بی شک ابن ابی الحدید یکی از عالمان اهل تسنن محسوب می شود.
اشاره
عز الدين أبو حامد عبد الحميد بن هبة الله بن محمد المدائني معروف به «ابن ابی الحدید» یکی از دانشمندان قرن هفتم هجری (متوفی 656 ق) و دارای تالیفات ارزنده میباشد. وی در شرح نهج البلاغة؛ مهمترین نگاشتهاش، نه فقط به شرح کلام امیرالمومنین (علیه السلام) پرداخته بلکه نکات تاریخی و عقیدتی بسیاری را نیز بیان کرده است. بیشک دسترسی او به منابع و کتابخانههای معتبر در تالیف این کتاب نقش مهمی داشته است.
اهمیت مذهب ابن ابی الحدید
مذهب و باور ابن ابی الحدید را میتوان یکی از چالشهای مهم پیرامون وی عنوان کرد؛ زیرا بیشتر شرححال نویسان شیعه او را از عالمان اهل تسنن دانسته ولی برخی از نویسندگان اهل تسنن او را شیعه انگاشتهاند. اهمیت این موضوع آنجاست که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة نکاتی را همانند ظلم های وارد شده از سوی حکومت خودخوانده پس از خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا (علیها السلام) و یا جنایات معاویة نسبت به امیرالمومنین (علیه السلام) بیان کرده که با باورهای شیعی منطبق است. به همین دلیل، استناد به سخنان وی در مناظرات شیعه و اهل تسنن بر اساس «قاعده الزام» مردود اعلام میشود.
یکسان نبودن مذاهب فکری و رفتاری اهل تسنن
دور شدن اهل تسنن از توصیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت به پیروی از ثقلین، موجب تفکیک میزان و معیار در تشخیص میان باورها و رفتارها شده و کسانی که پیرو ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیستند، میتوانند برای باورهای خود، یکی از فرقههای اشعری، معتزلی و ماتریدی را برگزینند، چنانچه برای تعیین خط مشی در انجام تکالیف، مجاز به انتخاب یکی از مذاهب چهارگانه مالکی، حنفی، حنبلی و شافعی هستند. بر خلاف مذهب شیعه که همزمان با ظهور اسلام پدید آمد، مذاهب فکری و عقیدتی اهل تسنن، سالها پس از شهادت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) تاسیس شده و دارای مهر تایید از سوی ثقلین نیستند.
ابن ابی الحدید معتزلی
شیعه بودن یا نبودن ابن ابی الحدید، به تبعیت او از یک مذهب خاص بستگی دارد. معروف و مشهور آن است که باورهای ابن ابی الحدید، بر اساس مذهب اعتزال است؛ اعتزال در زبان عربی به معنای جدا شدن میباشد.
موسس مکتب اعتزال «واصل بن عطا» نام دارد که به دلیل اختلافش با حسن بصری در مساله ایمان و کفر گنهکاران، از وی جدا شد.
واصل بن عطا دیدگاه جدیدی به نام «منزلةٌ بین منزلتین» را مطرح کرد و معتقد شد کسانی که مرتکب گناه کبیره میشوند، نه از ایمان خارج میشوند و نه کافر میگردند، بلکه در یک جایگاه میان این دو قرار میگیرند.[1] دیگر اصول عقیدتی مذهب اعتزال در طول زمان به تدریج توسط پیروان آن بیان شد.[2]
بیشک دیدگاه مذهب اعتزال پیرامون «منزلة بین منزلتین» نه تنها بدون پشتوانه مستدل است بلکه با باورهای مذهب شیعه در مساله ایمان و کفر نیز هیچ شباهتی ندارد.[3] بنابراین پیروی ابن ابی الحدید از مکتب اعتزال، یکی از دلائل شیعه نبودن وی میباشد.
بازتاب باورهای ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة
هرچند ابن ابی الحدید در کتاب شرح نهج البلاغة به بعضی از نکات مهم تاریخی و اعتقادی اعتراف کرده که موافق باورهای شیعی میباشد اما، متاسفانه در اصول باورهای شیعی، مسیر دیگری را پیموده است. در ادامه به برخی از آنان اشاره میکنیم:
مخالفت صریح با حکم عقل
طبق باورهای عقلی و مستدل شیعه، جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) باید برترین افراد امت اسلام باشد و انتخاب فرد فاقد صلاحیت، از نظر عقلی مردود است. ابن ابی الحدید در ابتدای این کتاب، با وجود علم و آگاهی از این باور شیعه، نقطه مقابل این باور را به خدا نسبت داده و او را از بابت سپاس گفته:«الحمد لله الذي قدّم المفضولَ على الأفضل؛[4] سپاس خدای را که فرد ناشایست را بر فرد شایسته مقدم داشت.»
تایید فضائل دروغین صحابه
ابن ابی الحدید به صراحت اعلام میکند که پس از خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) برترین فرد در امت اسلامی، امیرالمومنین (علیه السلام) است، اما همچنان القاب و ویژگیهای خاص ایشان همچون «صدّیق» و «فاروق» را به ابوبکر و عمر نسبت میدهد.[5]
ناگفته پیداست بر اساس باورهای شیعه، این ویژگیها به امیرالمومنین (علیه السلام) اختصاص دارد و با تحلیل منابع حدیثی و تاریخی مشخص شده که دشمنان به هدف پیشبرد مقاصد دنیوی، این القاب را به دروغ برای خود جعل کردهاند.[6]
دفاع از غصب فدک
جریان غصب فدک از حضرت زهرا (علیها السلام) یکی از مسائل مورد اتفاق میان شیعیان میباشد که به تفصیل به آن پرداختهاند. اما ابن ابی الحدید پس از آنکه مناظره میان قاضی عبدالجبار معتزلی و سیدمرتضی پیرامون غصب فدک را مطرح میکند، سخنان قاضی عبدالجبار را تایید کرده و برای رفتار ابوبکر توجیه و بهانه آورده است.[7]
نتیجهگیری
شک و تردید در تعیین مذهب و باور ابن ابی الحدید هیچ جایی ندارد و به صراحت باید او از دایره عالمان شیعی خارج دانست. مهمترین سند و دلیل بر این مدعا، نگاشتههای ابن ابی الحدید در کتاب شرح نهج البلاغة است که به صراحت در مقابل باورهای اساسی شیعه ایستادگی کرده است.
پی نوشت
[1]. مفید، أوائل المقالات، ص: 38-37 ؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص: 59.
[2]. مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 417.
[3]. سبحانی، بحوث في الملل و النحل، ج3، ص: 581-580.
[4]. شرح نهج البلاغة، ج1، ص: 3.
[5]. همان، ج12، ص: 6 و ج11، ص: 120.
[6]. بحرانی، سلاسل الحدید فی تقیید ابن ابی الحدید، ص: 149.
[7]. شرح نهج البلاغة، ج16، ص: 284-285.
اعتراف به برخی اصول و باورهای شیعی در کتاب شرح نهج البلاغة سبب شده تا برخی از عالمان اهل تسنن، ابن ابی الحدید را شیعه بپندارند اما، ابن ابی الحدید به صراحت خود را پیرو مکتب اعتزال دانسته که هیچ شباهتی با باورهای شیعی ندارد. همچنین او در این کتاب معروف و مشهور، به نکاتی مانند نسبت دادن خلافت غاصبین ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) به خداوند، اشاره کرده که هیچ گونه سازگاری با مبانی و باورهای شیعه ندارد.