07:32 - 1403/04/10
سلام
وقت بخیر.
میخواستم بپرسم خداوند با اینکه میدانست عدهای جاودانه در جهنم باقی خواهند ماند، چرا آنها را خلق کرد؟
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
انجمنها:
http://btid.org/node/309190
با سلام خدمت شما کاربر محترم
در ابتدا باید گفت جهنمی شدن و جهنمی ماندن و خلود در جهنم کاری بسیار دشوار است و عده بسیار محدودی هستند که در جهنم جاودانه میمانند و ما بقی در نهایت خلاص میشوند و نجات مییابند. به روایات ذیل دقت کنید:
روایت اول:
در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از مصادیق رحمتش این است که صد رحمت خلق کرده که تنها یکی از آنها را در دنیا قرارداده است و به واسطه همین یک رحمت است که مردم نسبت به هم دلسوزی می کنند و مادر فرزندش را دوست دارد و... بعد فرمودند: وقتی روز قیامت میشود، خداوند این یک رحمت را در کنار آن 99 رحمت دیگر قرار میدهد و به بندگانش ترحم می کند.[1].
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند در روز قیامت آنقدر به بندگانش لطف میکند که حتی ابلیس هم در رحمت خدا طمع مینماید [و انتظار دارد که شاید خدا تفضل کرده و او را نیز مورد عفو و بخشش قرار دهد].[2].
در حدیث دیگری از امام باقر علیهالسلام نقل شده که فرمودند: بندهای را در روز قیامت حاضر میکنند. نتیجه حسابرسی اعمالش این میشود که باید به جهنم برود. وقتی برایش قطعی میشود که اهل دوزخ است، به خدا میگوید: خدایا گمانم به تو اینگونه نبود که مرا به جهنم ببری. خداوند از او میپرسد پس گمانت به من چه بود؟ میگوید: گمان میکردم که مرا میبخشی. خداوند میفرماید: تو را بخشیدم. سپس امام باقر علیهالسلام فرمودند: به خدا قسم که این بنده حتی لحظهای هم در دنیا چنین گمانی به خداوند نداشت که خدا او را میبخشد و اگر چنین بود، اصلاً او را در چنین مقامی قرار نمیدادند و از قبل او را میبخشیدند.[3]
اما همین افراد بسیار محدود چرا خلق شدند؟
ابتدا لازم است بدانیم خداوند متعال کمال مطلق است و هیچ جهت نقصی در او وجود ندارد. یکی از صفات کمالی، فیاضیت است و خداوند فیاض مطلق است؛ یعنی هر آنچه مخالف نظام احسن نیست و میتواند وجود بیابد را خلق میکند. از این رو خداوند حتی به کسانی که میداند جهنمی هستند نیز فرصت یگانه وجود یافتن را داده است و آنان را از این فرصت محروم نساخته است. فرصتی یگانه که برخی با اختیار خود از آن به بدی استفاده میکنند و خود را جهنمی میکنند. به عبارت دیگر تمامی جهان خلقت، نظامی احسن است؛ یعنی نظامی که بهتر از آن ممکن نیست. خداوند متعال همه چیز را در چارچوب همین نظام احسن آفریده است. به این معنا اگر کسی وجودش مخالفتی با نظام احسن نداشته باشد، خداوند متعال به او وجود میبخشد و او را خلق میکند؛ زیرا هستی بهتر از نیستی است. انسان مختار نیز موجودی است که مخالفتی با نظام احسن ندارد و میتواند در همین چارچوب نقشی ایفا کند و در نتیجه خداوند او را خلق میکند.
تصور کنید شخصی جهنمی است اما در اولادش افراد مؤمن زیادی هستند؛ آیا خداوند متعال میتواند به خاطر آن شخص که با اراده خود جهنمی میشود، آن افراد مؤمن را نیافریند؟ آیا این ظلم به این افراد نیست؟ آن شخص کافر اگر خلق شود با اختیار خود کافر میشود، اما فرزندان مومن او اگر خلق نشوند، بدون آنکه کار بدی انجام دهند از نعمت وجود و سعادت محروم میشوند؟ آیا این سزاوار است؟
تا اینجا بیان شد که مقتضای فیاض بودن خداوند و نظام احسن این است که جهنمیان را خلق کند. حال سوال این است که آیا این مسئله با عدالت او ناسازگار نیست؟
ابتدا باید معنای صحیحی از عدالت ارائه داد. عدالت در مورد خداوند یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود.
باتوجه به این معنا خلق کفار هیچ منافاتی با عدالت او ندارد. زیرا او موجودی شقاوتمند را خلق نکرده است؛ بلکه موجودی را افریده که فطرتی پاک داشته و میتواند با اختیار خود به بالاترین مراتب قرب الهی برسد. و در این راه او را با ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی یاری داده است. حال اگر کسی از با وجود همه این نعمتها و کمکهای الهی باز مسیر اشتباه را انتخاب کند، آیا میتواند خدا را سرزنش کند؟برای روشن شدن بهتر مطلب به این مثال توجه کنید: جوانی را تصور کنید که از پدرش میخواهد که برایش موتور بخرد. پدر میداند که فرزندش جوانی میکند و با موتور حرکات نمایشی انجام میدهد و به خود آسیب میرساند. اما فرزند میگوید من قول میدهم اینگونه نباشد و درست استفاده کنم. پدر با دیدن اصرار فرزند برایش موتور میگیرد و به او طریقه درست استفاده از آن را یاد میدهد و از او عهد میستاند که درست استفاده کند. با این حال پسر سریع میرود و زمین میخورد. پدر به کمکش میشتابد، دستش را می گیرد، کمکش میکند و مجددا به او تذکر میدهد که درست استفاده کن و حتی برای استفاده درست جایزه تعیین میکند. اما فرزند باز هم به همان روش خود ادامه میدهد. آیا در اینجا میتوان پدر را سرزنش نمود؟
نکته مهم دیگری که باید بدان توجه کنیم این است که از برخی از آیات قرآن[4] میتوان استفاده کرد خداوند پیش از خلق ما، از ما عهد بندگی گرفته است و چه بسا تنها کسانی که عهد او را پذیرفته اند را خلق کرده است؛ این بدان معناست که هرکس در این دنیا مشاهده میکنیم خود انتخاب کرده که به دنیا بیاید و آزمون پس بدهد. با توجه به این انتخاب و ارسال پیامبران و امانت عقل و معجزات و تلنگر هایی فراوان، میتوان گفت که خداوند مهربانی و رحمت را در حق انسان تمام کرده است.
پینوشت:
[1]. تفسیر امام حسن عسکری، ج1، ص37.
[2]. بحارالانوار، ج7، ص287.
[3]. بحارالانوار، ج67، ص387.
[4]. سوره یاسین، آیه60.