انگیزه ظلم ستیزی و حق طلبی قیام امام حسین علیهالسلام، عامل مشروعیت بخشی به قیامها و مبارزات حق طلبانهی پس از خود گشت.
اگر با نگاهی محققانه به واقعه عاشورا بنگریم، درمییابیم، این رخداد حداقل در سه بُعد، جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد.
ایجاد مصونیت
واقعه طف و جانفشانی حضرت اباعبدالله علیهالسلام به همراه عدهی قلیل از یارانش، مصونیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مسلمانان را تضمین کرد؛ چه اینکه شدت تاثیر این واقعه در جامعه اسلامی همتای قرآن است.
این همتایی از آن روست که پس از شهادت دومین سبط پیامبر، همو که خرد و پیر، حدیث سیدالشباب اهل الجنه بودنش را به تواتر شنیده بودند، این بیحرمتی بر ساحت مقدس حضرت را برنتافتند؛ لذا پس از آن ما شاهد قیامهای خونین و بزرگ برای انتقام خواهی از این جنایت هولناک در سطح امت اسلام هستیم.
شیوه خشن و جاهلانۀ حکومت در برخورد با عترت رسول اکرم، جامعه را به این باور رساند که بنی امیه درپی قطع نسل نبی و از بیخ و بن کندن تمام اسلام است؛ لذا منطق و شیوه ی برخورد اباعبدالله در مقابله با طاغوت، از آن پس سرلوحه ی امت اسلامی قرار گرفت؛ به نحوی که بعد از آن هیچگاه -شاید جز در موارد معدود و محدود- حاکمان جامعه اسلامی جرأت فسق و فجور علنی را به خود نمی دادند و حداقل حفظ ظاهر می کردند.
بُعد موجودیت و احساس حضور
هرچند رسول اکرم همواره تلاش میکرد با دخالت دادن مردم در تصمیمات، نشان بدهد که هدف حکومت در اسلام ایجاد زمینه مناسب برای رشد جامعه است؛ مانند نوع مقابله با دشمن در جنگ احزاب و یا در جریان جنگ احد برخلاف میل شخصی بنا به مشورت مردم خارج از شهر به جنگ با دشمن رفت و اتفاقا شکست نیز خورد، ولی رسول اکرم درپی این بود که به جامعه بفهماند که باید زنده باشند و در برابر امور اجتماعی خود را مسئول بدانند.
اما پس از رحلت پیامبر اسلام و انحراف حکومت از ریل خود، حاکمان جامعه با سرکوب هرصدای مخالف، عملاً مردم را از دخالت و اظهارنظر که ناظر به تصمیمات حکومت برای جامعه است، باز می داشتند؛ لذا اباعبدالله با مخالفت علنی و قیامی شهادت طلبانه به مردم نشان داد در برابر فسق حکومت نباید ساکت نشست و نقش محوری مردم را در تصمیم گیری حاکمان به منصه ظهور کشاند.
کما اینکه امیرالمومنین نیز میفرمود: «حق من بر شما آن است که در کاستیها و ناهمگونیها که احیاناً پیش میآید، خالصانه پیشقدم شوید، در حضور و غیاب دولتمردان در رفع و تذکر دادن به مسؤولین مربوط بکوشید.»(1) از این رو یکی از آرمانهای اباعبدالله علیه السلام برافروختن مشعل راهِ اعلام موجودیت و پویایی جامعه است.
بعد مشروعیت
پس از جعل احادیث متعدد، جامعه جرأت نداشت علیه حاکمی که فسق علنی میکند حتی اعتراضی از خود نشان دهد؛ مثلاً روایتی دهان به دهان میشد که ابوهریره میگوید:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «کسی از اطاعت حاکم خارج شود و از جماعت جدا شود و در آن حال بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است مسلمان نمرده است.»(2)
یا در حدیث دیگری از ابن عباس نقل شده که: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هر کس از حاکمش چیزی (گفتار یا کردار) ناخوشایندی ببیند، باید برآن شکیبا باشد. به درستی که هر کس از جماعت بهاندازه یک وجب فاصله گیرد و در آن هنگام بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.»(3)
نظیر این احادیث به طور گسترده در میان مردم رواج داشت، لذا قیام اباعبدالله به عنوان مدعی خلافت رسولالله و میراث دار او و سید شباب اهل الجنه، خط بطلانی بر این خزعبلات بافته شده به پیامبر بود؛ لذا انگیزه ظلم ستیزی و حق طلبی قیام امام حسین علیهالسلام، عامل مشروعیت بخشی به قیامها و مبارزات حق طلبانهی پس از خود گشت؛ چه اینکه هیچ کسی این جرأت را به خود نمیداد که حسینبنعلی، فرزندِ فاطمه و سبط نبی مکرم را نامسلمان بنامد.
پینوشت:
1. أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ. (نهجالبلاغه؛صبحی؛ خطبه34)
2. عن ابی هُرَیْرَةَ عن النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اَنَّهُ قال من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً...؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۶، ح ۱۸۴۸
3. عن ابن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما عن النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قال: من رَاَی من اَمِیرِهِ شیئا یَکْرَهُهُ فَلْیَصْبِرْ علیه فانه من فَارَقَ الْجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ الا مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً. صحیح البخاری، ج۹، ص۴۷.