هیچ شاهد تاریخی محکمی نمیتوان بر وجود رابطهی حسنه و خوب میان امام رضا(علیهالسلام) و مامون پیدا کرد. در نهایت نیز مامون به خاطر حب قدرت و حکومت، امام رضا(علیهالسلام) را به شهادت میرساند.
اهل بیت(علیهمالسلام) همواره حق ولایت و حاکمیت جامعه اسلامی را برای خود میدانستند. از همین رو هرگز خلافت هیچ کس را به رسمیت نشناخته و با اجبار و زور راضی به پذیرش حاکمیت دیگران شدهاند.
امام رضا(علیهالسلام) نیز با حکومت مامون مخالف بوده و هرگز او را فردی صالح نمیدانستند.
مامون بعد از شکست برادرش امین، توانست با سرکوب عباسیان، خلافت خود را تثبیت کند. از طرفی دیگر نیز برای جلوگیری از شورش علویان، با زور و اجبار امام رضا(علیهالسلام) را وادار به پذیرش ولایت عهدی خود میکند.
گرچه برخی گزارشهای تاریخی از احترام و بزرگداشت مامون نسبت به علی بن موسی(علیهالسلام) حکایت دارد؛ اما قدرت در چشم او بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشت و همین امر باعث شد که سرانجام امام رضا(علیهالسلام) را با حیله و فریب مسموم کرده و به شهادت برساند.
غاصب بودن مامون در کلام امام رضا
در نگاه اهل بیت(علیهمالسلام) حق ولایت بر مردم تنها برای خداوند است. طبق آیات قرآن، خداوند این حق را در اختیار پیامبر و اهل بیت(علیهمالسلام) قرار داده است.[۱]
هنگامی که امام رضا(علیهالسلام) با اجبار مامون برای پذیرش ولایتعهدی به سمت مرو راهی میشوند، در نیشابور توقف کرده و حدیث معروف «سلسلة الذهب» را برای مردم ایراد میفرمایند. امام در این حدیث به روشنی ولایت خود را شرط در امان ماندن از عذاب الهی معرفی میکنند.
حضرت میفرمایند: «خداوند جل جلاله میفرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» حصار و دژ من است، پس هرکس در دژ من درآید از عذابم در امان است.» بعد از این سخن حضرت اندکی حرکت کرده و سپس میفرمایند: «[البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم.»[۲]
طبق این حدیث کسی که ولایت امام را قبول نداشته و برای خود حق حاکمیت قائل است بدون شک از حصار امن توحید و اسلام خارج است.
امام به مناسبتهای دیگری نیز مخالفت خود با مامون را نشان میدهند. به عنوان نمونه هنگامی که مامون مزورانه پیشنهاد کنارهگیری از حکومت و سپردن آن به امام را مطرح میکند، حضرت رضا(علیه السلام) در پاسخ او میفرمایند: «اگر حکومت حق توست، نمیتـوانی به فرد دیگری ببخشی و اگر متعلق به تو نیست، شایستگی بخشـش آن را نـداری؟»[۳]
بنابراین هرگز امام رضا(علیهالسلام) مامون را به عنوان خلیفه مسلمانان قبول نداشته و همواره با این موضوع مخالفت داشتهاند.
نفرین مامون توسط امام رضا
با حضور امام در منطقه خراسان، مردم آن دیار معرفت و شناخت بیشتری به امام پیدا کرده و شیفته و عاشق امام شدند. مردم بسیاری در جلسات حضرت شرکت کرده و اعتقاداتشان دگرگون میشد. وقتی خبر این جلسات به گوش مامون رسید دستور داد تا مردم را از این جلسات پراکنده کنند و با امام با درشتی و تندی سخن گفت. حضرت رضا بسیار از این اقدام مامون غضبناک شده و او را نفرین میکنند.[۴]
ازدواج دختر مامون با امام رضا
طبق سخن تاریخنویسان مامون دو دختر به نامهای «أم حبیب» و «أم الفضل» داشته، که اولی را به ازدواج امام رضا(علیهالسلام) و دومی را به ازدواج امام جواد(علیهالسلام) در میآورد. برخی پذیرش این دو ازدواج از سوی امام رضا و امام جواد(علیهماالسلام) را نشانهای از پیوند دوستی میان مامون و امام رضا معرفی میکنند.[۵]
همانطور که مامون امام را مجبور به پذیرش ولایتعهدی کرد برای ایجاد ارتباط قویتر و اطلاع کامل از رفتارها و حرکتهای حضرت، پیشنهاد ازدواج با دخترش را نیز به محض ورود امام به مرو مطرح میکند. در این ماجرا نیز حضرت چارهای جز قبول این پیوند برای حفظ جان خود و شیعیان نداشتند.
بنابراین این ازدواج نیز نمیتواند دلیلی بر وجود روابط حسنه میان امام رضا(علیهالسلام) و مامون تلقی شود.
شهادت امام رضا به دست مامون
آخرین و محکمترین دلیل بر دشمنی مامون با حضرت علی بن موسی(علیهالسلام) مسمومیت امام به دست مامون است. ولایتعهدی امام رضا(علیهالسلام) در نظر خاندان عباسی بسیار سنگین آمد. از همین رو مخالفتهای پنهانی با مامون در بغداد هر روز بیشتر میشد.
مامون که پایههای حکومت خود را متزلزل میدید چارهای جز به شهادت رساندن مخفیانه امام(علیهالسلام) نمیدید. با این کار هم شورشهای عباسیان در بغداد فروکش میکرد و هم مامون میتوانست، شهادت حضرت را در نظر مردم و علویان به بیماری نسبت دهد.
اما شواهد تاریخی فراوانی حاکی از مسمومیت حضرت توسط مامون است.
مرحوم علامه مجلسی در این باره مینویسد:
«در میان شیعیان اشهر این است که امام رضا(علیهالسلام) در اثر سمی که مامون به او داده، شهید شده است.»[۶]
نتیجه
شواهد و قرائن تاریخی فراوانی بر دشمنی مامون با امام رضا(علیهالسلام) وجود دارد. ما در اینجا تنها به چند نمونه از آنها اشاره کردیم تا نشان دهیم بر خلاف آنچه معاندان و دشمنان مطرح میکنند هیچ گونه رابطهی نیک و حسنهای میان حضرت رضا(علیهالسلام) و خلیفه عباسی وجود نداشته است.
پینوشت
[۱] سوره نساء، آیه ۵۹.
[۲] امالی(صدوق)، ص۲۳۵.
[۳] بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۲۹.
[۴] عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷۲ و ۱۷۳.
[۵] تاریخ طبری، ج۷، ص۱۴۹.
[۶] بحارالانوار، ج۴۹، ص۳۱۱.
امام رضا(علیهالسلام) هیچگاه رابطهی خوب و حسنهای با مامون نداشته است. طبق آموزههای اهل بیت(علیهمالسلام) تمام خلفای عباسی غاصب بوده و حق حاکمیت بر مسلمانان را نداشتهاند. به همین خاطر امام رضا(علیهالسلام) نیز مخالف مامون بوده و تنها با اجبار مامون، ولایتعهدی او را پذیرفت.