بسم الله الرحمن الرحیم
همه میدانیم که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) زمانی که به پیامبری مبعوث شد، از لحاظ امکانات دستشان خالی بود. ایشان تنها خدا را داشتند و همین توکل به خداوند متعال، باعث شد تا در طول 23 ساله بعد از بعثت، بتواند حکومتی مقتدر و عاری از اختلافات را بوجود آورد و آن مردم بدوی بیابانگرد را به ملتی واحد و پیشرفته تبدیل کند که معیارها و وظایف جامعه مدنی را در خود به نحو احسن ایفا میکردند.
ایشان آن جامعهای که دختران را زنده به گور میکردند و انواع فسق و فجور و ظلم را انجام میدادند را از ضلالت و گمراهی نجات داد و عده کثیری از آنان را لایق رحمت الهی کرد و بهشت را برایشان به ارمغان آورد. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای هدایت مردم زحمات فراوانی را متحمل شدند؛ تا جائیکه در این راه انواع تهمتها و ناسزاها را شنیدند ولی با هیچ کدام از آن اذیتها، از هدف خویش مأیوس نشد. ایشان نه تنها برای عرب حجاز، بلکه برای تمامی انسانها پیام صلح و آرامش و رسیدن به سعادت ابدی را آورد.
حضرت(صلی الله علیه و آله و سلّم) 68 نامه را برای پادشاهان کشورهای آن روز، فرستاد و ایشان را به توحید و یگانه پرستی دعوت کرد. حضرت بعد از امضای صلح حدیبیه که از جهت ایجاد آرامش برای مسلمین حائز اهمیت بود، فرصت پیدا کرد که بتواند با نگارش نامههایی برای سران کشورها، دیپلماسی صلحجویانه و خدا محور خود را فعال کند.
مطلبی که در دیپلماسی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) همیشه با قوت وجود داشت، پافشاری بر عقیده و آرمان، و در عین حال تاکید بر رسیدن به هدف بود. اینگونه نبود که رسیدن به هدف، باعث فراموشی یا دست برداشتن از آرمانها و عقیده شود. ایشان هدف را اجرای عقیده و آرمان تعریف کرده بود. در صلح حدیبیه که عدهای کوتاهبین، آن را بر ضرر اسلام و مسلمین می دانستند، حضرت با تاکید بر آرمان و عقیده الهی خود، رسیدن به هدف را در نرمشی بجا، مصلحت دید و آنرا علی رغم ناراحتی عده ای کوتاهبین، انجام داد. و همگان دیدند که همان صلح، مقدمه پیروزیهای بعدی شد.
دیپلماسی فعال، پیش زمینههایی دارد و یکی از آنها، آمادگی طرف مقابل برای تعامل است. در رفتار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) میبینیم که حضرت تا قبل از صلح حدیبیه، همواره با کفار جنگیدند و ایشان را به نهایت ضعف و درماندگی در مقابل خودشان رساندند. ایشان تا قبل از صلح حدیبیه، با پیروزیهای درخشان، قدرت خود را بر کفار دیکته کردند و روزی که خواست برای زیارت کعبه و انجام اعمال عبادی به مکه برود، با نفس حرکت به سوی مکه، دلهرهای عجیب در قلب مشرکان افکند. حضرت با پیروزیهای مقهور کننده، از موضع قدرت، طرف مقابل خود را آماده پذیرش شرایط خود کرده بود.
ما نیز برای اینکه بخواهیم رفتاری درست و صحیح در دیپلماسی خارجی داشته باشیم، بهتر است به نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) تأسی کنیم.
برای گفتگو با امریکا و غرب باید بدانیم اولا نباید از موضع ضعف با آنها سخن گفت؛ بلکه مانند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)، قبلا قدرت خود را بر آنها تحمیل و دیکته کرد و الا شاید مجبور به دادن امتیاز به دشمن شویم.
ثانیا نباید گمان کنیم که دیپلماسی فقط خندههای مصنوعی جلوی دوربین است؛ بلکه دیپلماسی عرصه بیان عقاید و دفاع از آنهاست. با هر مدلی که بخواهیم با دشمن سخن بگوییم، نباید آرمانهای خود را فراموش کنیم؛ چرا که در غیر این صورت، نتیجهای جز ذلت نخواهیم گرفت.
امریکا و ایادی آن، همان امریکای جنایتکاری است که در جای جای تاریخ ایران و جهان، ردپای جنایاتش وجود دارد. امریکا همان امریکایی است که در طول جنگ تحمیلی، از صدام حمایتی بیدریغ کرد و او را به انواع سلاحها تسلیح نمود. امریکا همان امریکایی است که هواپیمای مسافربری ایران را بر روی خلیج فارس، نشانه رفت و بعد نیز مغرورانه به جای عذرخواهی، به فرمانده جنایتکار نشان افتخار داد.
بقدری جنایات امریکا فراوان است که انسان میماند کدامش را بگوید.
بهرحال؛ نباید فکر کنیم حالا که امریکاییها به رویمان لبخند می زنند، آنها خوب شدهاند. بلکه باید مراقب دشمن بود. کلام حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شاید بیان امروز ما باشد: «و از دشمنت بعد از آن که از در صلح و آشتى درآمد سخت بترس, زیرا او چه بسا بوسیله صلح نزدیک می شود تا از شیوه غافلگیرى استفاده کند؛ پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردى زودباور و خوشگمان مباش».[1]
پانوشت:
[1] «ولکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدو قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فى ذلک حسن الظن». (نهج البلاغه، نامه 53)
نظرات