عدالت خداوند اقتضاء دارد که هیچ قومی را بدون حجت و دلیل کافی عذاب نکند. قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند و مشغول فساد در زمین بودند. به همین خاطر خداوند آنها را عذاب کرد.
اقوامی که بعد از دلایل واضح و آشکار از سمت پیامبران همچنان به فساد و بتپرستی ادامه دهند، گرفتار عذاب سخت الهی میشوند. قوم ثمود یکی از همین اقوام است که به خاطر گسترش گناه و فساد در میانشان به عذاب الهی دچار شدند. برخی داستان این قوم را به گونهای بیان میکنند که گویی خداوند در حق آنها ظلم کرده است. میگویند قوم ثمود، مرتکب اشتباهی نشد فقط یک نفر از آنها ناقه صالح را از بین برد اما خداوند تمام آنها را گرفتار عذاب کرد. بنابراین خداوندی که قرآن معرفی میکند، یک خداوند ظالم و ستمگر است. عجیبتر اینکه ادعا میکنند قصد این شخص سیر کردن شکم گرسنگان بوده است ولی خداوند او و تمام قوم را عذاب کرد.
پاسخ:
با مرور داستان حضرت صالح و قوم ثمود مشخص میشود این برداشت چقدر عوامفریبانه است و هدفی جز تخریب چهره قرآن و اسلام ندارد.
فساد تمام قوم نه یک شخص
آیات قرآن تمام قوم ثمود را فاسد و مستحق عذاب میداند. خداوند پیامبران گوناگونی را برای آنها فرستاد ولی تمام آنها را تکذیب کردند. «كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلينَ؛[۱] قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند.» وقتی حضرت صالح از آنان خواست خداوند یکتا را بپرستند و دست از پرستش بتها بردارند، نه یک فرد یا گروه خاص بلکه تمام آنها جواب دادند: «أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا؛[۲] آیا تو ما را از پرستش آنچه پدرانمان پرستش میکردند نهی میکنی؟!» بنابراین به جز گروه اندکی که به حضرت صالح ایمان آوردند بقیه قوم ثمود مشرک بودند و پیامبران الهی را تکذیب کردند.
همچنین خداوند نعمتهای فراوانی را در اختیار این قوم قرار داده بود. آنها زندگی مرفهی داشتند و برای خود قصرهای زیبا میساختند.[۳] اما این قوم به جای پیامبران، از اسرافکاران پیروی کردند. جامعه ثمود به دنبال نظر و امر کسانی رفتند که در زمین فساد میکردند. حضرت صالح نسبت به انتخاب آنها هشدار میداد و آنان را از دنبالهروی فاسدین نهی میکرد: «لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ؛[۴] از امر اسرافکاران اطاعت نکنید! آنان که در زمین فساد میکنند و (هرگز) به اصلاح نمیپردازند.» بنابراین قوم ثمود علاوه بر شرک و بتپرستی گرفتار گناهان دیگری از جمله فساد در زمین و اسراف نعمتهای الهی بودند.
اتمام حجت و هشدار عذاب
بعد از هشدارها و انذارهای فراوان از سوی پیامبران الهی و حضرت صالح، جز عدهای قلیلی، دعوت ایشان را نپذیرفتند و همچنان به کارهای گذشته خود ادامه میدادند. از امام باقر روایت شده است که سرانجام حضرت صالح به میان قومش رفت و به آنان چنین پیشنهاد کرد:
«من در شانزده سالگی به سوی شما فرستاده شدم و اکنون یکصد و بیست سال از عمرم گذشته است. پس از این تلاش ها، اینک برای اتمام حجت، پیشنهادی به شما می کنم و آن این که اگر بخواهید، من از خدایان شما تقاضایی می کنم، اگر خواسته مرا برآوردند از میان شما می روم و دیگر کاری به شما ندارم و شما نیز تقاضایی از خدای من بکنید تا خدای من به تقاضای شما جواب دهد. در این مدت طولانی، هم من از دست شما به ستوه آمده ام و هم شما از من خسته شده اید. قوم ثمود گفتند: پیشنهاد شما منصفانه است. از این رو روزی را وعده گذاشتند که برای انجام آن بروند. ابتدا حضرت صالح از بت بزرگ درخواستی کرد ولی جواب نشنید. بعد نوبت مشرکین رسید آنان رو به حضرت صالح کردند و گفتند : ای صالح! ما تقاضای خود را به تو می گوییم، اگر پروردگار تو تقاضای ما را برآورده کند، تو را به پیامبری می پذیریم و از تو پیروی می کنیم و با همه مردم شهر از تو تبعیت می نماییم. سپس آنها درخواست کردند که خداوند از دل کوه ماده شتری قرمز رنگ خارج کند. کوه صدای مهیبی کرد و حرکتی در آن پیدا شد و ماده شتری با همان اوصاف که می خواستند از کوه خارج شد.»[۵]
بعد از این اتفاق بود که حجت بر قوم ثمود تموم شد و حضرت صالح به آنها هشدار داد که اگر آسیبی به این شتر برسد عذاب الهی آنها را خواهد گرفت[۶].
کشتن ناقه تصمیم همه بود!
با وجود اتمام حجت و معجزه آشکار حضرت صالح باز هم قوم ثمود لجاجت ورزیدند. آنها بر خلاف قول و پیمان خود تصمیم گرفتند ناقه را از بین ببرند. گرچه یک نفر به نمایندگی از همه این کار را انجام داد، اما کشتن ناقه تصمیم همه قوم بود و تمام قوم ثمود در آن دخالت داشتند. به همین خاطر قرآن کشتن ناقه را به تمام قوم ثمود نسبت میدهد: «فعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ؛[۷] پس ناقه را کشتند و از امر پروردگارشان سرپیچی نمودند.» بنابراین تک تک افراد قوم ثمود مگر آنها که ایمان آوردند در این حادثه مقصر بوده و مستحق عذاب الهی هستند.
نجات ایمانآورندگان
برخلاف ادعای مغرضین این چنین نبود که تمام قوم ثمود نابود شوند، بلکه آن کسانی که ایمان آوردند و مخالف کشتن ناقه صالح بودند همراه ایشان نجات پیدا کردند: «فلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ؛[۸] پس هنگامی که عذاب ما آمد صالح و کسانی که همراه او ایمان آوردند نجات دادیم.»
نتیجه
با مرور داستان ثمود و صالح دانستیم که خداوند هیچ قومی را بدون دلیل عذاب نمیکند. خداوند عادل است و تا زمانی که حجت را بر قومی تمام نکند وعده عذاب نمیدهد.
پینوشت:
[۱] سوره شعراء آیه ۱۴۱.
[۲] سوره هود آیه ۶۲.
[۳] سوره اعراف آیه ۷۴.
[۴] سوره شعراء آیه ۱۵۱ و ۱۵۲.
[۵] کافی جلد ۸، ص ۱۸۵.
[۶] سوره اعراف آیه ۷۳
[۷] سوره اعراف آیه ۷۷.
[۸] سوره هود آیه ۶۶.
خداوند پیامبران متعددی برای قوم ثمود فرستاد. با وجود ارسال پیامبران، قوم ثمود آنها را تکذیب کردند و به بت پرستی مشغول بودند. این قوم از نعمتهای فراوانی برخوردار بودند، ولی قومی مسرف بودند و در زمین فساد میکردند. خداوند عادل است و هیچ قومی را بدون ارسال پیامبران و اقامه دلیل عذاب نمیکند. بعد از آنکه حضرت صالح حجت را بر قوم ثمود تمام کرد و ایمان نیاورند، خداوند آنها به عذاب سختی دچار کرد.