سلطنتطلبان برآن شدند تا در یک سیرک تبلیغاتی، در قالب پویش «من وکالت میدهم»، تنها میراثخوار رژیم پهلوی را بهعنوان "وکیل مردم" مطرح کرده تا گامی در جهت آلترناتیوسازی بردارند.

یکی از اصول مهم در تمام تشکلهای سیاسی در فرایند خیزشها و جنبشها، وجود یک آلترناتیو، ضد نظام فعلی است.
نظام مقدس جمهوری اسلامی را میتوان یگانه نظامی نامید که اپوزیسیونش، به عدم وجود آلترناتیو ضد آن اعتراف میکند. این موضوع، در طی چند ماه اخیر که معاندین در اثر توهمات خود، ادعای سرنگونی نظام را مطرح مینمودند، بیشتر آشکار شد.
حال پس از چندین ماه برآن شدند تا در یک سیرک تبلیغاتی در قالب پویش «من وکالت میدهم» تنها میراثخوار رژیم پهلوی را به عنوان "وکیل مردم" مطرح کرده تا گامی در جهت آلترناتیوسازی بردارند.
این روند با استفاده از توان رسانهای معدودْ سلبریتیهای فراری، آغاز شده است. این بدین معنی است که این پویش به دنبال مشروعیتبخشی به فردی است که مشروعیتش میان بخش عمدهای از بدنه اپوزیسیون دچار خدشه شدیدی است.
اما نکتۀ مهم اینست که در تعریف شخصیت رضا پهلوی به عنوان رهبر جدید اپوزیسیون، فقط میتوان به وراثت او اشاره کرد. بهعبارتی دیگر، شخصی به عنوان سر سلسله جدید اپوزیسیون معرفی شده که فاقد هرگونه تجربه مدیریتی در هر حیطه ممکن است.
آیا میشود مسئولیت سردمداریِ یک ملت را بر عهده شخصی نهاد که تمام اسم و رسم، تجربه، علم و هنر او صرفاً فرزند کسی بودن باشد!
حتی پسر محمدرضا پهلوی بودن هم برای او یک امتیاز مطرح نمیشود؛ چراکه مگر میشود نام خاندان پهلوی را آورد، ولی یاد جنایات ساواک نیفتاد و از فساد و رانت خاندان پهلوی سخنی به زبان نیاورد؟ مگر میشود از سلطنت پهلوی گفت، ولی از وابستگی مفرط آنها به ابرقدرتها و دیکتاتوری مطلق حرفی نزد!
حتی در این پویش هم ردپای روال دیکتاتورمأبانه پهلوی پرستان و دوستداران تاج و تخت سلطنت، موج میزند؛ از آنان باید پرسید: براساس کدام معیار و منطق، اقدام به رفراندوم نمایشی کردید و رهبرش را انتخاب نمودید و اکنون درصدد همراه سازی مردم با عنوان مضحک "وکالت" برآمدید؟
بدون شک، اینگونه سیرکهای نمایشی، نه تنها نتیجه نمیدهد، بلکه با دست خودشان حیثیت از دست رفته خود را در بوق و کرنا کرده و بیش از پیش بر طبل رسوایی خود میکوبند.