هر چند جنبش دروغین و آشوببنیاد ززآ نتوانست به کوچکترین موفقیتی برای خوشایند طراحان آن دست یابد؛ اما تروریستپروری میراث شومی است که آنها توانستند در برخی مناطق همچون سیستان، از خود به یادگار بگذارند.
![تروریستپروری در سیستان تروریستپروری در سیستان](https://btid.org/sites/default/files/media/image/90c9ad0a-66c6-409a-aff3-9568e4b5fa08_16x9_1200x676_1.jpg)
آشوب سازمان یافته و تاریخ مصرف گذشته ززآ به پایان خود رسید و نتوانست حتی یک هدف از اهداف تعیین شده خود را محقق کند؛ اما جولان پرهیاهوی آنها همچون تبی زودگذر بود که باعث زنده شدن برخی ویروسهای غیر فعال و مطرود گردید که میتوان به طور مشخص به گروه تروریستی ریگی اشاره کرد.
این گروه همچون دیگر گروههای تروریستی که بر نقاط مرزی تمرکز یافته بودند و باریکههای مرزی که محل شریان ترانزیتی کشور هستند را محل جولان خود قرار داده بودند، سیستان و بلوچستان را به محلی برای زد و خورد ناجوانمردانه و اعمال تروریستی خود انتخاب کرده بود؛ اما جمهوری اسلامی با همکاری تنگاتنگ با سران قبایل، علمای بلوچ و همچنین تلاش برای آبادانی و رفع محرومیت از چهره سیستان، توانست این گروه تروریستی را از عقبه مردمی محروم کرده و سپس در اقدامی مقتدرانه و هوشمندانه و بر فراز آسمان کشور، عبدالمالک ریگی را که در مسیر پرواز به تاجیکستان و حضور در پایگاه آمریکایی بود دستگیر و او را به سزای جنایتهای خونین خود برساند.
این سلسله اقدامات طولانی باعث گشت تا مدتها سیستان از امنیت پایدار برخوردار و طرحهای بزرگ اقتصادی همچون تبدیل چابهار به یک بندر اقیانوسی بزرگ و بارانداز کالاهای صادراتی هند، چین و... به سرعت پیگیری شود.
اما با آغاز فتنه ززآ و حساب ویژه ضد انقلاب و سرویسهای اطلاعاتی بر روی خطه سیستان و همراه شدن برخی متنفذان محلی با محافل غرب، آنها مشغول اجرای طرحی شدند که هدف از آن پوستاندازی تازه و احیای دوباره گروه تروریستی «جیشالظلم» بود.
آنها برای این منظور به سراغ فردی رفتند که اولاً بیشترین شباهت را به «عبدالمالک ریگی» داشته باشد و ثانیاً بتواند با توجه به پررنگ شدن مسائل قومی و مذهبی که توسط «مولوی عبدالحمید مرادزهی» برجسته شده بود، از این فرصت طلایی استفاده کنند.
این مهره تازهکار کسی نبود جز «عبدالغفار نقشبندی» که هم از جمله یاران قدیمی عبدالمالک ریگی محسوب میشود و هم در کارنامه خود طرفداری جدی از مولوی عبدالحمید را دارد و از سویی مسجد مکی هم هیچگاه نسبت به وی مواجهه جدی نداشته و یک عنصر جدا شده از این پایگاه تروریستپرور شناخته نمیشود.
او اینک از سوی ارگانهای رسانهای غرب و ضد انقلاب سفیدشویی شده و به عنوان چهره مذهبی مدافع اهلسنت و حقوق پایمال شده قوم بلوچ معرفی میشود.
متأسفانه زمینهسازیهای مولوی عبدالحمید آنچنان مؤثر و کارساز بوده که این شخص با اتکا به آن توانسته است اعمال تروریستی خود را حتی شامل اهلسنت نموده و برخی از مولویهای غیر همسو با مسجد مکی زاهدان را ترور کند؛ چیزی که حتی عبدالمالک ریگی هم از آن اجتناب داشت.
در پایان باید گفت صبر راهبردی نظام هرگز به معنای فراموش کردن کارنامه کسانی نیست که باعث رشد تروریسم در کشور شدند؛ آنها به زودی باید پاسخگوی هر اقدام کوچک و بزرگ تروریستی توسط هر فرد و گروهی در سیستان باشند.