چرا امام حسین فحش داد و فرمود: این زنازاده پسر زنا زاده مرا بین دو کار مخیر کرده ؟

15:16 - 1396/04/29

«الا و انّ الدّعی ...» بیان یک واقعیت است، بالاترین و مناسب ترین لحنی است که یک انسان نالایق و یا یک گروه ظام و فاسد را معرفی می کند. موقعیت زمانی و مکانی سخن اقتضا می کند که امام حسین علیه السلام  دشمن غاصب را رسوا سازد.

پرسش: در دین ما از فحش دادن نهی شده چرا امام حسین در مورد ابن زیاد می فرماید: این زنازاده پسر زنا زاده مرا بین دو کار مخیر کرده؟

پاسخ: امام حسین علیه السلام  هنگامی که در مقام افشاء و ظاهر ساختن چهره کفر و نفاق بر می آید، خطاب به مردم کوفه و عراق می فرماید: «الا و انّ الدعیّ ابن الدعیّ قد رکز بین اثنتین بین السّلّة و الذّلّة و هیهات من الذّلّة و ما آخذ بالدنیّة ...»   مردم: آن زنازاده پسر زنازاده، آن امیر و فرمانده شما، مرا بین دو چیز مجبور کرده است؛ بین مرگ و ذلت، اما چه دور است که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنین روا نداشته است و دامن های پاک و دارای اصالت و شرف، وخاندان دارای همت والا و عزت نفس ما، هرگز اجازه نمی دهند که اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم...»، (1)
امام با این گونه تعبیرها سعی دارد از دانسته ها و زمینه های فکری مردم بهره ببرد و بر حقانیت خود و بر باطل بودن بنی امیه و ابن زیاد و عمر سعد تاکید نماید. مردم ابن زیاد و نظایر او را می شناختند ولی غافل بودند یا مورد تطمیع و ارعاب و ترس قرار گرفته بودند. صحبت برسر این است کسی که به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و جانشین آن حضرت بر کرسی زمامداری و مملکت داری نشسته است وضعیت او به لحاظ نسب و سوابق فردی واجتماعی، با جانشین پیامبر سازگاری ندارد.
 «الا و انّ الدّعی ...»    بیان یک واقعیت است، بالاترین و مناسب ترین لحنی است که یک انسان نالایق و یا یک گروه ظام و فاسد را شناسائی و معرفی می کند. موقعیت زمانی و مکانی سخن اقتضا می کند که امام حسین علیه السلام  دشمن غاصب را رسوا سازد و از یک طرف ناحق بودن یزید و عمر سعد و ابن زیاد و هم دستانش را بیان کند و از طرف دیگر حقانیت خود را به گوش عالم برساند.
«الدّعی» یعنی پسری که نسب مشخص و معلوم ندارد. درباره ابن زیاد تاریخ نوشته است چند نفر ادعای پدری او را کردند حتی ابوسفیان جلسه ای تشکیل می دهد و چند نفر شاهد می گیرد تا فرزند ی او را شهادت دهند و معاویه بعدها با استناد به این قضیه تاریخی در صدد بر می آید که از ابن زیاد سوء استفاده کند در زیارت عاشورا نیز چند نفر نام برده شده اند که همین موقعیت و وضعیت را دارند مانند ابن مرجانه وخود ابن زیاد. پس افرادی این چنین نمی توانند و لیاقت ندارند که در حکومت اسلامی جایگاهی داشته باشند و برای موجود فاسدی چون یزید، از دیگران بیعت بگیرند.
از طرف دیگر امام حسین علیه السلام  خود را نیز معرفی می کند که آن حضرت در دامن پیامبر(ص) رشد کرده است؛ روی دامن علی مرتضی علیه السلام  بزرگ شده است: از سینه فاطمه زهرا(س) شیر خورده است. آیا کسی که از دختر نبی مکرم اسلام(ص) شیر نوشیده، تن به ذلت و اسارت مثل پسر زیاد می دهد؟
ابن زیاد کسی است که شیعیان علی علیه السلام  را در بصره و کوفه دستگیر می کرد و دست و پاهای آنان را قطع و چشمانشان را کور می کرد و میل در چشمان می کشید و آنان را به دار می آویخت و می کشت، (2) این ابن زیاد با این وضعیت آمده است تا از امام برای یزید بیعت بگیرد! در واقع حق و باطل مقابل هم صف کشیده اند. امام در این موقعیت حقانیت خود و باطل بودن دشمن غاصب و ظالم را مطرح می سازد. امام حکمت سازش ناپذیری و ریشه انقلاب ارزشی و مذهبی خود را به روشنی بیان می کند که چون من هرگز با یزید و ایادی او بیعت نخواهد کرد» هر چه می خواهد بشود بشود!
پس این گونه تعابیر بیان یک واقعیت است تا مردم بیدار شوند و بعدها تاریخ به درستی قضاوت کند و بداند: این حقیقت و حق است که باید قدرت را در دست بگیرد و این طور نیست که هر کس قدرتی داشت و حکومتی را در دست گرفت «حق» است. امام با قیام خونین خود ثابت کرد که «حق» باید بر کرسی خلافت و قدرت بنشیند و باطل می بایست صحنه را خالی کند ولی افسوس بر مردمی که در نیافتند و در گمراهی غوطه خوردند و جز اندکی، امام حقیقی و پیشوای معصوم را رها ساختند تا فاجعه عاشورا رخ داد.
اگر در روایت های اسلامی خوانیم «کسی که دنیا را دوست داشته باشد، مجنون است» یا اگر می خوانیم «کسی که زنش را آرایش دهد و او را بیرون آورد و در بین عموم به نمایش بگذارد مرتکب کاری به نام «دیاثه»، (کسی که غیرت ناموسی ندارد) شده است» این ها و نظایر آن بیان واقعیت ها و حقایق است و نباید فحش و ناسزا تلقی شود.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1. محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، ص 297.
2. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص  44، به نقل از مقتل مطهر.

برگرفته از مرکز ملی پاسخ گویی به سوالات دینی

«الا و انّ الدّعی ...»    بیان یک واقعیت است، بالاترین و مناسب ترین لحنی است که یک انسان نالایق و یا یک گروه ظام و فاسد را معرفی می کند. موقعیت زمانی و مکانی سخن اقتضا می کند که امام حسین علیه السلام  دشمن غاصب را رسوا سازد و از یک طرف ناحق بودن یزید و عمر سعد و ابن زیاد و هم دستانش را بیان کند و از طرف دیگر حقانیت خود را به گوش عالم برساند.«الدّعی» یعنی پسری که نسب مشخص و معلوم ندارد. درباره ابن زیاد تاریخ نوشته است چند نفر ادعای پدری او را کردند حتی ابوسفیان جلسه ای تشکیل می دهد و چند نفر شاهد می گیرد تا فرزند ی او را شهادت دهند و معاویه بعدها با استناد به این قضیه تاریخی در صدد بر می آید که از ابن زیاد سوء استفاده کند.
از طرف دیگر امام حسین علیه السلام  خود را نیز معرفی می کند که آن حضرت در دامن پیامبر(ص) رشد کرده است؛ روی دامن علی مرتضی علیه السلام  بزرگ شده است: از سینه فاطمه زهرا(س) شیر خورده است. آیا کسی که از دختر نبی مکرم اسلام(ص) شیر نوشیده، تن به ذلت و اسارت مثل پسر زیاد می دهد؟ پس این گونه تعابیر بیان یک واقعیت است تا مردم بیدار شوند و بعدها تاریخ به درستی قضاوت کند و بداند: این حقیقت و حق است که باید قدرت را در دست بگیرد و این طور نیست که هر کس قدرتی داشت و حکومتی را در دست گرفت «حق» است. امام با قیام خونین خود ثابت کرد که «حق» باید بر کرسی خلافت و قدرت بنشیند و باطل می بایست صحنه را خالی کند ولی افسوس بر مردمی که در نیافتند و در گمراهی غوطه خوردند و جز اندکی، امام حقیقی و پیشوای معصوم را رها ساختند تا فاجعه عاشورا رخ داد.

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.