خدای مهربان با دادن حق انتخاب و اختیار به انسان، او را از حیوانات جدا کرد و خدا را باید بر این نعمت، شاکر بود.
![انتخابات شکرگزاری بر نعمت انتخاب](https://btid.org/sites/default/files/media/image/1_465.jpeg)
بعد از آفرینش انسان، خدای مهربان قدرت تشخیص را در وجود او قرار داد[1] و راه خیر و شر را برای او تبیین کرد،[2] بهتر است به یک معنا گفته شود، خدای مهربان انسان را مختار آفرید.
هرچند حیوانات در برخی از جزئیات، اختیار غریزی دارند؛ ولی بیتردید مختار بودن، یکی از نعمتهایی است که خدای مهربان به واسطه آن انسان را از حیوانات ممتاز کرد.
لزوم شکرگزاری بر نعمتها
قرآن کریم در مورد شکرگزاری میفرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»؛[3] «اگر شكرگزارى كنيد، بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است».
خدای مهربان در این آیه به دو مطلب تصریح میکند:
یک. شکرگزاری؛ علاوه بر فزونی نعمت، باعث افزایش تمام دادههای الهی میشود و حتی ظرفیت وجودی انسان را زیاد میکند.
دو. کفران و ناسپاسی، عذاب شدید الهی را به دنبال دارد که مصادیق فراوانی را در برمیگیرد و این از عنایات الهی است که به صورت «وعید»[4] مطرح شده است.
پس شکرگزاری بر نعمتها یکی از دستورات الهی است. شیطان نیز قسم یاد کرده که با تمام نیرو، انسان را از شکرگزاری نعمتهای الهی باز دارد.[5]
مصادیق شکرگزاری
انسان باید بر نعمت اختیار و قدرت انتخاب نیز شکرگزار خدای مهربان باشد، این شکرگزاری در مواردی مصداق پیدا میکند:
یک. شکرگزاری زبانی که پایینترین مرتبه است.
دو. اجتناب و دوری از گناهان، شکرگزاری از نعمتهاست.[6]
سه. شکرگزاری هر نعمت، به کار گرفتن آن در مسیر اطاعت خداست.[7]
شرکت پرشور در انتخابات
انتخابات در کشور نیز یکی از نعمتهای اجتماعی است؛ زیرا انسان با شرکت در آن میتواند در سرنوشت خویش سهیم شده و در مسیر تعالی اجتماع خویش، قدم بر دارد؛ بنابراین بر همین نعمت نیز باید خدا را شاکر بود و شکرگزاری آن نیز شرکت پرشور در انتخابات و انتخاب اصلح خواهد بود؛ چراکه شکرگزاری، عذاب الهی و سختیها را از پیش روی برمیدارد.[8]
پینوشت:
[1]. شمس: 8.
[2]. بقره: 256.
[3]. ابراهیم: 7.
[4]. وعید، پیمانهای خدای مهربان به عذاب است که تخلفبردار است و در مقابل وعده است که خدا به نعمت و پاداش بشارت میدهد و هرگز تخلفبردار نیست.[الميزان، ج6، ص361]
[5]. اعراف: 16و 17.
[6]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، اسلامیه، ج2، ص95.
[7]. مقدسی، نجمالدین، مختصر منهاج القاصدين، ج1، ص277.
[8]. نساء: 147.