هویت فاطمی مهدی در روایات اهل‌سنت

17:05 - 1401/09/29

تبارشناسی امام زمان علیه‌السلام در کتب معتبر حدیثی اهل تسنن به این رهیافت منتهی می‌شود که ایشان از فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌باشند هرچند در دوران معاصر، تلاش‌هایی بر حذف و سانسور هویت فاطمی حضرت مهدی وجود دارد.

بشريت روزگار درازى را تحت برنامه كلى تربيت الهى به سر برده تا شرايط تحقق هدف غایی و ايجاد جايگاه شايسته براى وى فراهم آيد. رهبرى كه براى عملى شدن آن هدف بزرگ ذخيره گرديده، حضرت مهدى موعود عليه‌السلام مى‏‌باشد؛ همو كه همه اديان آمدنش را مژده داده‌‏اند و اسلام نيز آن را بشارت داده‌ است. اين از آن روست كه همه دين‌هاى آسمانى، در مسير آن هدف سترگ قرار داشته و همگى به دنبال تحقق شرايط ظهور و تشكيل دولت جهانى آن حضرت می‌باشند.

با کنکاش در منابع حدیثی شیعه و اهل تسنن به روشنى در می‌يابيم كه حضرت مهدى عليه‌السلام يكى از فرزندان پيامبر اكرم صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله و عترت و اهل بيت آن حضرت است كه همگی مصداق حديث ثقلين می‌باشند. اما با وجود انتساب حضرت مهدی علیه‌السلام به مادرش حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام در احادیث گوناگون، می‌توان نشانه‌ها و نکات بسیار مهمی را از این پیوند دریافت کرد.

مهدی از فرزندان فاطمه است 
روایات زیادی در کتاب حدیثی اهل تسنن به ویژه صحاح ششگانه بر این مطلب دلالت روشن دارد که حضرت مهدى علیه‌السلام از فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام است:

1. ابن ماجه در کتاب «السنن» با اسناد خویش از سعید بن مسیب از اُم‌ سلمه همسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کرده که ایشان فرمود:«الْمَهْدِيُّ مِنْ ولد فَاطِمَة؛[1] مهدی از فرزندان فاطمه علیها‌السلام است».

2. همچنین ابوداوود در «السنن» همان سعید با اختلاف اندکی نقل کرده که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:«الْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ ولد فَاطِمَة؛[2] مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه علیهاالسلام است».

خیانت در امانت 
نکته بسیار مهم و قابل توجه و تأمل آن است که چهار نفر از علمای بزرگ اهل تسنن در کتاب‌های خویش تصریح کرده‌ و شهادت داده‌اند که حدیث پیش‌گفته در کتاب «صحیح مسلم» نقل شده و آن را روایت کرده‌اند؛ ابن حجر هیتمی[3] (974 ق)، متقی هندی حنفی[4] (975 ق)، شیخ محمد صبان مالکی[5] (1206 ق)، شیخ حسن جزاوی مالکی[6] (1303 ق)، اما متاسفانه در چاپ‌های موجود کتاب صحیح مسلم هیچ اثری از این حدیث به چشم نمی‌خورد.

گرچه بخاری نیز این روایت را در صحیح خودش نیاورده اما در «تاریخ کبیر» آن را نقل کرده است.[7] ابن ابی‌الحدید نیز به شهرت انتساب امام زمان علیه‌السلام به حضرت زهرا علیهاالسلام نزد عالمان اهل تسنن تصریح می‌کند.[8] به هر روی، عالمان اهل تسنن بر این نکته اتفاق نظر دارند که امام مهدی علیه‌السلام از فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام است.[9]

در حصار غاصبان 
مشیت الهی چنین رقم خورده تا نه تنها امام زمان علیه‌السلام از لحاظ تبارشناسی به سرور زنان عالم منسوب شود و افتخاری فرزند ایشان را داشته باشد، بلکه تبلور همبستگی و همراهی در ساختار و تاریخ زندگی این دو نور خداوندی نیز قابل مشاهده است. یکی از دلائل غیبت امام زمان علیه‌السلام از دیدگان مردم، وجود ظالمان و غاصبان خلافت بر حق ایشان بود که تا امروز زمینه‌ها برای مبارزه همه جانبه با ظلم و فساد فراهم نشده است.

به فرموده امام مهدی علیه‌السلام این وضعیت، به روزهای پایانی زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شباهت‌های بسیار دارد؛[10] زیرا پس از آنکه حضرت زهرا علیهاالسلام بر اساس آنچه که تکلیف و وظیفه خویش بود، با غاصبان ولایت و خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام به صراحت گفت‌وگو کرده و حجت را بر آنان تمام کرد، دشمن خوار و زبون به جای پذیرش حق، به خانه دختر پیامبرشان هجوم برده و فرزندش محسن را کشته و خودش را مضروب و مجروح ساختند.[11] اینجا بود که دیگر هیچ چاره‌ای جز سکوت و صبر برای اهل بیت علیهم‌السلام باقی نگذاشتند.

حضرت مهدى

این شیوه همیشگی برخورد ظالمان دنیاپرست با رهبران الهی و معصوم بوده و تا زمان امام زمان علیه‌السلام و پس از آن نیز ادامه پیدا کرد و تا فرا رسیدن شرایط و زمینه‌های مناسب برای قیام جهانی، چاره‌ای جز صبر و دعا برای حضرت مهدى علیه‌السلام و شیعیان آن حضرت وجود ندارد.

پی‌نوشت:
[1]. سنن ابن ماجه، اول، دار الجيل‏، 1418، ج‏5، ص: 542.
[2]. سنن أبي داود، اول، دار الحديث‏، 1420، ج‏4، ص: 1832-1831.
[3]. هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، اول، مؤسسة الرسالة، 1417، ج2، ص: ۴۷۲.
[4]. هندی، علی، کنز العمال، پنجم، مؤسسة الرسالة،‌ 1401، ج14، ص: ۲۶۴.
[5]. صبان، محمد، اسعاف الراغبین، بی‌چا، جامع الازهر، بی‌تا،‌ ص: 100-101. مطبوع در حاشیه کتاب نور الابصار شبلنجی.
[6]. جزاوی، حسن، مشارق الانوار، بی‌چا، بی‌نا، بی‌تا، ص: 202.
[7]. بخاری، محمد، تاریخ الکبیر، بی‌چا، دائرة المعارف العثمانية، بی‌تا، ج3، ص: ۳۴۶.
[8]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، اول، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404، ج‏1، ص: 281.
[9]. ر.ک: ابن حماد، نعیم، الفتن، دوم، دار الكتب العلمية، 1423، ص: 264.
[10]. طوسی، محمد، الغيبة، اول، دار المعارف الإسلامية، 1411، ص: 286.
[11]. انصاری، اسماعیل، الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، اول، دلیل ما، 1428، ج3، ص: 368.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 2 =
*****