleki
نویسنده maleki در

با سلام تقدیر و تشکر از صبر و دقت همه کاربران و همراهی مثبت دوستان راهکارهای نهایی را نسبت به این پست اعلان می‌کنیم:
ملاک های اصلیتان را در کنار هم بچینید.
نسبت به دختر اطلاعات کافی بدست بیاورید.
از خانواده خودتان و خانواده دختر افرادی را با خود همراه کنید.
جریان خواستگاری را عملی کنید.
نسبت به مهم نبودن ها بیشتر فکر کنید تا بهتر تصمیم بگیرید
شرح موارد بالا:
ابتدا باید به قول خودتان آمادگی برای ازدواج را در خود حل کنید که با تصمیمات و نمونهایی از افکارتان که ذکر کردید تا حد زیادی این آمادگی در شما وجود دارد.
اینکه خودتان را جوزده پندار کنید با معیارهایی که بیان کردید تناقض دارد یعنی شما در مقابل مشکلات اعلان آمادگی کرده و هر نوع مشکل احتمالی را اعم از حرف و حدیث ،کنایه و احیانا درآینده همین مشکل سن که خانمها را زودتر پیر نشان داده و شما را به طروات خواهد کشید را اصلا چیزی نمیدانید.این خود یکی از اصولی ترین نشانه های امادگی برای ازدواج است.البته اضافه کنم مانند این دختر در اطراف شما زیاد است که می‌تواندانگیزه شمارابرای هر کاری در راستای موفقیت بالا ببرد.
در مورد سن به نوعی جوابتان را در عمل به خودتان داده اید .دومشکل اصلی برای ازدواج هست :
شک انداختن در انتخاب توسط اطرافیان و به پشیمانی کشاندن شما
در دراز مدت طراوت نداشتن  همسرتان که البته ایشان باید در این مورد مواردی را رعایت کنند تا در این مورد به حداقل برسد.
که البته شما به ان پرداخته و حل کرده اید و دیگر ما تکرار نمیکنیم.
اما قبل از هرگونه اقدامی به نکات ذیل توجه نمائید:
ابتدا مطمئن شوید ایشان اصلا مجرد هست یا خیر که بهتر است در این زمینه نفر سومی را همراه کنید تا در موراد بعدی نیز به شما کمک کند.
دوم اینکه قصد شماباید مطرح شود و بلافاصله به خانواده ها کشیده شود چون همانطور که خودتان نیز اشاره کردید ممکن است مشکلات دیگری در پیش رو باشد که اگر شما قبل از وابستگی با آن روبرو بشوید بهتر است.
موفق و موید باشید.

تصویر یه عاشق واقعی

سلام 

موضعت خیلی از بالا به پایین هست و همین موضوع باعث شده نگاهت به ازدواج درست نباشه . خیلی منطقی میخوای فکر کنی اما همه چی به این صورت نیست . 
ضمنا خیلی احساساتی هستید و باعث شده ایشون رو منجی زندگیت بدونی . 

توصیه میکنم بیشتر به ملاکهات فکر کنی 

همه چیزو به صورت ریاضی نبینی 

صبور تر باشی 

و موضوع مهمی که حتما به صورت مهم و اکید توجه کنی اینه که موضوعاتی مثل سن و سال و چیزایی که مخالف عرف جامعه امروز ما هست رو بیشتر روش تمرکز کن . برو تحقیق کن اونایی که اینجوری ازدواج کردن و طلاق گرفتن علتش چی بوده ... چه حرفایی تو دعواهاشون رد و بدل میشه و چه موضوعاتی پیش میاد .... حتما تحقیق و بررسی دقیق کن 

موفق باشی 

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

ببین پسر خوب ازدواج اصول خودش دارد
و این اصول هرچقدر طبیعی تر باشد از نظر موفقیت وضعیت بهتری دارد
مرد همیشه به دنبال تثبیت اقتدار خود تو زندگی بوده و همیشه غرورش براش مهم بوده و همیشه انتظار داشته که زنش حرفش گوش بده
اگر به این منوال پیش بره خب این زندگی دوام بیشتری خواهد داشت
اما اگر غرور مرد جریجه دار بشه یا اقتداری نداشته باشد و مدیریت بیفته دست زن این زندگی دچار مشکل می شود
فکرها و فانتزی های قبل از مجردی با قرار گرفتن در شرایط واقعی خیلی فرق دارد
اینکه شما میگید خیلی چیزا برام مهم نیست ممکن بعد از ازدواج مهم باشد
اول اینکه این دختر 4سال بزرگتر است
دوم ممکن این دختر نتونه اقتدار و مردونگیت حفظ کنه و بیشتر نقش مادری برات ایفا کنه
سوم تو تا دوسال نمی تونی شرایط جور کنی که این یعنی این دختر باید به پات بشین که معضلات بسیاری
چهارم ازدواج وصلت دو خانواده است نه دو فرد باید خانواده تو هم دختر را بپذیرند اونم نه از سر اجبار بلکه واقعا
پنجم علی رغم تمامی برنامه ریزی هایی که آدم میریزه باید اتفاقاتی می فته که قابل پیش بینی هم نیست به همین علت این روزها برنامه ریزی استراتزِیک مطرح است که در آن شیوه های رسیدن به هدف متفاوت حتی در جنگ ها به سمت جنگ نامتقارن روی آوردند جنگی که از حالت برنامه ریزی بی چون و چرا خارج

نکته آخر اینکه تو میگی شاید نتونم دختری پیدا کنم کی گفته ممکن هم بتونی دختری بهتر از این پیدا کنی
به هرحال چه تو تصمیم بگیری چه تصمیم نگیری پیامدهاش گردنت
نمی تونی بگیری بعد بگی من فکرشم نمی کردم که اینجور باشه

تصویر آقا حمید

من وقتی متنت رو خوندم احساسات منفی زیادی بهم القا شد

دوست عزیز بهتره یه کم تثبیت روحی روانی پیدا کنی در درجه اول

استفاده از کتابهای روانشناسی و سخنرانیهای روانشناسان میتونه بهت کمک زیادی بکنه

منتظر یکی هم نباش که 100% پرفکت و کامل باشه و بیاد زیر بغل تو رو بگیره و بلندت کنه و تو رو تا یک زندگی ایده آل مشایعت کنه، چون اصولا ذهن ما کابلهای رویایی خودش رو به بهترین حالات وصل میکنه و احیانا اگر شرایط نامساعد و خلاف رویایه تو به وجود بیاد اونجا دیگه کم میاری چون وسط اون رویاها اصلا پیش بینی واسه شرایط بحرانی نداشتی و چه بسا شکستی سنگین میخوری که دیگه پیرت میکنه
 

تصویر خانم آسمان

من مشابه داستان شمارو زیاد دیدم و تجربیاتم رو در این مورد میگم.
 اینکه خواهشا اول از خانوادتون مطمئن بشین و اگه نظرشون مثبت بود بعد نظرتون رو به دختر خانوم بگین چون گاهی اوقات دختر پسرها اول قول و قرارشون رو میذارن بعدش که اقا پسر به خانوادش میگه مادرش میگه مگه از روی جنازه من رد شی بذارم با دختر بزرگتر از خودت ازدواج کنی و اون خانوم الان حدود بیست و نه سالشونه و بخوان دو سال صبر کنن سنشون بره بالای سی سال چه تضمینی میدین که تا دو سال دیگه پشیمون نشین خیلی از اقایون رو دیدم که سنهای شما بودن یه  تصمیم های دیگه داشتن و وقتی شرایط زندگیشون عوض شده فکراشون رو کردن دیدن تصمیم گذشتشون درست نبوده و الان که موقعیت اجتماعیشون بهتر شده میتونن برن سمت کیسهای بهتر. در مورد اختلاف سن هم میتونین از مشاور بپرسین چون مشاورها به طرفشون نگاه میکنن بعد نظر میدن مثلا ممکنه به شما بگن چهار سال اختلاف سنی براتون مشکلی پیش نمیاره ولی به یکی دیگه بگن تو با دو سال اختلاف سنی هم نمیتونی با این خانوم ازدواج کنی.
اینطوری که من متوجه شدم شما نسبت به سنتون عاقلین و تصمیمتون جدی هست من از خدا میخوام هر چی که خیره براتون پیش بیاد ولی حتما به این حرفم عمل کنین که اول نظر خانوادتون رو بپرسین چون خانم هایی که از اقایون بزرگترن به اندازه کافی شک و تردید دارن تا راضی بشن به این ماجرا به فرض اینکه این خانوم راضی شد و اونوقت اگه بفهمن که شما مجبورین به خاطر خانوادتون ولشون کنین خیلی حس بدی بهشون دست میده ولی اگه از اول بگین نظر خانوادتون مثبته و تصمیمتون جدی هست اون خانوم بهتر میتونه تصمیم بگیره.
 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام. خیلی ممنون از نظراتتون. این مدت درگیر بررسی خودم بودم و از خودم مطمئن شدم. احتمالا تا هفته دیگه از ایشون نظرشون رو میپرسم... آخر این اتفاق هر چی باشه مهم نیست... چون باعث شد من خیلی بهتر بشم.
باز هم ممنون. لطف کردین که با نظراتتون منو راهنمایی کردین.
فقط یه درخواست دیگه دارم و اونم اینه که برام آرزوی موفقیت کنید :-)
موفق باشید.

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

ای بابا توکه هنوز اینجایی اقای ناشناس پاشو برو بهش بگو ببین چی میگه؟ خبرشو به ما هم بده

تصویر merida
نویسنده merida در

سلام برشما.
پست های طولانی رو اصولا نمیخونم((:
ولی چند بند  که از نوشته شما رو خوندم خرسند شدم  از اینکه انقد بفکر هستید این خیلی ویژگی خوبی هست ونشون میده مسولیت پذیر هستید.
با نظراقای iman70 موافقم.
موفق باشید
یازهرا

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

از دلهره ها و نگرانیهات خوشم اومد فک نکنم شما به مشکلی بخوری به نظر میاد همه جوانب رو در نظر گرفتی . لازمه نظر اون دختر رو هم بدونی به نظرم حتما باهاش یه بحث کوچولو بکن. حداقل واسه اینکه بدونی کسی تو زندگیش نیست و ... البته مستقیم نمیخاد بگی کسی هست یا نه همین که  نیتت رو بگی خودش میگه اگر کسی باشه. به نظر من قبل اینکه خونوادت اقدام کنن خودت یه بحثی داشتی باشی کلیت بیاد دستت بهتره حداقل مطمن میشی تنهاست یا نه.

تصویر رضا
نویسنده رضا در

سلام
همه چی به خودتون دوتا بستگی داره نگران سن نباش من خودم دو سال و خورده ای از خانمم کوچیکترم ازشون خیلی راضی هستم 
به تشابهاتتون نگاه کن و اینکه کنارش ایا احساس راحتی میکنی یا نه؟ سن یه عدده وقتی کسی با یه نفر حدود ده سال زندگی کنه اینقد به اون یه نفر خو میگیره که دیگه نه زشتی هاشو میبینه و نه پیر شدنشو خصوصا وقتی قلبا همو دوست داشته باشن
چیزای فراتر از سن وجود داره خیلی نگران سن نباش

تصویر maleki
نویسنده maleki در

با سلام
ابتدا باید به قول خودتان آمادگی برای ازدواج را در خود حل کنید که با تصمیمات و نمونهایی از افکارتان که ذکر کردید تا حد زیادی این آمادگی در شما وجود دارد.
اینکه خودتان را جوزده پندار کنید با معیارهایی که بیان کردید تناقض دارد یعنی شما در مقابل مشکلات اعلان آمادگی کرده و هر نوع مشکل احتمالی را اعم از حرف و حدیث ،کنایه و احیانا درآینده همین مشکل سن که خانمها را زودتر پیر نشان داده و شما را به طروات خواهد کشید را اصلا چیزی نمیدانید.این خود یکی از اصولی ترین نشانه های امادگی برای ازدواج است.البته اضافه کنم مانند این دختر در اطراف شما زیاد است که می‌تواندانگیزه شمارابرای هر کاری در راستای موفقیت بالا ببرد.
در مورد سن به نوعی جوابتان را در عمل به خودتان داده اید .دومشکل اصلی برای ازدواج هست :
شک انداختن در انتخاب توسط اطرافیان و به پشیمانی کشاندن شما
در دراز مدت طراوت نداشتن  همسرتان که البته ایشان باید در این مورد مواردی را رعایت کنند تا در این مورد به حداقل برسد.
که البته شما به ان پرداخته و حل کرده اید و دیگر ما تکرار نمیکنیم.
اما قبل از هرگونه اقدامی به نکات ذیل توجه نمائید:
ابتدا مطمئن شوید ایشان اصلا مجرد هست یا خیر که بهتر است در این زمینه نفر سومی را همراه کنید تا در موراد بعدی نیز به شما کمک کند.
دوم اینکه قصد شماباید مطرح شود و بلافاصله به خانواده ها کشیده شود چون همانطور که خودتان نیز اشاره کردید ممکن است مشکلات دیگری در پیش رو باشد که اگر شما قبل از وابستگی با آن روبرو بشوید بهتر است.
موفق و موید باشید