اشعار عيد غدير سازگار

14:30 - 1399/09/16

شعر براي عيد غدير,شعر در مورد عيد غدير و قربان,متن شعر عيد غدير,شعر امام زمان و عيد غدير,عکس عيد غدير,مولودي زيبا براي عيد غدير,صلوات عيد غدير,متن شعر ترکي درمورد عيد غدير,اشعار عيد غدير سازگار,دوبيتي عيد غدير,متن کوتاه عيد غدير,شعر امام زمان و عيد غدير,متن شعر ترکي درمورد عيد غدير,شعر در مورد عيد غدير کودکانه,شعر مجري گري عيد غدير,متن مولودي زيبا براي عيد غدير,متن مولودي عيد غدير,شعر درباره حضرت علي و عيد غدير,مدح اميرالمومنين در غد,مدح حضرت علي عيد غدير,مدح عيد غدير صوتي,شعر امام زمان و عيد غدير,دکلمه زيبا براي عيد غدير

عکس نوشته عید غدیر

اشعار عيد غدير سازگار  

خدا براي علي خلق کرد عالم را
چنانکه خلقت او بري خود مي خواست

تمام عالم ايجاد بي وجود علي
بان کشتي بي ناخداي در ، درياست

مرا بس است تولاي چهارده معصوم
که اين ولايت فوق تمام نعمتهاست

مگر نکفت پيمبر کتاب و عترت من ؟
امنتي است که پيوسته در ميان شماست ؟

مگر نگفت که اين دو ، زهم جدا نشوند
 اگر جدا ز يکي هر که شد ز هر دو جداست

مگر نگفت که اين دو ، چو اين دو انگشت اند
کز اتحاد يکي گرچه در شماره دو تاست

عبادت ثقلين است بسته بر ثقلين
که مهر طاعت هر بنده مهر ال عباست

درود باد به ارواح چهارده معصوم
که در طريقت آنان نجات هر دو سراست

بتول و چار محمد(ع) حسين و چار علي (ع)
دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست

بجز محبت آنان نجات نيست که نيست
زنيد چنگ به دامانشان ، نجات اينجاست

هنوز محفل ذکر علي است خاک غدير
ولي چه سود به گوش کسي است که ناشنواست

بگو که خصم شود منکر علي چه باک
که آفتاب به هر سو نظر کني پيداست

گرفتم انکه حديث غدير و قول رسول
مراد دوستي آن امام ارض و سماست

چرا بگردنش افکند ريسمان امت
چه شد که دود ز کاشانه علي برخواست ؟

سوال من ز تمامي مسلمين اين است
بدوست اينهمه آزار نه ،به خصم رواست ؟

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش
خلافتي که دوامش به کشتن زهراست

براي غضب خلافت زدند فاطمه را
شرف کجاست مروت کجاست رحم کجاست

شکستن در و ، بي حرمتي به خانه وحي
مودتي است که درباره ذوالقربي است ؟

اگر قصيده "ميثم " بود صدوده بيت
که در عدد صد  و ده نام آن ولي خداست

فضائلي است علي را که گفتن هر يک
نيازمند هزاران قصيده غراست

اشعار عيد غدير سازگار  

امروز روز عید خدا روز یا علی است
نقل دهان خلق و کلام خدا علی است

فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است
جبریل را ترانۀ یا مرتضی علی است

نزدیک و دور هر که بر هر جاست با علی است
شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است

ای جبرئیل وحی ز مولا علی بگو
امشب بگرد دور علی یا علی بگو

عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد
جشن سرور احمد و امّت خجسته باد

آوای وحی و مژدۀ رحمت خجسته باد
صوت خوش منادی وحدت خجسته باد

روز زمامداری عترت خجسته باد
اکمال دین تمامی نعمت خجسته باد

این قول احمد است چه نیکو روایتی
یوم الغدیر افضل اعیاد امّتی

عید غدیر عید خداوند اکبر است
عید غدیر عید بزرگ پیمبر است

عید غدیر عید تولّای حیدر است
عید غدیر عید بتول مطهّر است

عید غدیر عید امامان سراسر است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است

عید کمال و دانش و عرفان و بینش است
عید من و تو نه، عید همه آفرینش است

ساقی به جام ریز شراب ولایتم
سیراب کن زکوثر ناب ولایتم

سرمست کن ز شعر کتاب ولایتم
بر رخ صفا بده ز گلاب ولایتم

من عبد بو تراب و تراب ولایتم
پیوسته التجاست به باب ولایتم

امشب دعای هر شب من مستجاب شد
روحم کبوتر حرم بو تراب شد

جان زنده از ترانۀ روح الامین شده
صحرای خشک چشمۀ عین الیقین شده

دشت غدیر کعبۀ اهل یقین شده
گلخانۀ ولایت حبل المتین شده

مولا علی امام همه مسلمین شده
عیدی شیعه آیۀ اکمال دین شده

هان ای غدیریان هله بی حّد و بی عدد
گویید یکصدا همگی یا علی مدد

ما دل به مهر حیدر کرّار باختیم
با نای جان نوای ولایت نواختیم

چون شمع در شرار محبّت گداختیم
خود را به مکتب علی و آل ساختیم

بر همه که بر عقیدۀ ما تاخت تاختیم
با خطبۀ غدیر علی را شناختیم

تا شیعه ایم بار ولایت به دوش ماست
این خطبه تا قیام قیامت به گوش ماست

غیر از علی که هم سخن آفتاب شد
غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد

غیر از علی که صاحب علم الکتاب شد
غیر از علی که فاتح اسلام ناب شد

غیر از علی که روی زمین بو تراب شد
غیر از علی که منقبتش بی حساب شد

غیر از علی که یک تنه در جنگ پا فشرد
دور رسول گشت و نود بار زخم خورد

غیر از علی که خوانده محمّد برادرش
غیر از علی که فاطمه بوده است همسرش

غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش
غیر از علی که بوده نبی مدح گسترش

غیر از علی که زیر لوا هست محشرش
غیر از علی که زینب کبری است دخترش

غیر از علی که مادرش او را به کعبه زاد
غیر از علی که قاتل خود را پناه داد

شیری که سر گرفت ز عمر و دلیر کیست
میری که بود مونس فرد فقیر کیست

پیری که گشت همدم طفل صغیر کیست
مردی که دیو نفس ورا شد اسیر کیست

در بیشۀ شجاعت و ایثار، شیر کیست
بر مسلمین به جان پیمبر امیر کیست

انصاف کو مروّت و مردانگی کجاست
آیا لباس کعبه بر اندام بت رواست؟!

مولای اولیای خدا کیست جز علی
گیرنده لوای خدا کیست جز علی

دست گره گشای خدا کیست جز علی
مصداق هل اتیِ خدا کیست جز علی

ممدوح انّمای خدا کیست جز علی
روی خدا نمای خدا کیست جز علی

مرد نبرد خیبر و ننگ اُحد کجا
حیدر کجا فراری جنگ اُحد کجا؟!

یاری که خفت جای رسول خدا علی است
ممدوح جبرئیل به ارض و سما علی است

الاّ علی پس از سخن لافتی، علی است
رکن و مقام و مروه و سعی و صفا علی است

قرآن، نماز، ذکر، عبادت، دعا علی است
دنیا بدان که رهبر و مولای ما علی است

مرد غدیر پیرو خطّ سقیفه نیست
با غصب منبر نبوی کس خلیفه نیست

زخم جگر به شعر مداوا نمی شود
با صد قصیده عقدۀ دل وا نمی شود

هر سامری خلیفۀ موسی نمی شود
اعمی دلیل مردم بینا نمی شود

نادان زعیم عالم دانا نمی شود
غیر از علی امام به زهرا نمی شود

«میثم» به مهر حیدر کرّار منجلی است
پیغمبرش محمّد و مولای او علی است

اشعار عيد غدير سازگار  

 جبرئیل وحی طبعم باز بال و پر گرفته
باز بال و پر گرفته زندگی از سر گرفته

زندگی از سر به عشق ساقی کوثر گرفته
ساقی کوثر که فیضش خلق را در برگرفته

شهریار ملک جان ها رهبر فرد جهان ها
حکمران آسمان ها شمع سوزان زمان ها

خیز و از خم غدیر او بزن جام بلا را
قدسیان را بر سر از شوق علی (ع) شور افتاده

آسمان گل بوسه بر خاک غدیر خم نهاده
یپک حق در محضر احمد به تعظیم ایستاده

رخ نموده لب گشوده دل ربوده حال داده
از خدا بر لب پیامش بر نبی ذکر سلامش

با علی (ع) عشق مدامش ذکر خاص و فیض عامش
در حضور مصطفی سر داده مدح مرتضی را

نخل طوبی در زمین و آسمان بر می فشاند
آسمان بر خاک ، دامن دامن اختر می فشاند

یا امین وحی در بزم علی (ع) پر می فشاند
نقل بلغ بر سرو روی پیمبر (ص) می فشاند

مصطفی لب باز کرده حرف دل ابراز کرده
دم به دم اعجاز کرده مدح مولا ساز کرده

کرده خوشبو با مدیحش غنچه معجز نما را
وادی تفتیده صحرا و گرما بیش از حد

منبر از چوب جهاز اشتران گوینده احمد (ص)
مستمع حجاج و عنوان سخن فرمان سرمد

داده انصار و مهاجر را ندا شخص محمد (ص)
کی بقاتان آرزویم وی گرائیده به سویم

بشنوید اینک بگویم هر که من مولای اویم
خوانده مولا از برای او علی (ع) شیر خدا را

گر به قدر عمر دنیا کس کند حق را عبادت
روز و شب او را بود ذکر و نماز و روزه عادت

در صفا و مروه اش حاصل شود فیض شهادت
بی تولای علی (ع) هرگز نمی بیند سعادت

دشمن دادار باشد کافری غدار باشد
حق از او بیزار باشد تا ابد در نار باشد

یا رب از خط  ولای او جدا مگذار ما را
ای مهاجر ای همه انصار پاک و حق پرستم

خوب می دانید یاران من همان پیغمبر(ص) استم
کز پی ارشادتان با حق از اول عهد بستم

این علی (ع) که دست خیبر گیر او باشد بدستم
پای تا سر داور است این هستی پیغمبر (ص) است این

مسلمین را رهبر است این حیدر است این حیدر است این
خوب بشناسید این تنها وصی مصطفی را

این علی (ع) مخلوق اول بوده خلاق مبین را
این علی پیش از خلایق خوانده رب العالمین را

این علی دارد زمام آسمان ها و زمین را
این علی استاد و مرشد بوده جبریل امین را

این علی حق الیقین است این علی حبل المتین است
این علی فتح المبین است این علی حصن حصین است

این علی پیش از ولادت بوده رهبر انبیا را
این علی با حق و حق برگرد او گردد هماره

این علی از حق و حق از او نمیگیرد کناره
این علی از خاک برافلاکیان دارد نظاره

این علی جان گیرد و جان می دهد با یک اشاره
این علی غیب و شهود است این علی شمع وجود است

این قعود است این رکوع است این سجود است
این علی کامل کند با مهر خود دین شما را

بی ولای مرتضی نخل عبادت بر ندارد
آتش است و حاصلی جز دود و خاکستر ندارد

بی کس است آن کس که در روز جزا حیدر ندارد
سر فراز است آن که دست از دامن او بر ندارد

باش یا الله یا رب با علی همراه یا رب
وال من والا یا رب عاد من عاداه یا رب

کن اجابت از برای ابن عمم این دعا را
یا علی ای بر سر دستت زمام آسمان ها

ای خدائی داده حی لامکانت در مکان ها
ای به گردون گوی چوگان ولایت کهکشان ها

نقل تو نقل سخنها  ذکر تو ورد زبان ها
تو علی مرتضائی حیدری خییر گشائی

عبد پا تا سر خدائی نه خدائی نه جدائی
کبریائی کن که عالم در تو بیند کبریا را

ای کف پای تورا گلبوسه از مهر نبوت
ناقه ات را ساربان گردیده ایثار و فتوت

نقش سم دلدلت تصویری از عدل و مروت
بسته حق بین تو و خیر البشر عقد اخوت

سایه تیغت عدالت آیه عشقت رسالت
پایه قصرت جلالت مایه حبت اصالت

نسبتی نبود به هم مهر تو و نسل  خطا را
من نه مغرور از نماز و روزه و حجو زکوتم

نیست جز مهر تو و اولادتو خط نجاتم
با تو بودم با توهستم در حیات و در مماتم

گشته گم در بحر غفران تو کوه سیاتم
ای به دامان تو دستم هر که بودم هر چه هستم

(میثم) دل بر تو بستم بر سر راهت نشستم
دست گیر از لطف ، این افتاده و بی دست و پا را

اشعار عيد غدير سازگار  

 فردوس به صحرای کویر آمده امروز                        
یا با نفس صبح عبیر آمده امروز

فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز               
پیغمبر (ص) اسلام بشیر آمده امروز

عید است ولی عید غدیر آمده امروز     
حیدر به همه خلق امیر آمده امروز

اصحاب ، رس رود ارس را بگذارید
در عید علی (ع) دل به محمد (ص) بسپارید

عید است ولی عید خداوند قدیر است
عیدی است که پیغمبر اسلام بشیر است

عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است            
عیدی است که بر جان عدو نار سعیر است

این عید نه نوروز ، نه مرداد ، نه تیر است                 
این عید غدیر است غدیر است غدیر است

حق است که از پاره دل گل بفشانید
تا عیدی خود را ز محمد (ص) بستانید

عیدی که ز معبود رضایت شده کامل                    
 انوار جهانگیر هدایت شده کامل

از سوی خدا لطف و عنایت شده کامل                   
 با نطق نبی امر وصایت شده کامل

آئین پیمبر (ص) به نهایت شده کامل              
ابلاغ رسالت به ولایت شده کامل

جبریل دل از خواجه عالم برباید
با نغمه اکلمت لکم دینکم آید

حکم آمده از خالق دادار ، محمد (ص)             
 ابلاغ کن از لعل گهربار ، محمد (ص)

ای دست خداوند تو را یار ، محمد (ص)            
 برگیر عنان ناقه نگهدار ، محمد (ص)

مگذار رود قافله مگذار ، محمد (ص)               
فریاد ز اعماق وجود آر ، محمد (ص)

اعلام کن این حکم خداوند غدیر است
بعد از تو علی (ع) بر همه خلق امیر است

او شیر خدا فاتح پیکار تو بوده                 
جان بر کف و پیوسته خریدار تو بوده

در غزوه ، احزاب و احد یار تو بوده              
در حمله اشرار طرفدار تو بوده

در غار حرا شمع شمع شب تار تو بوده        
 شمشیر تو و خالق دادار تو بوده

این است که یک لحظه تو را ترک نگفته
این است که در موج خطر جای تو خفته

ظهر است و هوا شعله ، زمین گرم ، خدا را
بینید همه تابش خورشید و فضا را

آورده به یاد همگان روز جزا را         
بگشوده پیمبر (ص) دو لب روح فزا را

یکباره ندا داد همه قافله ها را                
نه قافله ها خلق زمین را و سما را

حجاج نه ، عالم شده سر تا بقدم گوش
با نطق دل آرای محمد (ص) همه خاموش

منبر ز جهاز شتران حکم ز داور
داننده و گوینده ان حکم پیمبر (ص)

عنوان سخن رهبری ساقی کوثر
 شمشیر نبی شیر خدا فاتح خیبر

کای خلق بدانید همه تا صف محشر
  از ابیض و از اسود و از اصفر و احمر

هر کس که منم بر وی و بر نفس وی اولا
او راست علی (ع) ابن عمم رهبر مولا

این دست قدیر است قدیر است قدیر است
بر خلق بشیراست بشیر است بشیر است

پیوته نذیر است نذیر است نذیر است
خورشید منیر است منیر است منیر است

دانا وبصیر است بصیر است بصیر است
تا حشر امیر است امیر است امیر است

این حج  و زکوه است و صلوه است صیام است
تا حشر امام است امام است امام است

این است که بر دوزخ و بر نار قسیم است
این است که تاحشر زعیم است زعیم است

این بر همه اسرار، علیم است علیم است
این آیت عظمای خداوند عظیم است

این است که مهرش همه جنات نعیم است
این است که بغضش شرر نار جحیم است

این است که از نار بشر را برهاند
در حشر شما را به محمّد (ص) برساند

ای مردم عالم به علی روی بیارید
بر خاک علی (ع) چهره طاعت بگذارید

بر صفحه دل نام علی (ع) را بنگارید
میراث نبی را به وصیش بسپارید

از غیر علی (ع) غیر علی (ع) دست خدا را بفشارید
این نصّ کلام الله و این قول رسول است

با مهر علی (ع) طاعت کونین قبول است
این جا نبی اصل نبی دست اله است

بی دوستیش هر چه ثواب است گناه است
در حشر تباه است تباه است تباه است

این است که بر لشگر دین مبر سپاه است
این است که بر خلق پناه است پناه است

قرآن و خداوند گواه است گواه است
کامروز زمعبود عنایت شده کامل

توحید و نبوت به ولایت شده کامل
این است امیری که خدا خوانده امیرش

این است وزیری که نبی خوانده وزیرش
این است بشیری که رسل بوده بشیرش

این است بصیری که خرد خوانده بصیرش
این است بزرگی که بزرگیست حقیرش

این است صراطی که نجات است مسیرش
بودند علی (ع) دوست اگر مردم عالم

بالله قسم خلق نمی گشت جهنم
سرچشمۀ لطف و کرم و جود علی (ع) بود

از روز ازل شاهد و مشهود علی (ع) بود
بر لوح و قلم مقصد و مقصود علی (ع) بود

در ارض و سما عابد و معبود علی (ع) بود
بر خیل ملک ساجد و مسجود علی (ع) بود

تا هست علی (ع) باشد و تا بودعلی (ع) بود
مردم ، علی (ع) و آل علی (ع) مشعل نورند

بی نور علی (ع) مردم عالم همه کورند
ما غیر علی (ع) در دو جهان یار نداریم

داریم علی (ع) را به کسی کار نداریم
با دشمن او جز سر پیکار نداریم

بیم از ستم و طعنۀ اغیار نداریم
جز دوستی حیدر کرّار نداریم

بی او همه هیچیم و خریدار نداریم
روزی که سرشتند بعالم گل ما را

دادند همان لحظه بحیدر دل ما را
ای جان نبی جان دو عالم به فدایت

جنّ و ملک و حوری و آدم به فدایت
ارواح رسولان مکرم به فدایت

صد موسی و صد عیسی مریم به فدایت
لوح و قلم و عرش معظم به فدایت

هر چند نیم قابل من هم به فدایت
تا هست زبان سخن و نطق و سپاسم

بالله قسم جز تو امیری نشناسم
ای همدم ما پیش تر از آمدن ما

ای مُهر تولای تو نقش کفن ما
با مِهر تو حق روح دمیده به تن ما

با حّب تو جان باز رود از بدن ما
روزی که زبان یافت توان در دهن ما

شد نام دل آرای تو اول سخن ما
(میثم) نه، همه شفیته دار تو هستند

اشعار عيد غدير سازگار  

 ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک
ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک

ای امین وحی، جبریل امین، عیدت مبارک
آسمان چشم دلت روشن زمین، عیدت مبارک

شیعه ی مولا امیرالمؤمنین، عیدت مبارک
یا علی ای مصطفی را جانشین عیدت مبارک

عید اهل آسمان جشن زمینی هاست امشب
ذکر کلّ آفرینش یا علی مولاست امشب

عید قرآن، عید عترت، عید دین، عید هدایت
عید امّت، عید شیعه، عید جود، عید عنایت

عید «اتممتُ علیکم نعمتی» عید ولایت
عید عفو و عید رحمت عید لطف بی نهایت

عید از مولا امیرالمؤمنین کردن حمایت
روی برگ هر گیاهی نقش بسته این روایت

کای تمام خلق! نازل آیه ی اکمال دین شد
شیر حق، نفس نبی، حیدر امیرالمؤمنین شد

کیست تا بی پرده وجه خالق داور ببیند
در غدیر خم گل لبخند پیغمبر ببیند

از جهاز اشترانش زیر پا منبر ببیند
بر فراز دست ختم الانبیا حیدر ببیند

شافع محشر ببیند ساقی کوثر ببیند
هادی و رهبر ببیند سیّد و سرور ببیند

ای تمام مؤمنات و مؤمنین مولا مبارک
این ولایت بر امیرالمؤمنین بادا مبارک

یا محمّد (ص) حکم، حکم خالق یکتاست بلّغ
یا محمّد (ص) جای ابلاغت در این صحراست بلّغ

یا محمّد (ص) آفرینش بی علی تنهاست بلّغ
یا محمّد (ص) این علی نوح و جهان دریاست بلّغ

یا محمّد (ص) این علی بر مؤمنین مولاست بلّغ
یا محمّد (ص) بعد تو حامیّ او زهراست بلّغ

یا محمّد (ص)، بی علی دین مرده قرآن جان ندارد
هر که با او عهد خود را بشکند ایمان ندارد

دینِ بی مهر علی دین نیست کفر است و ضلالت
بی علی ممکن نگردد بر تو ابلاغ رسالت

بر تولاّی علی کن کُلّ امّت را دلالت
کوه طاعت بی ولای او بود کوه خجالت

نیست جز در شأن او این عزّت و قدر و جلالت
در قضاوت، در فتوّت، در مروّت، در عدالت

اوست عارف، اوست واقف، اوست کامل، اوست عادل
اوست اوّل، اوست آخر، اوست واصل، اوست فاصل

یا امیرالمؤمنین اینک به عالم رهبری کن
بر سران کلّ خلقت سر برآر و سروری کن

تو ولّی داور استی داوری کن داوری کن
آفتاب ملک جان ها! با فروغت دلبری کن

از غدیر خم بتاب و تا ابد روشنگری کن
آفتاب و ماه نَه هفت آسمان را مشتری کن

ای غدیر خم کنار مصطفی غار حرایت
ای محمّد (ص) مدح خوانت ای خدا مدحت سرایت

ای ولیّ الله، عین الله، وجه الله اعظم
ای در انگشتت زمام اختیار کلِّ عالم

ای رسالت از تو باقی ای ولایت از تو محکم
ای که از خاک سر کوی تو آدم گشته آدم

ای شده در آسمان مهمان تو عیسی ابن مریم
هر مؤخرّ را مؤخرّ هر مقدّم را مقدّم

چهره بگشا تا ببینندت که وجه کبریایی
سجده کن بهر خدایت تا نگویندت خدایی

یا علی تنها تو را باید تو را باید زعامّت
تو امامت کن امامت کن امامت کن امامت

لقمه ای از سفره ی احسانِ تو کوه کرامّت
گوشه ای از صحنه میدان تو، کلِّ قیامت

طاعت کونین بی مهرت ندامّت در ندامّت
انبیا با گفتن قد قامّتت بستند قامت

گفته در قرآن خدا مدح و ثنایت را علی جان
منبر ختم رسل بوسیده پایت را علی جان

تو جمال بی مثال حیّ سبحانی علی جان
دست حقّ، بازوی احمد، قلب قرآنی علی جان

در بهشت تن رسول الله را جانی علی جان
تو تمام دین حق، تو کلِّ ایمانی علی جان

هل اتی و کوثر و نوریّ و فرقانی علی جان
هر چه گویم در ثنایت بهتر از آنی علی جان

جان حق، جانان حق، آیین حق، ایمان حقیّ
مؤمنین را حق بود میزان و تو میزان حقیّ

میوه ی مدح تو در بستان سبز وحی روید
مصطفی باید وضو گیرد لب از کوثر بشوید

لب گشاید، دل رباید، دِر فشاند، گل ببوید
تا که اوصاف تو را بر دخترش زهرا بگوید

نازم آن چشمی که هر جا باز شد روی تو جوید
خصمت از بخل و حسادت گو بنالد گو بموید

هر که در دل دوستیّ ساقی کوثر ندارد
ذّلتش این بس که در روز جزا حیدر ندارد

بارها باید که دیوار حرم همچون در آید
قرن ها باید که چون بنت اسدها مادر آید

چشمه چشمه اشگ شوق از چشمه ی زمزم برآید
بانگ خیر مقدم کعبه به عرش داور آید

بهر استقبال، اوّل در جهان پیغمبر آید
تا به عالم یک امیرالمؤمنین دیگر آید

اوست پیر آفرینش اوست میر آفرینش
اوست شمشیر الهی اوست شیر آفرینش

کیستم من یک مسلمانم مسلمان غدیرم
غرق در بحر عنایات خداوند قدیرم

پیشتر از بودنم عشق علی کرده اسیرم
مهر مولا دستیارم لطف مولا دستگیرم

جز امیرالمؤمنین نبود در این عالم امیرم
خاک پای اهلبیتم کس مپندارد حقیرم

«میثم» این خاندان استم چه بیم از دارِ دارم
با امیرالمؤمنین فردای محشر کار دارم

اشعار عيد غدير سازگار  

 دوباره می کشد از دل سفیر وحی، صفیر
که جشن عید گرفته خدا به خُمّ غدیر

موالیان همه بر پا که با ترانه ی وحی
کنیم آیه ی اکملت دینکم تفسیر

به مؤمنین کند اعلام عقل کلّ احمد
که تا خداست خدا بر شما علی است امیر

کسی امام بود بر همه مسلمانان
که علم دارد و اخلاص دارد و شمشیر

به مؤمنین شده آزادی امیر امروز
که دیو نفس، ورا لحظه ای نکرده اسیر

کسی که بود امام و امیر، پیش از خلق
دوباره گشته امام و دوباره گشته امیر

کسی به کشور قرآن امیر می باید
که دین به دون تولاّی او شود تکفیر

تمام دین به همان معنی تمام، علی است
به هر کسی که مسلمان بود امام، علی است

نبود هیچ، فقط ذات پاک داور بود
علی امام و رسول خدا پیمبر بود

رسول، سیر به دریای نور حق می کرد
علی به آنچه که بود و نبود رهبر بود

علی معلّم جبریل بود و میکائیل
علی مدرّس خیل ملک سراسر بود

علی تمام نبیّ و نبی تمام علی
رسول، حیدر و حیدر رسول دیگر بود

هنوز از پدر و مادر نبود نشان
که با رسول خدا مرتضی، برادر بود

بسان طاق دو ابرو که در کنار همند
و یا دو چشم که با یکدگر برابر بود

و یا دو آینه در پیش روی یکدیگر
یقین کنید که یک روح در دو پیکر بود

قسم به احمد و حیدر قسم به جان بتول
رسول، نفس علیّ و علی است نفس رسول

غدیر عید خداوند و عید خلق خداست
غدیر عید علیّ و محمّد (ص) و زهراست

غدیر عید کتاب است و عترت و سنّت
غدیر عید حسن، عید سیّدالشّهداست

غدیر مُهر خدا بر نبوّت نبوی
غدیر مِهر علی در تمامی دل هاست

غدیر عید کمال رسالت احمد
غدیر بعثت دوّم غدیر غار حراست

غدیر با همه گرمای سخت و سوزانش
خنک کننده ی دل های دوستان خداست

غدیر مرز وسیعی میان ظلمت و نور
غدیر خاطره ی عمر خواجه ی دو سراست

غدیر عید بزرگی که چارده قرن است
چو آفتاب درخشید است و ناپیداست

برای خلق به ملک خدا امیر یکی است
محمّد و علی و شیعه و غدیر یکی است

بهشت وحی، خزان بود اگر غدیر نبود
به گلّه، گرگ، شبان بود اگر غدیر نبود

نماز و روزه و حجّ و جهاد تا صف حشر
چو جسم بی سر و جان بود اگر غدیر نبود

نه از کتاب خدا نور می گرفت کسی
نه از رسول نشان بود اگر غدیر نبود

جمال دین چو مه روی یوسف کنعان
به چاهِ کفر نهان بود اگر غدیر نبود

زمام کشور ایمان و دین و عقل و خرد
به دست بی خردان بود اگر غدیر نبود

به کوهسار غریبی فرشته ی توحید
همیشه اشگ فشان بود اگر غدیر نبود

به داوری که نگهبانِ عزّت شیعه است
که روز هجده ذیحجّه بعثت شیعه است

طلوع کوکب اسلام بی علی هرگز
دوام مکتب اسلام بی علی هرگز

از آن زمان که پیمبر پیمبری کرده
گذشته یک شب اسلام بی علی هرگز

قبولی همه طاعات خلق در صف حشر
قسم به صاحب اسلام بی علی هرگز

کلام وحی که توحید و رحمت و نور است
گذشته از لب اسلام بی علی هرگز

به زهد و پاکی و اخلاص و بندگی مؤمن
شود مقرّب اسلام بی علی هرگز

نبوّت همه ی انبیا به نزد خدا
قسم به زینب اسلام بی علی هرگز

به پیروان مذاهب پیام من ببرید
تمام مذهب اسلام بی علی هرگز

اگر زپرتو توحید مشعلی داریم
خدای داند و پیغمبر، از علی داریم

تمام خلقت عالم شد از برای علی
هزار مرتبه جانم شود فدای علی

خدای عزّوجل با علی چو خلوت کرد
هر آنچه گفت به او گفت با صدای علی

خدا به کتف نبی دست خود نهاد و عجب
که جای دست خدا گشت جای پای علی

خدای را به وجود علی قسم می داد
نبی که بود به لب های او دعای علی

به چشم پاک رسول خداغ توان دیدن
خدای را به جمال خدا نمای علی

به کار ختم رسل هر کجا گره افتاد
خدا گشود به دست گره گشای علی

اگر تمامی خلقت شود سراپا چشم
نگاه اوست به رخسار دلربای علی

چگونه غیر علی دیگری امام بود
لباس کعبه بر اندام بت حرام بود

به جنّ و انس و ملک پیرو مقتداست علی
کمال دین و همه نعمت خداست علی

تمام رحمت بی انتهای حق این است
که در کنار محمّد (ص) امام ماست علی

به غزوه ی احد و بدر و خندق و خیبر
به زخم قلب رسول خدا دواست علی

به کعبه بت شکن است و به جنگ، مرحب کُش
به سجده اشگ فشان پای نخل هاست علی

طبیب درد همه، دردمند جهل بشر
غریب، با همه کس یار و آشناست علی

صراط و محشر و میزان و جنّت و کوثر
زنند روز قیامت صدا کجاست علی؟

زرهنمایی او می گریزی ای بد بخت؟
ندیده ای که به جبریل رهنماست علی

علی تمامی دین است و دین ولایت اوست
تمام عرصه ی محشر به ظّل رایت اوست

اگر جهان طلبی لاله ای زروی علی
وگرنه جهاننگری گوشه ای زکوی علی

ببر نیاز به مولا و ناز خضر مکش
که هست آب بقا چشمه ای زجوی علی

تجسّم همه اوصاف انبیا پیداست
زقّد و قامت و رخسار و خُلق و خوی علی

زفیض دم، تن توحید را روان بخشند
اگر بتان به لب آرند گفتگوی علی

اگر چه چشمه ی کوثر مبارک است ولی
خوشا کسی که خورد کوثر از سبوی علی

هنوز خلقت جنبنده ای نبود که بود
تمام ملک خدا، پر زهای و هوی علی

به روز حشر کسی ناز می کند به بهشت
که سر زخاک بر آرد به جستجوی علی

خدای را به وجود علی دهید قسم
که خاک میثم تمّار او شود «میثم»

اشعار عيد غدير سازگار  

 پیام نور به لبهای پیک وحی خداست                   بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
با شراب طهور از خم غدیر بزن                           خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست

خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست            و گرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست
غدیر ، عید خدا،عید احمد، عید علی                            غدیر عید نیایش غدیر عید دعاست

غدیر صبح سپید همه سپیدی ها                       غدیر ، نور خدا، دشمن سیاهی هاست
غدیر سید اعیاد و اشرف ایام                                     غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است

غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر                   غدیر آینه دار علی ولی الله است
غدیر عید همه عمر با علی بودن                      غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست

غدیر بر همه حق باوران تجلی حق                    غدیر ببر همه گم گشتگان چراغ هداست
غدیر کعبه مقصود شیعه در عالم                      غدیر جنت موعود خلق در دنیاست

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر                      غدیر میوه توحید اولیا همه جا است
غدیر آیینه لا اله الا هو                                    غدیر ایت سبحان ربی الاعلی است

غدیر هدیه نور از خدا به پیغمبر (ع)                   غدیر نقش ولای علی به سینه ماست
غدیر بر کعبه اهلل سما و اهل زمین                  غدیر قبله خلق زمین و خلق سماست

غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض               غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست
غدیر روشنی چشم پیروان علی                       غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش              غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه                          غدیر آیه توبیخ عاد من عاداست

هنوز از دل تفتیده غدیر بلند                             صدای مدح علی بانوای روح فزاست
هنوز گوهر وصف علی بود در گوش                   هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست

هنوز لاله اکملت دینک روید                             هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست
هنوز خواجه لولاک را نداست بلند                     که هر که را پیمبر منم علی مولاست

چنانکه من همگان را به نفس اولایم                          علی وصی من از نفس او به او اولاست
علی علیم و علی عالم و علی اعلم                        علی ولی و  علی والی و علی اولاست

علی حقیقت روح و تمام عالم جسم                        علی سفینه نوح و همه جهان دریاست
علی مدرس جبریل در شناخت حق                علی معلم آدم به علم الا سماست

علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر            علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست
علی بود پدر امت و بردار من                          علی سغیر خدا و علی امیر خداست

علیست حج و علی کعبه و علی زمزم              علی سفا و علی مروه و علی مسعاست
علی صراط و علی محشر و علی میزان            علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست

علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند              علی چو ذات اللهی همیشه بی همتاست
علی شهید و علی شاهد و علی مشهود            علی پناه و علی ملجا و علی منجاست

علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود                علی قیام و قعود علی سلام و دعاست
علی حقیقت توحید بر زبان کلیم                         علی تجلی طور و علی ید بیضاست

علی وصی و دم و لحم و نفس پیمبر                            علی ابوالحسنین است و شوهر زهرا
علی است حق و حقیقت بدور او گرد                             علی است عدل و عدالت به خط او پویاست

علی محمد و فرقان و نور و کوثر ،قدر                           علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست
علی به قول محمد در مدینه علم                     ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست

حدیث منزله را از نبی بگیر و بخلق                   بگو مخالف هارون مخالف موسی است
بود وصی نبی آنکسی که نفس نبی است        گرفتم (اینکه حدیث)غدیر یک رویاست

کننده در خبیر بود وصی رسول                         نه انکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست
کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را             نه آن کسی که بلولا ، به جهل خود گویاست

کسی که جی نبی خفت جانشین نبی است       نه آنکه راحتی جان خویش را می ساخت
چگونه قاتل زهرا امام خلق شود                         مدینه مرد شرف نیست یا علی تناست

چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر                     که دود آتش او دور خانه زهراست
چگونه غیر علی را امام خود داند                          که او سراپا آیینه رسول خداست

حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد              به آب زر بنویسم اگر رواست رواست
خدا گواه است پی دشمن علی نروم                   حلال زاده رهش از حرام زاده جداست

کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی                 برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست
گواه من به خلافت همان وجود علی است            که آفتاب بتایید آفتاب گواه است

بود امامت او در کتاب حق معلوم                          چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست
به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند                      کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست

عبادت ثقلینت اگر بود فردا                                 تو را بدون ولایت به ویل و اویلاست
به آن نبی که علی را وصی خود فرمود                 به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست

صواب نیست صوابی که بی ولای علی است        نماز نیست نمازی که بی علی برپاست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است            بریده باد زبانی که بی علی گویاست

تمرد است بدون علی اگر طاعت                       تاسف است سوای علی ، اگر تقواست
به آیه آیه قران به حق پیغمبر                           که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست

خدا گواست که هر کس رهش جدا زعلی است     بسان لشکر فرعون راهی دریاست
اگر تمام خلایق جدا شوند از او                           خدا گواست که راه تمام خلق خطاست

به جای حور به بوزینه دست داده و بس               کسی که غیر علی را امام ورهبر خواست
  به صد هزار زبان روح مصطفی گوید                               که ای تمام امت علی امام شماست

من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند                     که هر که گشت جدا از علی جدا زخداست
کسیکه فاطمه از ظلم او غضبناک است                امامتش غم واندوه و رنج و بلاست

مگرنگفت نبی خشم دخترم زهرا                        شرار خشم خداوندگار بی همتاست
مگر نگفت نبی با هم اند ، حق و علی                 اگر علی نبود در میانه حق تنهاست

تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله                      تمام بسمله در با علی چو نقطه باست
خدا  گواست که امروز هر که پیرو اوست              مصون زنار جحیم و عذاب حق فرداست

علی کسی است که یک  ذره از ولایت او             نجات بخش تمامی خلق روز جزاست
علی کسی است که یک خردل از محبت او                    نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست

اگر زخاک درش کسب آبرو نکند                          یقین کنید که در حشر آبرو رواست
چنانکه غیر خدا را خدای نتوان گفت                            اگر بغیر علی کس خلیفه گفت خطاست

بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ                      ز بند بندم آید ندا علی مولاست
ا گر به تیغ کشندم و یا به دار کشند                 زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست

به حق کسی نیرد راه جز ز راه علی                           به هوش با ش که راه علی بود ره راست
لوا یحمد بدست علی بود فردا                        تمام محشر در ظل این بلند لواست

پیمبران همه در تحت دین لوا آیند                     که این لوای مقدس همان لوای خداست
الا کسی که تو را از علی جدا کردند               پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست

مرا بروز قیامت خبلد کاری نیست                    بهشت من همه در صورت علی پیداست
جهنم است بهشتی که بی علی باشد          جحیم با رخ نورانی علی ، زیباست

کجا امام توان یافتن چو شخص علی                         که هم کلام خداوند و هم نشین گداست
اگر به چشم شما آفتاب نور دهد                     وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست       

اگر نسیم سحر می ورزد به لاله و گل               اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست
اگر تمات سماوات از ستاره پرند                       و گر چو مائده  لبریز دامن صحراست

اگر فرشته و حور است و آدمی و پری               اگر زمین و سما و بهشت و عرش علاست
اگر سیاه و سفید است و اصغر و احمد            اگر که روز و شبی یا که صبح و مساست

خدا  گواست که از یمن دوست علی است      علیست  باعث خلقت ، علی خدای گواست
عل یولی خدا بود پیش از انکه خدای                        به حرف کن ، همه کائنات را آرست

خدا برای علخل کرد عالم را                         چنانکه خلقت او بری خود می خواست  
تمام عالم ایجاد بی وجود علی                     بان کشتی بی ناخدای در ، دریاست

مرا بس است تولای چهارده معصوم               که این ولایت فوق تمام نعمتهاست
مگر نکفت پیمبر کتاب و عترت من ؟               امنتی است که پیوسته در میان شماست ؟

مگر نگفت که این دو ، زهم جدا نشوند            اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست
مگر نگفت که این دو ، چو این دو انگشت اند              کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست

عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین                  که مهر طاعت هر بنده مهر ال عباست
درود باد به ارواح چهارده معصوم                      که در طریقت آنان نجات هر دو سراست

بتول و چار محمد(ع) حسین و چار علی (ع)       دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست
بجز محبت آنان نجات نیست که نیست              زنید چنگ به دامانشان ، نجات اینجاست

هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر       ولی چه سود به گوش کسی است که ناشنواست
بگو که خصم شود منکر علی چه باک             که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست

گرفتم انکه حدیث غدیر و قول رسول              مراد دوستی آن امام ارض و سماست
چرا بگردنش افکند ریسمان امت                    چه شد که دود ز کاشانه علی برخواست ؟

سوال من ز تمامی مسلمین این است             بدوست اینهمه آزار نه ،به خصم رواست ؟
چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش                    خلافتی که دوامش به کشتن زهراست

برای غضب خلافت زدند فاطمه را                     شرف کجاست مروت کجاست رحم کجاست
شکستن در و ، بی حرمتی به خانه وحی                      مودتی است که درباره ذوالقربی است ؟

اگر قصیده "میثم " بود صدوده بیت                     که در عدد صد  و ده نام آن ولی خداست
فضائلی است علی را که گفتن هر یک                 نیازمند هزاران قصیده غراست

اشعار عيد غدير سازگار  

امیـن وحی طبع من بیا به لاله زارها ....... بگیر اوج و پر بزن به گرد شاخسارها
بـریز دُر ز هر طرف به طَرف جـویبارها ....... بـیار شـعر نـاب خود به بزم گلعذارها

بخوان قصیـده از عـلی به شیوه ی هزارها
که جان خود به هر نفس کنم فدات بارها

بیا به محفل ولا دُری فشان سری بزن ....... ز دست خـتم انـبـیا شراب کوثـری بزن
ز دیده گوهری فشان به سینه آذری بزن ....... دمی بیا غمی ببر دلی ستـان پــری بزن

به وصف مـرتضی علی نوای دیگری بزن
بشو ز جــان غـبارها بـبـر ز دل قــرارهـا

نـزول رحــمـت خـدا به دامــن کـویـر شـد ....... علی علی علی بگو که موسم غدیر شد
امـــام کــشــور ازل الــی الابد امــیر شـد ....... به کـبـریا سفیر شد به مصطفی وزیـر شد

مــحب او عـــزیـز شـد عـدوی او حـقـیـر شـد
به قلب این نشاط ها به چشم اوست خارها

مبارک است بر همه نـزول رحمت خـدا ....... کمال یافت دین حق به نام حجت خدا
ولایــت عـلـی بـود تــمــام نــعـمت خد ا....... اطاعــت علی بود قـرین طــاعـت خــدا

محبت عـلی بـود هـمان محبت خدا
خزان باغ دل شود به مهر او بهارها

مــراسم غــدیــر را خـدا گـرفـتـه در زمـــیــن ....... بــه اشرف پـیـامـبـران خطاب می کند چنیـن
که ای رسول کبریا علی است برتو جانشین ....... علی است پیر انبیا عـلی است میر مومنـیـن

علی بود مــدار حـق عـلـی بـود قـرار دین
علی است شهریار کل به کل شهریارها

مـقـام کـل انـبـیـا مــقـام نـیـست بی علی ....... قیـام خـیـل قائمین قـیــام نیست بی عـلی
در آسمان و در زمین نظام نیست بی علی ....... بـنـــای مـحکم تـو را قــوام نیست بی علی

رسالت تو نزد ما تمام نیست بی علی
کمال دین عــلی بود به عـمـر روزگارها

چــو بــر نـبـی خـطاب شد کلام حی ذوالمنن ....... سـتـاد بـیـن مـسـلمین چـنانکه مه در انجمن
گرفت جان خویش را به روی دسـت خویشتن ....... به خـطـبـه ای بلیغ تــر ز حــد مـــعـجـز سخن

چنان به وصف مرتضی فشاند گوهر از دهن
کـه هـــوش بـرد از سـر طـوایــف و تـبـارهــا

الا همه موالیان چه انــتــهـا چـه ابـتـدا ....... شوید گوش سر بسر رسول می دهد ندا
که بر تمام خلق ها رسیده حکم از خدا ....... هر آنکه را منم نبی علی بر اوست مقتدا

علی است رهبر همه علی است مشعل هدا
علی است آنـکه حـق از او گـرفـتـه اقـتـدارهــا

عــلی است آنکه کعبه شـد مــزین از ولادتش ....... عـــلی اسـت آنــکه هر نبی بود به او ارادتش
علی است آنکه هر وصی بـود از او سعادتش ....... علی است آنکه یافت جان عبادت از عبادتش

علی است آنکه بر همه عیان بود سیادتش
عــلی اسـت مـیـر و فــاتـح تمام کــارزارهــا

به ذات حی لم یزل سفیر نیست جز علی ....... به من که خود پیمبرم وزیر نیست جز علی
به مومنات و مومنین امیر نـیـست جز علی ....... صــراط مستقیم را مـسیر نیست جز عـلی

به سر هو به راز حق خبیر نیست جز علی
عـلی است واقـف از ازل ز رمـز و راز کارهـا

علی است آنکه بدر شد به حمله ای مسخرش ....... عـــلـی اسـت آنـکه در احـد سـتـود حی داورش
علی است آنکه عمرو شد جدا به تیغ او سرش ....... علی که فـخـر مـی کند خــدا به فــتح خـیـبرش

خوشا کسی که این علی بود امام و رهبرش
کـه اوسـت در صـف جــزا قسیم نور و نـارهــا

سـلام بـر تـو یــا علی که جانِ جانِ عالمی ....... تــو عـبـد ذات خــالقی تو خــالق مـجسمی
تو هم خطاب مبرمی تو هم کتاب مـحـکمی ....... تو عین و لام و یاء نه ، تو کل اسم اعظـمی

تو صاحب اختیار حق به حق حق مسلمی
بود به دسـتـت از خــدا تـمــام اخـتـیـارهــا

تـو از تمام انبیا به غـیـر مـصـطفی سری ....... تو بحر فضل را دُری تو شهر علم را دری
تــو از رسـل فــراتــری تــو با نبی برادری ....... تو جانشین احمدی تو بر صحابه سروری

تو مقتدا تو رهنما تو مرتضی تو حیدری
خــدا را رسول را بـه تـوست افتخارهـا

علوم دهر، حرفی از روایت تو یا علی ....... نجوم چرخ جلوه ای ز آیت تـو یـا علی
وجود، ظرف کوچک عنایت تـو یا علی ....... کـتـاب پنج انـبـیا حکایت تو یــا عــلی

بس است کل خلق را ولایت تو یا علی
که مـیـکند جحیم را چــو قلب لاله زارها

مـنـم که بــا ثــنـای تــو چـکامـه آفــریـده ام ....... هر آنچه گفتم از ازل خود از شما شنیده ام
به مهر تـو کـشیده ام اگـر نفس کشیده ام ....... هماره بوده مدح تو مرام و مـشـی و ایده ام

اگر بود به هر نفس هزارها قصیده ام
فضایل تــو را یــکـی نـگفتم از هزارهــا

مـنـم مــدیـحه خــوان تـو بـیان محکمم بده ....... ز یک شراره ی غـمت نشــاط عـالـمـم بده
کلیم کن زبــان گـشا مسیح کن دمم بـده ....... به سینه آتشم فشان به دیده زمزمم بده

چـو مـیـثـم تو گشته ام زبــان مـیـثـمـم بده
خوشم که این زبان مرا، کشد به اوج دارها

اشعار عيد غدير سازگار  

من اسم را بدون تو انشا نمی کنم
ذکری به غیر نام تو مولا نمی کنم

ذکر خدای عزوجل ذکر حیدر است
این یاد را بدون تو معنا نمی کنم

هر کس که خواند نام رفیعت مجاب شد
پس بی اجابت تو تمنا نمی کنم

وقتی نظر به وسعت ارض و سما کنم
ایجاد را بدون تو پیدا نمی کنم

با هر نفس مُمِدّ حیاتم تویی علی
بی یا علی تنفس بی جا نمی کنم

انگار که ز قبل تولد تو با منی
بی تو علی تلفظ بابا نمی کنم

با تو بیایم و نروم بی تو از جهان
من بی علی ممات وَ محیا نمی کنم

دل را «فَمَن یَمُت یَرَنی» زنده می کند
ما را تب علی ارنی زنده می کند

ما امتحان شده به تولای حیدریم
دل می دهد گواه که از نسل کوثریم

وقتی امیر بر روی دست پیمبر است
ما خاک زیر پای علی و پیمبریم

درد آشنای حیدر کرار، جان ماست
در یاریِ رسول، علیِ مکرریم

هرگز به ترک دین علی تن نمی دهیم
ما، ای غدیر خم، ز ازل شیعه پروریم

بیعت کنیم با علی و آل مصطفی
ما آب و گل سرشتۀ این عید اکبریم

راهی به جز مسیر ولایت نمی رویم
ما دولت کریمه و انصار رهبریم

با هر که دشمنی بکند حرب می کنیم
با هر که دوستی بکند ما برادریم

اسلام آل فاطمه اسلام ناب ماست
لبیک بر ندای ولایت جواب ماست

ما را فقط معلم دین خدا علیست
زیرا که باب مدرسه مصطفی علیست

دریای علم اول و آخر به نزد اوست
اسرار علی، حدید علی، هل اتی علیست

قرآن، کتابِ مدح علی، ذمِّ دشمن است
شایستۀ اطاعت و مدح و ثنا علیست

اول کسی که مؤمن دین خدا شده
مولای ما مُهَیمِن ما مرتضی علیست

از آدم ابوالبشر و انبیای بعد
تا خاتم النبی همه مشکل گشا علیست

فرمود مصطفی به هر آن کس که رهبرم
فرمانروای مقتدر و مقتدا علیست

فرمان او مطاع چو فرمان خالق است
بعد از نبی برای همه پیشوا علیست

احمد چو خواست حکم خدا را کند جلی
بی شک ز عمق هستی خود گفت یاعلی

وقتی فرشتگان خدا سجده می کنند
بر آدم است؟ یا به کجا سجده می کنند؟

در صُلب آدم است علی نور کردگار
یعنی به نور شیر خدا سجده می کنند

از انبیا گرفته به وقت نماز عشق
تا اولیا به سَرور ما سجده می کنند

لیل و نهار چون به علی دایر است و بس
ارض و سما به آل عبا سجده می کنند

هستی تمام، سلطنت مرتضی علیست
عالم بر او ز شاه و گدا سجده می کنند

وقتی فرشتگان مقرب دعا کنند
بر ذات او به وقت دعا سجده می کنند

آن بنده ای که مخلص پروردگار شد
مولای ما علی پدر روزگار شد

رفتم طواف بیت و ندیدم به جز علی
از گلشن مَطاف نچیدم به جز علی

هر چه صدا زدم: که مرا می شود مجیب؟
از کعبه پاسخی نشنیدم به جز علی

گر چه صدای شُرشُر زمزم به گوش بود
حقّا که باده ای نچشیدم به جز علی

سعی و صفا و مروه مرا در تلاش برد
از این تلاش دل نرسیدم به جز علی

تقصیر عشق کردم و خوردم گره به زلف
از قید هر چه زلف بریدم به جز علی

وقتی دلم به رکن یمانی نماز کرد
وجه خدای کعبه ندیدم به جز علی

مقصود ما نه کعبه و بتخانه و کِنِشت
راه بهشت برنگزیدم به جز علی

قرآن و عترتند گواه کلام من
من عبد مرتضایم و مولا امام من

آن کس که از امام تَمَرُّد نمی کند
خود را بری ز بار تعهد نمی کند

آن سالخورده ای که علی را رها کند
یاد از علی ز بدو تولد نمی کند

آن کس که قصد یاری رهبر به دل نداشت
تمکین از او ز روی تَعَمُّد نمی کند

گه با علیست گه سرِ خوان معاویه
بیهوده ادعای تَجَدُّد نمی کند

هر کس کنار سفرۀ بیگانگان نشست
دیگر به امر یار تَعَبُّد نمی کند

یا نطفه اش خراب وَ یا لقمه اش حرام
ور نه حلال زاده تَمَرُّد نمی کند

آن کس که شاکر است به خان نعیم دوست
در خارج از حریم تَرَدُّد نمی کند

با دین ستیزِ پستِ نمکدان شکن بگو
حقِّ نمک ادا نکند پیرُوِ عدو

تا تیغ ذوالفقار به دستان حیدر است
شیعه مجاب و پیرو صبر پیمبر است

روزی که تیغ رسته شود از غلاف صبر
خط نفاق و کینه از این تیغ، بی سر است

حزب خدا که حزب علی، حزب فاطمه است
آماده جهاد به فتوای رهبر است

شیعه کُشی به دست مسلمان مباح شد!
این هم برای شیعه معمای دیگر است

کاخ ستم به تیغ عدالت شود خراب
این امر در کتاب الهی مقدر است

صمصام منتقم چو زند پرده را کنار
شیعه کنار مهدی آل پیمبر است

ما انتقام فاطمه را جستجو کنیم
اسلام، قرن هاست عزادار کوثر است

خم غدیر صحنۀ هم عهدی است و بس
اصل غدیر بیعت با مهدی است و بس

اشعار عيد غدير سازگار  

خدا براي علي خلق کرد عالم را
چنانکه خلقت او بري خود مي خواست

تمام عالم ايجاد بي وجود علي
بان کشتي بي ناخداي در ، درياست

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 7 =
*****