امام رضا علیهالسلام، تلاش زیادی در اثبات ولایت امیرالمومنین علیهالسلام، از قرآن کریم و بیان خصوصیات امام، به خصوص امام زمان علیهالسلام داشتند.
امام رضا علیهالسلام، در سال 148 ق، در مدینه به دنیا آمده و در روز آخر ماه صفرالمظفر، سال 203 ق، در پنجاه و پنج سالگی به دست مامون عباسی، به شهادت رسیدند. نام مبارک حضرت، علی و از فرزندان امام موسی بن جعفر علیهماالسلام بودند.[1] امام رضا علیهالسلام، حدود بیست سال، امامت مسلمانان را بر عهده داشتند که سه سال آن در خراسان بود.
اخلاق امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام، همچون پدران بزرگوارش، از مقام عصمت، برخوردار بودند؛ زیرا آیات صادقین،[2] تطهیر[3] و... شامل امام رضا علیهالسلام نیز میشود. علاوه بر اینکه از صفات و مکارم اخلاق نیز برخوردار بودند.
زهد و بی رغبتی ایشان نسبت به دنیا، عبادت و تلاوت قرآن و روزهداری و فروتنی در برابر مردم، زبانزد خاص و عام بود. هیچگاه با کسی تندی نکرد و کلام کسی را نبُرید و پایش را هنگام نشستن، پیش کسی دراز نکرد و به دیوار تکیه نداد.[4]
همچنین ایشان، از سخاوت فراوانی برخوردار بود، تا جایی که در یک روز عرفه تمام دارایی خود را بخشید.[5]
امام رضا علیهالسلام، در بیان پدر، با صفت «عالم آل محمد صلیاللهعلیهوآله»، معرفی شده است.[6] فضل و برتری علمی ایشان، در مناظراتی که با بزرگان دیگر ادیان داشتند، آشکارتر میشد.
امامت در نگاه امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام در زمان خود، یکی از مبلغان امامت و ولایت بودند. ایشان علاوه بر مناظرات مختلف، تا آنجا که در توانشان بود به معرفی امام و خصوصیات امام میپرداختند.
عبدالعزیز بن مسلم گوید: «... فَاجْتَمَعْنَا فِي الْجَامِعِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي ع فَأَعْلَمْتُهُ خَوْضَ النَّاسِ فِيهِ فَتَبَسَّمَ ع ثُمَّ قَالَ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ ص حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ الدِّينَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ بَيَّنَ فِيهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ وَ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ كَمَلًا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ ص الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّين...»؛[7]
«روز جمعه در مسجد جامع، گرد آمدیم و در موضوع امامت که مورد اختلاف فراوان مردم بود، گفتگو کردیم. من به محضر آقای خودم، امام رضا علیهالسلام شرفیاب شدم و نظریات مردم را به عرض او رساندم. حضرت با تبسمى فرمود:... به راستى خدای عزَّوجلَّ جان پیغمبر خود را نگرفت، تا دین را براى او کامل کرد و قرآنى به او فرستاد که شرح هر چیز در آن است، حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند، همه را در آن بیان کرده و فرمود: «ما در این کتاب چیزى را فرو گذار نکردیم» در سفر حجة الوداع که آخر عمر پیغمبر صلیاللهعلیهوآله، بود، فرمود: «امروز دین را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما پسندیدم، تا دین شما باشد» امر امامت از کمال دین و تمام نعمت است.»
سپس حضرت، با استناد به آیات قرآن کریم، به تبیین جایگاه امامت امیرالمومنین علیهالسلام پرداختند و بیش از هفتاد صفت برای امامت و جایگاه او در جامعه بیان کردند.
نقش امام رضا علیهالسلام در تبیین مهدویت
معرفی امام زمان علیهالسلام، یکی از کارهای مهمی بود که امام رضا علیهالسلام، در زمان خود، به آن اقدام کردند، که به طور اجمال به برخی از موارد آن اشاره میشود.
امام رضا علیهالسلام در ضمن اینکه امام زمان علیهالسلام را چهارمین فرزند خود میخواند،[8] ایشان را به چهره نورانی معرفی میکند. «عَلَیهِ جُیوبُ النُّورِ یتَوَقَّدُ مِنْ شُعَاعِ ضِیاءِ الْقُدْسِ.»؛[9] «بر او پوششی است از نور که از پرتو قدس روشنایی میگیرد».
همچنین حضرت را در سیمای جوانان معرفی کردند. «إِنَّ اَلنَّاظِرَ إِلَيْهِ لَيَحْسَبُهُ اِبْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْ دُونَهَا»؛[10] «نظر کننده به او، خيال ميكنند كه وى چهل، یا كمتر از چهل سال دارد».
علاوه بر خصوصیات شخصی، از غیبت امام زمان علیهالسلام، علت آن، وظائف دوران غیبت، مدیریت وی و... نیز سخن میگویند.[11]
پی نوشت:
[1]. قمی، عباس، منتهی الامال، انتشارات دلیل، سال1379، چاپ اول، ج3، باب دهم، ص1611.
[2]. سوره توبه، آیه119.
[3]. سوره احزاب، آیه33.
[4]. صدوق، محمدبن بابویه، عیون اخبار الرضا، مصحح، لاجوردی، نشر جهان، سال1378 ق، ج2، ص178.
[5]. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، انتشارات علامه، چاپ اول، ج4، ص361.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، طبع قدیمی، انتشارات اسلامیه، جاپ سوم، ص328.
[7]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، مصحح، غفاری، ج1، ص198.
[8]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، طبع قدیمی، انتشارات اسلامیه، جاپ سوم، ص434.
[9]. نعمانی، ابی زینب، محمدبن ابراهیم، الغیبة، مصحح، غفاری، نشر صدوق، ص180.
[10]. ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین، مصحح، غفاری، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، ج2، ص653.
[11]. رک، همان، ص371 و 480.