اصول دين اموری اعتقادی است كه پايه و اساس دين را تشكيل ميدهد و عبارت است از: توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد، اما فروع دين، مسائل عملی اسلام است (مثل: نماز، روزه، حج و ...) كه فرد بايد آنها را انجام دهد و تقليد در آنها جايز است.
اصول دين اموری اعتقادی است كه پايه و اساس دين را تشكيل ميدهد و عبارت است از:
توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد.
تذكر: عدل و امامت، بنابر مذهب شيعه، جزء اصول دين است و از اين لحاظ به آنها اصول مذهب هم گفته ميشود؛
ولی بايد توجه داشت كه دين كامل و مورد پسند خداوند بر پنج اصل توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد استوار است[مائده/3] و ما هر يك را با دليل عقلی ثابت خواهيم كرد؛ انشاء الله.
اصول دين عبارت است از: مسائل فكری و اعتقادی كه هر مسلمان بايد به آنها ايمان و اعتقاد داشته باشد و تقليد در آنها جايز نيست؛
بلكه با دليل عقلی بايد بتواند آنها را ثابت كند؛
اما فروع دين، مسائل عملی اسلام است (مثل: نماز، روزه، حج و ...) كه فرد بايد آنها را انجام دهد و تقليد در آنها جايز است.
یکی از سوالاتی که در فضای مجازی مطرح شده این است که چرا بین سخن متکلمین شیعه و روایات امامان شیعه در برخی موارد تعارض وجود دارد؛ به طور مثال میگویند: علمای شیعه معتقدند که اصول دين پنج چیز است، اما در روایت آمده که دو چیز است. از جمله اینکه امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی میفرماید: «إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْل [1] همانا اساس دین توحید و عدالت است.» اما علمای شیعه میگویند: اصول دین پنج اصلِ 1. توحید؛ 2. عدل؛ 3. نبوت؛ 4. امامت؛ 5. معاد است.
در پاسخ میگوییم: اصول دين یک بحث کلامی است، یعنی اصطلاحی خاص در کلام است و هیچ منافاتی با روایات ندارد، منظور از اصول دين آن مواردی است که انسان را مسلمان یا از دایره اسلام خارج میکند؛ از طرفی اینکه امام صادق(علیهالسلام) دو اصل توحید و عدالت را به عنوان اساس معرفی می کنند، نفی دیگر اصول را نمیکند.[2] مانند اینکه بگوئیم همانا امام علی(علیهالسلام) شجاع و مهربان است که نفی صفات دیگر حضرت مانند علم، صداقت و حکمت را نمی کند.
نکته دیگر اینکه میتوان از «نبوت؛ امامت و معاد» به عنوان عاملی جهت تحقق اصل عدالت نام برد، آیات قرآن تبین زیبایی دارد ازجمله:
1- معاد عاملی جهت تحقق عدالت؛ مشاهده میشود با همه تلاش انبیا و اولیا در راه تحقق عدالت، گروه مجرمین دست از تبهكاری برنداشتند و باعث درد و رنج مومنان شدند و از آنجاکه زندگی دنیا ظرفيت كيفر و پاداش مناسب با عمل آنان را ندارد. مانند اینکه كسی كه هزار نفر را قتل عام كرده است، نميتوان تنها با اعدام به مجازات واقعی رساند و داد مقتولان را از او گرفت. چون لغو و بیهودگی در کار خدا نیست و عدل الهي ايجاب ميكند كه در پي جهان طبيعت، عالم ديگر و نظامي عادلانه باشد تا در آن عدالت بر پا شده و پاكان به پاداش و بدكاران به مجازات برسند، لذا قرآن می فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبين[انبیاء/ 47] ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مىكنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود و اگر بمقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مىكنيم و كافى است كه ما حساب كننده باشيم»، لذا معاد را می توان عاملی جهت تحقق عدالت دانست.
2- نبوت عاملی جهت تحقق عدالت؛ قسط یا همان عدالت را می توان هدفى مهم براى بعثت انبیا دانست و رسالت انبیا دعوت مردم را به رعایت عدالت و احترام به حقوق یکدیگر و عدم تجاوز به حقوق دیگران دعوت و به قضاوت عادلانه و منصفانه است. چنانکه قرآن کریم تاکید می فرماید:«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ [حدید/ 25] ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از ناحق) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند.» پس نبوت را نیز می توان عاملی جهت تحقق عدالت دانست.
3- امامت در ادامه نبوت عاملی برای تحقق عدالت؛ امامت ادامه نبوت است و همان طور که عدالت هدفى مهم براى بعثت انبیا است، رسالت انبیا در دعوت مردم به عدالت با امامت استمرار یافته، منقطع و ابتر نمیماند چنانکه از مهمترین بحثهای قرآنی مطرح در راستای استمرار امامت که در «سوره قدر» آمده، این بیان است که فرشتگان در شب قدر مقدّراتی را نزد انبیاء میآوردند برای «امام زمان» آورده و بر او عرضه میكنند. اين واقعيت از نخستين روز خلقت بوده و بر نخستين پيامبر و وصی او نازل میشده و تا قيام قيامت نیز ادامه دارد.[3] امروزه واسطهی تحقق عدالت باوحی الهی، حضرت حجّت(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. اين برهان را علامه طباطبايی برای پروفسور كربُن بيان داشته است.[4] لذا امامت را میتوان در ادامه نبوت عاملی برای تحقق عدالت دانست.
__________________________
پینوشت:
[1]. التوحید، ابن بابويه، محمد بن على، جامعه مدرسين، قم، 1398ش، ص 96.
[2]. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، بخش کلام، ص 120، نشر صدرا، 1382 ش. و سید حیدر آملی، اسرار الشریعه، ص 30، نشر علمی فرهنگی تهران، 1370ش.
[3]. اصول کافی، شیخ کلینی، کتاب الحجه، ج2، باب في شأن «انا انزلنا».
[4].فصلنامه انتظار، ج 1، ص 66 - 70.
نظرات
بسیار عالی . ممنونم
پس فروع دين چيه تفاوت رو نگفتين كه؟
سلام
اما فروع دين، مسائل عملی اسلام است (مثل: نماز، روزه، حج . جهاد. خمس. زکات. تولی. تبری. امربه معروف. نهی ازمنکر.) كه فرد بايد آنها را انجام دهد و تقليد در آنها جايز است.
تفاوت: در اصول دین تقلید جایز نیست ولی در فروع دین جایر است.
سلام دوست عزیز وقت بخیر
ببینید اصول دین که شاخه اصلی دین هست اعتقادی هست و تقلید در آن جایز نیست اما فروع دین که شاخه فرعی دین هست اعتقادی نیست و باید تقلید حالا این تقلید باید طوری باشه که شما به درجه اجتهاد برسید و دیگر لازم نیست از دیگری تقلید کنید یا اگر مکلف هستید باید با انتخاب مجتهد جامع الشرایط تفلید کنید
تقریبا خوب بود ولی اگه تفاوت های بیشتری بگین ممنون میشم
عالی بود،کاملا ساده و بی تکلف و دقیق و بدون اشکال...
بسیار سپاس گذارم
اصول دین ما با تمام پیامبران پیشین مثل یهودیت و مسیحیت و حتی با مسلمین اهل سنت یکی است ولی فروع ما فرق دارد آیا یکی بودن اصول با ادیان دیگر وحدت آفرین نیست و پس چه نیازی به جنگ مذهبی است و این در حالی است که فروع دین عملی است نه اعتقادی یعنی نمازی که ما می خوانیم یهودیت و مسیحیت هم می خوانند اما به شکل خود و ما مسلمین اعتقاد داریم قرآن کامل است و تمام پیامبران الهی که در قرآن اسم برده پیامبر خدا هستند و پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست ولی کتابی که منتصب هست به این پیامبران منسوخ و تحریف شده است و احکام را از قرآن و اهل بیت می گیریم و مسیحی و یهودی و مسلمان با هم بجنگند و همدیگر را به ناحق تکفیر کنند و هر کدام خود را حق بدانند کار خوبی نیست اما ما با مشرکین و کفار و منافقین از هر دینی طرف هستیم نه فقط اسلام بلکه تمام ادیان هستند فرقه هایی که فروع دین که عملی است را اصل دین که اعتقادی است یکی می کنند و اصول دین آنان شرک آمیز است و فروع دین تحریفی تحمیلی دارند که انگیزه جنگ مذهبی را دارند
لطفا تفاوت رابگین.
با عرض سلام و خسته نباشید , مطلب خیلی خوب و ساده توضیح داده شده بود !!!!
خوب بود
خوب بود ولی لطفا تفاوتش رو بگید :)
خوب بود مختصر ومفید
عالی بود و به راحتی میشد تفاوت را تشخیص داد با تشکر
سلام ببخشید نفهمیدم آیا توحید یکی از فروع دین است
سلام ببخشید نفهمیدم آیا توحید یکی از فروع دین است
سلام. توحید از اصول دین هست.
تقریبا خوب بود
خیلی خوب بود با تشکر
خیلی عالی بودممنون
عالی ولی یکم بیشتر باید تفاوتاشو میگفتن