این انتخاب مردم است که به حاکمیت الهیِ اعلام شده در روز غدیر تن در دهند یا با تکیهی صرف بر عقل بشری و رها کردنِ وحی به عنوان حامی و تکیهگاه عقل، مسیری برای زندگی خود ترسیم کنند.
غدیر خم اثبات اتحاد دین و سیاست: توجه به نکات تاریخی به طور کلی میتواند به دو گونه باشد: نگاهی روبنایی و صرفاً اطلاع از رویدادها تاریخی، یا رویکردی پژوهشگرانه به پیشآمدهای تاریخی که سعی دارد تاثیر آن واقعه بر تاریخ بشری و جوانباش را مورد بررسی قرار دهد. یکی از همین گذرگاههای سرنوشتساز بشری، واقعهای است که در سال 10 هجری در تاریخ ثبت شد؛ اما بهراستی چه پدیدهای در هجدهم ذیحجه در سرزمین غدیر رخ داد كه این روز را برای ابد عید كرد؟
قرآن كریم در سوره مبارکه مائده، واقعه غدیر خم را آنچنان گرانمایه میداند که به پیامبرش اینگونه خطاب میکند: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النّاس»!(1)؛ یعنی ای پیامبر، گرچه شما دارای مقام ولایت و نبوتی، اما در این پیام آسمانی رسالت مطرح است "یا أَیهَا الرَّسُول بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ"، یعنی آنچه از سوی ذات اقدس الهی و ربّ تو بهسوی تو نازل شده است را ابلاغ كن! اگر این حادثه مهم غدیر خم را ابلاغ نكنی، در صف مُرسلین نخواهی بود "وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ"(2) چه اینکه مسئله تعیین حاکم برای جامعه، تضمین كننده گوهر دین به عنوان برنامهی دنیایی و آخرتی برای کامیابی بشری است.
مسئلهی غدیر خم و تعیین امیرالمؤمنین به عنوان ولی امر امت اسلامی از سوی پیامبر(ص)، در حقیقت بیان حضور مستقیم و فعال خداوند در امر مدیریت جامعه است.
اساساً دین یعنی تعبیری از دخالت خداوند در جهان و زندگی انسان(3)، با این وصف، دین نهتنها در امر مدیریت در جامعهی انسانی بیاعتنا نیست، بلکه با تعیین حاکم جامعه در زمان حضور امام معصوم و بیان خصوصیات حاکم به عنوان راهبر جامعه به سوی سعادت بشری در زمان غیبت، دخالت تعیین کننده در مسیر زندگی انسان دارد.
از همین روست که رهبر حکیم انقلاب میفرماید: «آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد - و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند- جوابشان مسئلهى غدیر است... نصب امیرالمؤمنین، فقط بهمعناى نصب جنبههاى معنوى نبود، بلکه میشود گفت که مسئلهى جنبههاى معنوى قابل نصب نیست؛ آنچه قابل نصب است عبارت است از: حکومت، کشوردارى، سیاست، مدیریّت جامعهى اسلامى».(4)
در حالیکه بشر انواع حکومتها را تجربه کرده، اسلام این حکومتها را به عنوان متصدیان رساندن بشر به رفاه دنیوی و سعادت اخروی نمیپذیرد و تنها حکومتِ با محوریت امام را مورد تایید میداند، چه اینکه اولا خلقت از آن خداست و خودِ او نیز طبق "انالحکم الا لله"(5)، تنها حاکم حقیقی است، البته این به معنای بیحکومتی نیست، بلکه این یکی از حقوق مسلم خالق است.
البته این حقی از مردم بر خداوند نیز هست، یعنی تعیینِ حاکم مطمئن به عنوان مجری فرامین الهی برای هدایت بشری، حقی از مردم بر خالق است. لذا در غدیر خداوند متعال با نصب حاکمی از سوی خود، بستری مناسب را برای بهرهبرداری مردم از دنیا در حد اعلی و حرکت به سوی سعادت ابدی در زندگی آنجهانی، فراهم کرده است تا حجتی بر خداوند باقی نماند که: «"لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا" تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است.» (6)
حال این انتخاب مردم است که به حاکمیت الهیِ اعلام شده در روز غدیر تن در دهند یا با تکیهی صرف بر عقل بشری و رها کردنِ وحی به عنوان حامی و تکیهگاه عقل، مسیری برای زندگی خود ترسیم کنند.
پینوشت؛
1. سوره مائده، آیه67
2. همان
3. هیک. جان، فلسفۀ دین، ص 139
4. دیدار مردمی به مناسیبت روز غدیر 1393/7/21
5. یوسف 40
6. نساء 165
آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد - و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند- جوابشان مسئلهى غدیر است.