اگر خدا بخواهد اخبار غیبی را به پیامبرش تعلیم میدهد.
شبهه: قرآن تناقض گویی کرده و یک بار از زبان پیامبر میگوید: «من نمیدانم با من چه میکنند»[احقاف/9] و بار دیگر خود را شفاعت کننده کل مردم معرفی میکند.[ضحی/5] یعنی یک بار میگوید من نمیدانم خدا با من چه میکند، بار دیگر میگوید من سعادتمندم و همه را شفاعت میکنم.
پاسخ:
قرآن در سوره احقاف میفرماید: «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ[احقاف/9] بگو: از ميان فرستادگان خدا، فرستادهاى نوظهور نيستم و نمىدانم با من و شما [در دنيا و آخرت] چه خواهد شد، من فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مىكنم، و من جز بيمدهندهاى آشكار نيستم». شبههکننده این قسمت آیه که میفرماید: «وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» را دال بر بیخبری پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) گرفته و میگوید حضرت انسان عادی بوده که از عاقبت خود نیز بیخبر بوده است.
در صورتیکه قرآن را باید با همه آیاتش در نظر گرفت و همه آیاتش را باید با هم معنا کرد و الا اگر به یک آیه استناد کنیم و آیات دیگر را نادیده بگیریم، به بیراهه رفتهایم. در همین سوره اگر به آیات قبل دقت کنیم خداوند در آن آیات میفرماید: «وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبين * أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفيضُونَ فيهِ كَفى بِهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم [احقاف/7و8] و چون آيات روشن ما را بر آنان بخوانند، كافران درباره حقى كه به سويشان آمده مىگويند: اين جادويى آشكار است؛ بلكه مىگويند: اين قرآن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده است. بگو: اگر آن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده باشم، شما نمىتوانيد در برابر خدا چيزى از عذاب را از من دفع كنيد، خدا به باطلى كه در آن فرو مىرويد داناتر است، و كافى است كه خدا ميان من و شما گواه باشد، و او بسيار آمرزنده و مهربان است».
در این آیات خداوند متعال بیان میکند که مشرکان مکه به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) تهمت زده و (نعوذبالله) ایشان را دروغگو میخواندند و با خود میگفتند او به دروغ مطالبی را به خدا نسبت داده است، سپس به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید که به مشرکان بگوید او از جانب خود هیج ندارد و اگر خدا بخواهد او را عذاب کند، هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد، سپس در این فضاست که میگوید من نمیدانم چه خواهد شد. یعنی من بنده خدا هستم و چیزی از جانب خود ندارم، بلکه همه چیز دست خداست. سپس میفرماید مگر چیزی که بر من وحی شود.
لذا این آیات در پاسخ به مشرکان است که میگفتند که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) قرآن را از جانب خود آورده و اگر راست میگوید چنین کند و چنان کند، حضرت در پاسخ به آنان میفرماید من چیزی از خود ندارم، اگر وحی و الهام و توجه الهی نباشد، هیچ نمیدانم و حتی نمیدانم چه خواهد شد و خدا با من و شما چه خواهد کرد. یعنی نفی استقلال در امور میکند، نه نفی کلی علم غیب و تصرفات حضرت.[1]
به عبارت دیگر این آیات بیان میکنند که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) مستقلا و بدون اذن خدا هیچ نمیداند، از هیچ حادثهای آگاه نیست، حتی نمیداند خدا با او چه میکند و سرنوشتش چه خواهد شد، اما در ادامه خود همین آیه دارد که «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ؛ من فقط از وحی تبعیت میکنم»، پس پیامبر میتواند از طریق وحی به خبر غیبی برسند؛ در واقع اینگونه میشود: «اگر خدا بخواهد من از غیب آگاه میشوم و خود خدا به من میآموزد»؛ چرا که قرآن در جای دیگری میفرماید: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْك [یوسف/ 102] اينها اخبار غيبی است كه به تو وحى مىكنيم» لذا اگر خدا بخواهد اخبار غیبی را به پیامبرش تعلیم میدهد.
لذا این آیه با آیه دیگری که میفرماید: «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى[ضحی/5] به زودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خشنود شوى». هیج منافاتی ندارد، زیرا در آیه مورد بحث، استقلال را بیان میکند، یعنی منِ پیامبر هیچ استقلالی از خود ندارم و هیچ چیزی از آینده نمیدانم و حتی آخر و عاقبت خود را نیز نمیدانم، البته بدون اذن و اراده الهی؛ اما در این آیه خداوند میفرماید آنقدر به تو عطا میکنم تا راضی شوی، که اطلاع از غیب یکی از این عطایا میتواند باشد پس با اذن و اراده الهی و عنایت پروردگار هم از غیب آگاه است و هم جایگاه خود را میداند و هم مقام شفاعت دارد.
بنابراین در یک آیه نفی استقلال است و در یک آیه آگاهی با اذن و اراده الهی؛ لذا هیچ تعارضی در بین آیات قرآن کریم نیست، اگر صدر و ذیل آیات دیده شود و آیات دیگر این کتاب عزیز نیز مورد توجه قرار گیرد.
_____________________________
پینوشت
[1]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ پنجم، 1417 ق، ج18، ص 190.
شبهه: قرآن تناقض گویی کرده و یک بار از زبان پیامبر میگوید: «من نمیدانم با من چه میکنند»[احقاف/9] و بار دیگر خود را شفاعت کننده کل مردم معرفی میکند.[ضحی/5]
پاسخ: در آیه 9 سوره احقاف، استقلال را بیان میکند، یعنی منِ پیامبر هیچ استقلالی از خود ندارم و هیچ چیزی از آینده نمیدانم و حتی آخر و عاقبت خود را نیز نمیدانم، البته بدون اذن و اراده الهی؛ اما در آیه 5 سوره ضحی، خداوند میفرماید آنقدر به تو عطا میکنم تا راضی شوی، یعنی با اذن و اراده الهی و عنایت پروردگار هم از غیب آگاه است و هم جایگاه خود را میداند و هم مقام شفاعت دارد.