خدا و عبادت انسان

09:41 - 1400/04/28

- خدا به پرستیده شدن محتاج نیست و چهره حقیقی گناهان، عذابی است که انسان در آخرت دچار آن می شود.

لزوم عبادت الله

اشاره 
جهل و نادانی نسبت به دین اسلام و تعالیم این دین الهی باعث ایجاد سوالات و شبهات متعدد می‌شود که اگر درصدد یافتن پاسخ آنها نبود، ممکن است به مرحله تعارض و ضدیت با خدا و دین منتهی شود. از جمله مسائل مطرح در باب دین داری، لزوم پرستش خداوند است. سوالاتی که در این زمینه مطرح می‌شود، بدین صورت است:

الف- چرا پرستش خدا لازم است؟
اگر انسان در حالت عادی و سلامت عقل و بدون هیچ دغدغه فکری، شروع به اندیشه کند، متوجه برخی خصوصیات درون خودش می شود. از جمله همین قدرت اندیشیدن که حیوانات توان آن را ندارند. انسان توانمندی هایی دارد که هیچ موجودی به این اندازه ندارد. به دنیای اطرافش که نگاه می‌کند، زیبایی ها و نظم را مشاهده می‌کند. اولین سوالی که به ذهنش خطور می‌کند این است که اینها از کجا آمده است؟ آیا خودشان ایجاد شدند؟ اما وقتی دقیقتر اندیشه کند متوجه می‌شود که اینها همه ماده هستند و قدرت ایجاد خودشان را ندارند. مثلا یک ماشین یا موبایل را وقتی نگاه می‌کنیم قطعا متوجه می‌شویم که خود به خود ایجاد نشده، بلکه یک سازنده داشته است. این مطلب در مورد طبیعت اطراف انسان و خود انسان نیز صدق می‌کند.

پس از آن این سوال مطرح می شود که ایجادگر این همه زیبایی و امکانات، چه در انسان چه در طبیعت کیست و یا چیست؟ قطعا او نمی‌تواند مادی باشد چون اشکال قبلی برمی‌گردد و ماده از خودش چیزی ندارد. باید یک موجود با ویژگی های برتر و شعور بالاتر وجود داشته باشد تا بتواند ماده را ایجاد کند. نام این موجود غیر مادی که در سلسله تمام موجودات و حتی بالاتر از این، قرار دارد، خداست.

در مرحله بعد وقتی متوجه شدیم که خدا این امکانات را ایجاد کرده، عقل سلیم به انسان می گوید از موجودی که این همه امکانات را در اختیار او قرار داده، باید تشکر کرد. خدا خودش مسیر تشکر را از طریق پیامبران به انسان ها نشان داده که عبارت است از عبادت. البته عبادت کردن الزامی و اجباری نیست و چنین نیست که با تهدید کسی را وادار به عبادت کنند. بلکه انسان با اختیار و تفکر باید مسیر عبادت را انتخاب کند. اگر کسی بخواهد از ایجادگر این همه خوبی و زیبایی تشکر کند، بهترین و کاملترین راه، عبادت و پرستش است.

ب- فایده پرستش چیست؟
کسی که از خدا اطاعت کند، تمام خیرها و خوبی ها به سوی او سرازیر شود، چه در دنیا چه در سرای آخرت؛ زیرا ایمان به خدا به معنای ایمان به موجودی است که تمام کلیدهای زمین و آسمان را در اختیار دارد و مدیریت و زمام هر چیزی را بر عهده گرفته است. هر چند او آفریننده تمام موجودات است و رزق و روزی آنها را بر خود الزامی کرده است، حتی اگر او را عبادت نکنند،[1]‌ اما در صورتی که تمامی انسان‌ها بندگان او باشند، رزق و برکت فراوان را در زندگی آنها سرازیر می‌کند.[2]

پرستش خدا فوائد اخلاقی نیز دارد. کسی که خدا را مالک روز جزا و قیامت می‌داند و پایان زندگی را مرگ نمی‌داند، قطعا برای فراهم کردن بهترین حالت تلاش می‌کند و دنیا را مقدمه‌ای برای سرای دیگر قرار می‌دهد. در مقابل کسانی که زندگی را در امور مادی خلاصه کرده‌اند، تلاش می‌کنند در طول عمر کوتاهشان همه منافع و سودها را به سمت خود جذب کنند هر چند حق و حقوق دیگران پایمال شود. آنان موجودی مافوق خود فرض نمی‌کنند که از آنان بازخواست کند، از این رو خود را محور حق و منفعت قرار می‌دهند.

ج- آیا خدا به پرستیده شدن محتاج است؟
پاسخ منفی است. احتیاج داشتن به هر چیزی نشانه نقص است و خداباوران موجودی را می‌پرستند که هیچ نقصانی ندارد. پرستش خداوند چه از دیدگاه عقل و چه از نظر شرع الزامی است اما این به معنای احتیاج خدا به پرستش نیست؛ بلکه این به معنای احتیاج همیشگی انسان به عبادت است. از باب نمونه وقتی در یک کلاس درس، دانش آموزان به معلم می‌گویند می‌خواهیم از شما تشکر کنیم، معلم می‌گوید بهترین تشکر برای من آن است که شما درس خود را خوب بخوانید. مشخص است که دانش آموز چه درس بخواند و چه نخواند، معلم ضرر نمی‌کند و او همچنان حقوق و مزایای خود را دریافت می‌کند اما، اگر معلم می‌گوید بهترین تشکر، درس خواندن است؛ یعنی این درس خواندن به نفع دانش آموز است. خداوند فرموده مرا عبادت کنید اما این به معنای نیاز خدا به عبادت بندگان نیست، بلکه این به معنای احتیاج همیشگی بندگان به عبادت خداست. خدا به خداوندی خویش باقی می‌ماند اما اگر انسان نتواند فقر و احتیاج خود به خدا را لمس کند، روحیه سرکشی و لجاجت در او رشد می‌کند. با حذف خدا در زندگی انسان، نتایج ناگواری رقم خواهد خورد تا جایی که مرتبه انسان از حیوان پایین تر می‌آید.[3]

البته خداوند به عبادت انسان احتیاجی ندارد اما اگر برای تمرد و نافرمانی انسان عذاب قرار داده، به این معنا نیست که عذاب یک حقیقت جداگانه باشد. عذاب همان حقیقت عبادت نکردن، و گناه است. مثلا اگر کسی به آتش نزدیک شود، بلافاصله سوزش را احساس می‌کند و چنین نیست که سوزش جدا از آتش باشد. کسی که نمک خورد، قطعا شوری را مزه می‌کند و جدا از آن نیست. انسانی که معصیت خدا می‌کند در واقع همان عذاب را برای خود خریده است. خوردن مال یتیم همان خوردن آتش است که انسان در این دنیا متوجه آن نمی‌شود و در آخرت آن را می‌بیند. خوردن مال ربا همان خوردن آتش است. اثری که گناه دارد همان عذاب است و چیزی جدای از آن نیست. اینها ناشی از اراده و اختیار خود انسان است که به جای روی آوردن به عدالت و خوشبختی و کمال، مسیر سختی را برای خود را انتخاب کرده است و این کم کاری خود را به خدا نسبت می‌دهد.

پی نوشت
[1]. بقره/126.
[2]. اعراف/96.
[3]. فرقان/44.

خداوند به عبادت انسان احتیاجی ندارد اما اگر برای تمرد و نافرمانی انسان عذاب قرار داده، به این معنا نیست که عذاب یک حقیقت جداگانه باشد، بلکه عذاب همان حقیقت عبادت نکردن و گناه است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 5 =
*****