روایات اهلبیت (علیهمالسلام) همچون کلامالله مجید، برخی از تقلیدها را قبول داشته و به آن، نگاه مثبتی دارند. آنچه از مجموع روایات برداشت میشود این است که تقلید از امامان معصوم(علیهمالسلام)، تقلید از عالمان دینیِ مؤمن در شُمار مصادیقِ تقلیدهای ممدوح به حساب میآید.
روایات نیز همانند آیات الهی، برخی از تقلیدها را مورد مدح قرار دادهاند. آنچه از مجموع روایات برداشت میشود این است که به عنوان نمونه و مصداق، دو مورد از تقلیدها، پذیرش شده هستند. تقلید از امامان معصوم(علیهمالسلام) و تقلید از عالمان دینیِ مؤمن را میتوان جزو مصادیق تقلید ممدوح از منظر روایات بیان کرد.
- تقلید از امامان معصوم علیهم السلام (اهل ذکر)
در روايات متعددى كه از راه اهل بيت (علیهمالسلام) وارد شده، مىخوانيم كه اهل ذكر، امامان هستند. در روايتى از امام رضا (علیهالسلام) مىخوانيم كه در پاسخ به سؤال از آيه «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»[1] آن حضرت فرمود: ما اهل ذكريم و از ما بايد سؤال شود.[2] و در روايت ديگرى از امام باقر (علیهالسلام) مىخوانيم كه فرمود: ذكر، قرآن است و اهل بيت پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) اهل ذكرند و از آنها بايد سؤال كرد. آنجا که اینگونه بیان میدارند:« الذِّكْرُ الْقُرْآنُ وَ آلُالرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ».[3]
- تقلید از عالمان دینیِ مؤمن
امام باقر(علیهالسلام) درباره ضرورت انتشار و آموزش علم به دیگران، میفرمایند: «زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّهِ»؛ زکات علم به این است که آن را به بندگان خدا یاد دهید.[4] وقتی امام میفرمایند که علم را به دیگران بیاموزید، باید طرف مقابلی باشد که آن را فرابگیرد و لذا آن کسی که به دنبال آموختن علم میرود تا از عالم چیزی را یاد بگیرد، در حقیقت خود را پایبند به علم و دانش او کرده که این پایبندی نوعی از تقلید میباشد که مطلوب هم هست. البته این نکته هم ضروری است گفته شود که اخذ علم از هر عالمی صحیح و درست نیست بلکه باید اینگونه اخذها از عالمی باشد که در کنار علم خود، ایمانش را حفظ نماید. از امامان راستگو روایت شده که فرمودند: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِيمَانِ»؛ زمانی که بدعتها نمایان شود، بر عهده عالم است که علمش را آشکار سازد و اگر اینگونه عمل ننماید نور ایمان از او گرفته خواهد شد.[5] لزوم آشکار ساختن علوم توسط عالم دین در زمانیکه بدعتها [در دین] ظاهر گردد، به این مطلب اشاره دارد که مردم [غیر عالم] باید در اینگونه مواقع از عالمان دینی تبعیت نموده و تمام حواس خود را در جهتی قرار دهند که آن عالمان در مسیر علم آموزی و تعلیم به دیگران بودند و هستند. در توصیه ای که رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) به اباذر دارند، پیگیری و جستجو برای فراگیری علم و همنشینی با عالمان را آنقدر بالا میدانند که این امر را محبوب تر از هزار رکعت نماز و حتی دوستداشتنیتر از دوازده هزار بار خواندن قرآن میدانند و میفرمایند بهوسیله علم است که مردم حلال را از حرام تشخیص میدهند. «يَا أَبَاذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قِيَامِ أَلْفِ لَيْلَةٍ يُصَلَّى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ أَلْفُ رَكْعَةٍ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا أَبَاذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّةٍ عَلَيْكُمْ بِمُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَعْرِفُونَ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ».[6] با توجه به فراز "عَلَيْكُمْ بِمُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَعْرِفُونَ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ" این مطلب مشهود است که توصیه آن حضرت به علم و فراگیری آن(که میتوان گفت بخاطر واژه "علیکم" با لزوم نیز همراه است)، برای ما بیان میدارد که همنشینی با عالمان و گرفتن دانش از آنان مطلوب بوده و اشکالی در تبعیت ما از آنها نیست و چه بسا که با علمآموزی از آنان، راه صحیح را انتخاب نموده و باعث گردند که ما در اشتباه نیافتیم. حضرت علی(علیهالسلام) در قسمتی از نامه 53 نهجالبلاغه که مملو از معارف الهی است، خطاب به مالک اشتر نخعی میفرمایند: «وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ»؛ و با دانشمندان بسیار زیاد گفتگو و با درستکاران (حکما) فراوان بحث کن در آنچه که سبب استحکام اصلاح شهرها و برقراری نظمی است که مردم پيش از تو برپا داشته بودند.[7] این سفارش امام به مالک مبنی بر گفتگو با دانشمندان و بحث با حکما به این نکته اشاره دارد که تأسی از آنان و بهرهگیری از علم و دانش آنها در بسیاری از امور تأثیرگذار است و مایهی برقراری اصلاح شهرها و برپا بودن نظم مردمی خواهد شد. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند: «إعْلَمُوا أَنَّ صُحْبَةَ الْعَالِمِ وَ اتِّبَاعَهُ دِينٌ يُدَانُ اللَّهُ بِهِ وَ طَاعَتَهُ مَكْسَبَةٌ لِلْحَسَنَاتِ مَمْحَاةٌ لِلسَّيِّئَاتِ وَ ذَخِيرَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رِفْعَةٌ فِيهِمْ فِي حَيَاتِهِمْ وَ جَمِيلٌ بَعْدَ مَمَاتِهِمْ»؛ آگاه باشید که همراهی با دانشمند و تبعیت از او، آیینی است که خداوند به وسیله آن پرستش میشود و اطاعت از ایشان، سبب کسب نیکیها و از بین بردن بدیها و ذخیرهای برای مؤمنان و عزت ایشان در زمان حیات و یاد و نام نیک پس از مرگشان است.[8] همچنین از وجود نورانی آن حضرت است: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ"أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ"»؛ خدا برای علم و آگاهی اهلی را مشخص ساخته و بر بندگان واجب کرده است که از آنان فرمانبرداری کنند، آنچنان که فرموده: "اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر[اوصياى پيامبر] را".[9] امام زین العابدین (علیهالسلام) درباره همراهی دانشمندان و محبوبیت افراد در پیشگاه خداوند میفرمایند: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَانِيَالَ... أَنَّ أَحَبَّ عَبِيدِي إِلَيَّ التَّقِيُّ الطَّالِبُ لِلثَّوَابِ الْجَزِيلِ اللَّازِمُ لِلْعُلَمَاءِ التَّابِعُ لِلْحُلَمَاءِ الْقَابِلُ عَنِ الْحُكَمَاءِ»؛ اگر مردم میدانستتند که در طلب کردن علم چه چیزی است، حتما به دنبال آن میرفتند گرچه با ریختن خون آنها و افتادن در آب زیاد همراه گردد، چرا که خداوند متعال به دانیال نبی وحی کرد: "دوستداشتنیترین بندگانم در پیش من، باتقوای جویای پاداش زیاد، ملازم اندیشمندان، پیرو صابران و پذیرنده از حکما و درستکاران است.[10] در این روایات اخیر، به وضوح اشاره شده که متابعت و همراهی با عالمان و اندیشمندان [که در مسیر حق هستند] به عنوان آیینی نیک، مورد تأکید ائمه (علیهمالسلام) بوده که نتایج خوبی برای مردم دارد و باعث دوری آنها از اشتباه و لغزش شده و محبوبیت الهی را در پیش دارد. همنشینی با عالم دین، آنقدر ارزشمند است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اینگونه همنشینی را در ردیف همنشینی با خود و خداوند میدانند و میفرمایند که: «مَن جالَسَ العُلَماءَ فَقَد جالَسَنِی وَ مَن جالَسَنِی فَکَأنَّما جالَسَ رَبِّی».[11] یکی از عالمان گذشته، هر وقت که میخواست به درس استاد خویش برود، کمی صدقه به نیازمند میداد و میگفت: ای خدا! عیب استادم را از دیدگانم پنهان نگه دار و برکات و ثمرات علمش را از من نگیر. و نیز عالم دیگری میگوید: به علت بزرگی و شکوه استاد و بخاطر تعظیم ایشان، برگهای کتاب را آهسته آهسته، ورق میزدم تا صدای آنها را استاد نشنود و باعث اذیت ایشان نگردد.[12] باید گفت ارج نهادن به مقام معلم و تعظیم ایشان، در واقع بزرگ شمردن علم بوده که بسیار فراوان در آیات الهی و روایات معصومین (علیهمالسلام) نسبت به آن ترغیب و تأکید شده است.
امام سجاد (علیهالسلام) در رساله حقوق خود نسبت حق آموزگار و معلم، یک سری از حقوق را بر میشمارند که با این قسمت از مطالب ما مرتبط است و ذیلاً به آنها اشاره میگردد. آن حضرت میفرمایند: «وَ أمّا حقُّ سائِسِکَ بِالعِلمِ فَالتَّعظیمُ لَهُ وَالتّوفیرُ لِمَجلِسهِ وَ حُسنُ الإستِماعِ إلیهِ الإقبالُ عَلیهِ وَالمَعونَةُ لَهُ عَلی نَفسِکَ فِیما لا غِنی بِکَ عَنهُ مِنَ العِلمِ بِأن تُفَرِّغَ لَهُ عَقلَکَ وَ تُحضِرَهُ فَهمَکَ وَ تُزَکِّیَ لَهُ قَبلَکَ وَ تُجَلِّیَ لَهُ بَصَرَکَ بِتَرکِ اللَّذّاتِ وَ نَقصِ الشَّهَواتِ وَ أن تَعلَمَ أنَّکَ فِیما ألقَی إلیکَ رَسُولُهُ إلی مَن لَقِیَکَ مِن أهلِ الجَهلِ فَلَزِمَکَ حُسنُ التَّأدِیَةِ عَنهُ إلَیهِم وَ لا تَخُنهُ فی تَأدِیَةِ رِسالَتِهِ وَالقِیامِ بِها عَنهُ إذا تَقَلَّدتَها وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ؛ اما حق معلم تو این است که او را بزرگ داری و مجلس او را محترم شماری. گفتههای او را خوب گوش کنی و فراگیری و به او روی آوری، او را کمک کنی تا آنچه را که از دانش و علم به آن نیازمندی به تو بیاموزد، به تو یاد بدهد که عقل و اندیشهات را فارغ سازی و فهم و زیرکیات را به کار گیری و دل را پاکیزه کنی و چشم را با ترک شهوات جلا و روشنی بخشی و بدانی که تو نسبت به آموختههایت از او، فرستادهای هستی به نزد آنان که از دانش بیبهرهاند. آموختههایت را باید خوب به دیگران انتقال دهی و هرگز در این رسالتی که بر عهده گرفتهای خیانت نورزی».[13] در واقع استاد، پدر روحانی یک شاگرد است و لذاست که امام میفرماید: باید شاگرد، در مقابل او تواضع و فروتنی نماید. به وسیله استاد است که حیات جاودان شاگرد میسر شده و آنها هستند که مردم را از دست غارتگران جاهل رهایی داده و مایهی نجات و رستگاری می گردند.
از این مطالب بر میآید که معلم هر شخصی برخی حقوق بر گردن شاگردش دارد و لازم است شاگرد نهایت توجه خود را نسبت به آنها بکار گیرد که از جمله آن حقوق، احترام به استاد، حرکت در مسیر ایشان، بهرهگیری از علم و تلاش او و... است. همه اینها، میتواند راهنمایی برای ما انسانها باشد که با مراجعه به این بزرگواران و تکیه بر نظراتشان و تأسی و تبعیت از آنها، در پیمودن راهِ درست و صراط مستقیم به کجراهه نرفته و از هدف والای خود دور نگردیم.
پی نوشت
[1]. نحل، 44.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 1، ص 210.
[3]. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليه و آله، ج 1، ص 42، ح 23.
[4]. کلینی، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 1، ص 41.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 48، ص 252.
[6]. همان، ج 1، ص 203.
[7]. نهج البلاغه، گردآورنده: شریف الرضی، ص 431.
[8]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 1، ص 188.
[9]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 65، ص 266.
[10]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 1، ص 35.
[11]. هندی، علی المتقی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 10، ص 170.
[12]. حجتی، محمد باقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص 370.
[13]. رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، شرح: علی محمد حیدری نراقی، ص 222-221.