«روز سوم»؛ نمایشی دیدنی از روزهای دیده نشده

14:35 - 1402/03/09

«روز سوم» توانسته است در قالب روایتی جذاب، نمایی کمتر دیده شده از روزهای تاریخی دفاع مردمی از خرمشهر را به نمایش بگذارد و نام خود را در زمره بهترین آثار گونه دفاع مقدس ثبت کند.

«محمدحسین لطیفی» از معدود کارگردانانی است که هنوز از حال و هوای جبهه فاصله نگرفته و آثارش گرچه که در گونه دفاع مقدس تعریف نشوند، نسبتی قابل توجه با مفاهیم ارزشی دارد؛ بنابراین در ششمین فیلم سینمایی‌اش «روز سوم»، دغدغه‌مند به سراغ موضوعی می‌رود که در مستندی به همین نام، به کارگردانی «حمید زرگرنژاد»، به آن پرداخته شده است؛ دفاع از خرمشهر.

داستان فیلم سینمایی «روز سوم» با داستان غیرت یک برادر روی خواهرش آغاز می‌شود. امیر به‌محض آزادی از زندان، برای تسویه‌حساب با رضا که تصور می‌کند با اسم گذاشتن روی خواهرش او را بدنام کرده است، به طرف خانه رضا می‌رود، در حالی که در همان زمان نیروهای عراقی در حال یورش به شهر هستند و محله‌ای که خانواده رضا در آن زندگی می‌کنند، عملاً تبدیل به صحنه جنگ شده است؛ به طوری که امیر نیز از گلوله بی‌نصیب نمی‌ماند و به شدت آسیب می‌بیند. در همین زمان دغدغه رضا نیز این است که چگونه باید خواهرش را که پایش آسیب‌دیده است، از معرکه نجات دهد. هم‌زمانی رفتار غیرت‌مندانه در برابر ناموس -به معنای رایج- و دفاع از شهر، به خوبی این معنا را به بیننده منتقل می‌کند که ناموس معنایی فراتر از معنایی که در نگاه اول به ذهن می‌رسد، دارد. خط داستانی «روز سوم» تا پایان، این دو معنا را به موازات هم پیش می‌برد و داستان مردان و زنانی را روایت می‌کند که با وجود تنوع اختلافات فرهنگی و اجتماعی، گرچه به قیمت جان خود و عزیزانشان، در کنار هم از ناموسشان دفاع می‌کنند.

در عین حال احتراز «روز سوم» از سیاه و سفید نشان دادن شخصیت‌ها باعث افتادن به ورطه افراط و تفریط نشده است. اوج این مسئله را در پرداخت شخصیت افسر عراقی می‌بینید. فؤاد عاشق سمیره است؛ حفظ جان او از هر چیز برایش مهم‌تر است و به خاطر آن، قواعد جنگ را زیر پا می‌گذارد. حتی حاضر است نیروی زیردست خود را به خاطر سمیره بکشد؛ و خاطر سمیره آن‌قدر برایش عزیز است که حاضر نیست با پوتین، پا روی فرش خانه‌ای که سمیره در آن زندگی می‌کرده است، بگذارد. در عین حال توجه دادن مخاطب به این وجوه دوست‌داشتنی شخصیتی -برخلاف آثاری مانند «اتوبوس شب»- پیام ضد جنگ به فیلم پیوست نمی‌کند و باعث نمی‌شود بیننده در لزوم مقابله با لشکر رژیم بعث تردید کند یا خشونت و قصاوت فؤاد را واکنشی به سخت‌گیری‌های رضا در ماجرای خواستگاری فؤاد از سمیره بداند.

در کنار این نکات مثبت اما شاید بزرگ‌ترین نقد وارد به «روز سوم» در کنار بازی‌هایی که به وضوح با حد مطلوب فاصله دارد، ضعف شخصیت‌پردازی گروهی است که با رضا برای نجات خواهرش همراه می‌شوند. فیلم‌نامه تلاش می‌کند در موقعیتی که رضا و دوستانش در کانال گرفتارشده و یک‌به‌یک وصیت می‌کنند، این ضعف را با دیالوگ جبران کند، ولی دیالوگ‌ها که بعضاً به دهان شخصیت‌ها هم نمی‌نشیند، توان کشیدن این بار را ندارند.

پایان‌بندی «روز سوم» نیز جذاب است. امیر که در آغاز فیلم برای دفاع از خواهرش در جبهه مقابل رضا قرارگرفته است، حالا تخت حامل خواهر رضا را که گویی ناموس مشترک آن‌هاست بر دوش گرفته و از رودخانه عبور می‌دهد.

در مجموع می‌توان گفت بهترین فیلم جشنواره بیست و پنجم فجر که جایزه بهترین کارگردانی و نقش اول زن را نیز به خود اختصاص داد، از آثار شاخص دفاع مقدس است که توانسته در قالب یک داستان پرکشش، در حد مطلوبی به وجوهی از جنگ و به‌ویژه دفاع مردمی و جانانه مردم خرمشهر بپردازد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 12 =
*****