از راههای امیدآفرینی، دیدن داشتههای زندگی خود و حسرت نخوردن به داشتههای دیگران است. شکرگزاری داشتهها، کاستیها را جبران، و نعمتها را زیاد میکند.
تمام ناامیدیها و ناامنیهای درونی انسان از این نگاه نشئت میگیرد که واقعیت زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکند. این نگاه، انسان را در چرخه منفی حسرت خوردن نسبت به زندگی دیگران نگه میدارد و به مرور زمان موجب خراب شدن زندگی وی میشود.
مولّدهای زیادی وجود دارد که میتواند روح امید را در افراد جامعه زنده کند و آنها را به سوی زندگی موفق و آیندهای روشن سوق دهد. از جمله این مولدها، نگاه شکرگزاری به داشتههاست. شکرگزاری سبب میشود تا نگاه انسان به زندگی تغییر پیدا کند، امید در او زنده شود و زمینه دستیابی به نداشتهها برای او کمکم فراهم گردد: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»؛[1] «و [همچنین به خاطر بیاورید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».
ازاینرو انسان به جای اینکه حسرت نداشتهها را بخورد، باید قدردان داشتههایی باشد که خداوند به او داده است؛ داشتههایی که شاید خیلی از انسانها از آن محروم باشند.
نگاه به زندگی نباید تنها نگاه مادی صرف باشد، بلکه در کنار آن باید داشتههای معنوی و حیاتی که خداوند به او ارزانی داشته است را نیز ببیند؛ نعمتهایی که نبود آنها میتواند زندگی را با سختیهای زیادی روبهرو کند؛ مانند: فکر خوب، عقل خوب، چشم سالم، گوش سالم، لب سالم: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ، وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ، وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»؛[2] «آیا برای او دو چشم قرار ندادیم و یک زبان و دو لب، و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم!»
نبود این نعمتها حیات و زندگی انسان را با مشکل روبهرو میکند: چشمی که رابط انسان با جهان خارج است؛ عقلی که انسان با آن خير و شر را میشناسد؛ زبان و لبی که وسيله ارتباطی انسانها با یکدیگر است و بدون همكارى آنها بسيارى از حروف ساخته نمىشوند. امروزه افراد زیادی هستند که به سبب عوامل مختلفی از این نعمتها محرومند و آرزو میکنند برای لحظهای روشنایی دنیا را میدیدند یا برای لحظهای با همنوع خود سخن میگفتند یا صدای او را میشنیدند.
امام سجاد علیهالسلام در دعایی بسیار زیبا زبان شکرگزاری بر داشتهها را به انسان تعلیم میدهد تا در سایه آن، انسان روح ناامیدی را در خود سرکوب، و حس امید و امیدواری به آینده را پویا و زنده کند: «الحمد لله الذی حملنا فی البر و البحر و رزقنا من الطیبات و فضلنا على کثیر من خلقه تفضیلا»؛[3] «ستایش پروردگاری را رواست که وسایل حرکت ما را در خشکی و دریا فراهم کرد و غذاهای پاکیزهای روزی ما نمود و ما را بر بسیاری از آفریدگانش برتریهای چشمگیری بخشید».
بنابراین هر وقت این حس در ما شکل گرفت که ما هیچ چیزی در زندگی نداریم، باید فهرستی از داشتههای خود را به یاد آوریم، بر روی چیزهایی خوبی که در زندگی داریم تمرکز کنیم، خوبیهای دنیا را ببینیم و قبل از اینکه ناامیدی به سراغ ما آید با شکرگزاری داشتهها، اسباب افزایش آن را با تلاش و کوشش در سایه امید فراهم کنیم و منتظر اتفاقات خوب در زندگی خود باشیم. این شکرگذاری خصلتی است که تنها با تمرین و تکرار به دست میآید.
پینوشت:
[1]. ابراهیم: 7.
[2]. بلد: 8-10.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتبالإسلامیة، 1407ق، ج6، ص294.