امیرالمؤمنین وارث علوم قرآن

09:21 - 1400/11/20

-در طی تاریخ افراد زیادی به مسند تفسیر قرآن تکیه زنده اند اما هیچ یک ادعای آگاهی از تمام قرآن را نداشته و ندارند. تاریخ گواه آن است که تنها افرادی که ادعای آگاهی تمام و کمال از قرآن را داشته اند، امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فرزندان معصومش علیهم السلام بوده اند.

امیرالمؤمنین وارث علوم قرآن

امیرالمؤمنین وارث علوم قرآن

منصور بن حازم از یاران امام صادق علیه السلام ماجرای جالبی را نقل کرده و گفته است:
روزی به مردم گفتم آيا مى‏ دانيد رسول خدا صلى الله عليه وآله حجت خدا بود؟ گفتند: بلى. گفتم: پس در آن هنگام كه رسول خدا رحلت فرمود، حجت خدا بر خلق كه بود؟ گفتند: قرآن. من در قرآن نظر كردم ديدم كه همه گروه ها به قرآن، مخاصمه مى‏ كنند و آن را دليل صحت مذهب خويش مى ‏دانند. پس دانستم كه قرآن نمى ‏تواند حجت باشد، مگر با قيم و نگهبانى كه بر اسرار آن مطلع باشد. باز از مردم پرسیدم قيم قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود، عمر، حذيفه... گفتم: همه آن را مى‏ دانستند؟ گفتند: نه. پس كسى را نيافتم كه درباره او گفته شود همه قرآن را مى‏ داند، مگر على بن ابى طالب صلوات الله عليه...»[1]

نیازمندی قرآن به مفسر پس از رسول خدا
کسی نمی تواند ادعا کند که رسول خدا همه اسرار قرآن را بیان فرموده، پس مردم از مفسر قرآن بی نیاز شده و خود می توانند مستقیماً به قرآن رجوع کنند. ساده ترین دلیل این مطلب آن است که بسیاری از اختلافات سیاسی و عقیدتی و فرقه ای در جامعه اسلامی، پس از وفات رسول خدا پدید آمد و تمام کتب تفسیر، سالها پس از وفات ایشان به رشته تحریر درآمد. این درحالی است که یکی از اصلی ترین رسالت های قرآن رفع اختلاف است. خداوند فرموده است: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيه‏؛[2] ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى‏.»
این خود نشان می دهد در کنار قرآن همواره باید مفسری آگاه از علوم الهی وجود داشته باشد. حال سؤال این است که پس از رسول الله صلی الله علیه وآله مردم باید در تفسیر و تبیین قرآن به چه کسانی رجوع کنند؟

مدعیان کیانند؟
در طی تاریخ افراد زیادی به مسند تفسیر قرآن تکیه زنده اند اما هیچ یک ادعای آگاهی از تمام قرآن را نداشته و ندارند. تاریخ گواه آن است که تنها افرادی که ادعای آگاهی تمام و کمال از قرآن را داشته اند، ائمه معصوم علیهم السلام بوده اند. امام باقر علیه السلام فرموده هیچ کس غیر از اوصیاء نمی تواند ادعا کند که ظاهر و باطن قرآن را تماماً جمع کرده است.[3]
در این مجال از روایات فراوان دال بر افضلیت و اعلمیت اهل بیت علیهم السلام که در کتب شیعه و سنی نقل شده صرف نظر می کنیم و تنها آیاتی را که دلالت دارد پس از رسول خدا تنها ائمه علیهم السلام حق تفسیر قرآن را دارند، بیان می کنیم.

دلالت قرآن بر انحصار حق تفسیر در اهل بیت علیهم السلام
در این زمینه به آیات متعددی می توان استناد کرد که تنها به چند مورد اشاره می شود:

1- آیه «لا یمسه الا المطهرون؛[4] جز پاك شدگان [از هر آلودگى‏] به [حقايق و اسرار‏] آن دسترسى ندارند.»
معنای این آیه صرفاً این نیست که بدون وضو و طهارت نمی توان به قرآن دست زد، بلکه منظور حقیقی، علم به معارف آن است، كه جز پاكان، كسى از معارف آن آگاه نمى ‏شود.[5] قرآن خود مطهرون را معرفی کرده و اهل بیت پیامبر علیهم السلام را معصوم و مطهر از هر پلیدی دانسته است:
«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا؛[6] جز اين نيست كه همواره خدا مى‏ خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت [كه به روايت شيعه و سنى، محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم ‏السلام ‏اند] برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است [از همه گناهان و معاصى‏] پاك و پاكيزه گرداند.»

2- آیه «قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏؛[7] كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند.»
بر اساس این آیه خداوند به وجود اشخاصی اشاره کرده که همه علم قرآن را دارند. بی تردید تا چنین کسانی هستند، معنا ندارد کسی به خود اجازه تفسیر قرآن دهد. بر اساس روایات متعدد صحیح شیعه و سنی، این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده است. به عنوان نمونه حاکم حسکانی از علماء سنی چندین روایت را نقل کرده که مراد از این آیه، حضرت علی علیه‌السلام می‌باشد.[8]

3- آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[9] اگر نمى‏ دانيد، از آگاهان بپرسيد.»
این آیه که یکی از بهترین ادله بر مرجعیت علمی و دینی همه جانبه اهل بیت علیهم السلام است، به مسلمانان دستور می دهد مسائل و مشکلات خود را از اهل ذکر بپرسند. بی تردید تفسیر قرآن جزء مهمترین این امور است. اما نکته مهم تشخیص مصادیق اهل ذکر است. براساس روایات فروانی از ائمه علیهم السلام، این آیه در شأن ایشان است و آنها اهل ذکر هستند. شاید برخی بگویند روایات شیعیان برای غیر شیعه حجیت ندارد، اما ائمه علیهم السلام با استدلال و با استناد به قرآن، خود را اهل ذکر معرفی کرده اند و راه هرگونه بهانه و عذری را سدّ کرده اند. به عنوان نمونه در روایتی امام باقر علیه السلام استدلال نموده که بر اساس آیه ای از قرآن، رسول الله ذکر است، پس ائمه علیهم السلام که اهل بیت پیامبرند، اهل ذکرند.[10]
بررسی همه آیات و روایات در این باره خارج از حد توان و حوصله است، اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است...

پی نوشت
[1]  الکافی، ج۱، ص۱۶۸.
[2] نحل، آیه:64.
[3] بصائرالدرجات، ج1، ص193.
[4] واقعه، آیه:79.
[5] المیزان، ج19، ص137.
[6] احزاب، آیه:33.
[7] رعد، آیه:43.
[8] شواهد التنزل؛ ج1، ص400 و 401.
[9] طلاق، آیه:10.
[10] کافی، ج1، ص210.

قرآن گواه روشنی است بر اینکه پس از رسول خدا این علی علیه السلام و ذریه طاهرینش هستند که در امور دینی مرجعیت تام دارند و بر همه مسلمانان واجب است که دین خود را از آنها دریافت کنند. ائمه علیهم السلام نیز خود با استناد به آیات قرآن حق تفسیر قرآن و بیان معارف دین را مختص به خود دانسته و راه هرگونه عذر و بهانه را سد کرده اند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 1 =
*****