مسلمانان باور دارند که خداوند بهترین امکانات را برای آرامش و آسایش انسان در زندگی دنیایی فراهم دیده است، اما این نعمتها همه در راستای زمینهسازی زندگی بهتر در سرای آخرت است. پس بدون وابستگی نامعقول به دنیا میتوان از آن لذتجویی کرد.
جهانبینی و نگاه انسانها به اشیاء پیرامونشان در انتخاب مسیر زندگی بسیار تاثیرگذار است؛ اگر جهانبينى يک انسان و تمام آرزوهای او به زندگى مادى دنيا مرتبط باشد و زندگی ابدی را ناممکن و نامعقول بداند، قطعا تمام تلاشش برای بقاء در زندگی همین دنیا صرف میشود و به داشتن آن راضى گشته، دلش به آرامشى كاذب، آرامش مى يابد.
حال اگر انسان به حکم فطرتش میخواهد باقی بماند و جهانبینی توحیدی داشته باشد، نه تنها تلاش میکند که جاودانه باشد؛ بلکه خوشبختی و سعادت را نیز طلب میکند. پس اگر اين انسان، به حيات دائمى ایمان داشته باشد قطعا زندگی او به پهناى دنيا و آخرت است.[1]
نگرانی انسان از جهان واپسین یک امر فطری است؛ زیرا حيوانات درباره مرگ فكر نمیكنند. آنچه در حيوانات وجود دارد غريزه فرار از خطر و ميل به حفظ حيات «اکنونی» است، اما در انسان، افزون بر اين، توجه به آينده و بقاء در آينده نيز وجود دارد.
به عبارت ديگر در انسان آرزوى خلود و جاويدان ماندن وجود دارد و اين آرزو مخصوص انسان است. «نگرانى از مرگ» زاييده ميل به خلود و جاودانگی است و قطعا در نظام طبيعت، هيچ ميلى گزاف و بيهوده نيست. اين ميل به جاودانگی دليل بر بقاء بشر پس از مرگ میباشد؛ زیرا همینكه انسان از فكر نيستشدن رنج میبرد، بهترین دليل بر نیست نشدن انسان است. اگر انسان مانند گلها و گياهان، زندگى موقت و محدود میداشت، آرزوى جاودانگی در او به صورت يک ميل اصيل به وجود نمیآمد. وجود هر ميل و استعداد اصيل ديگر نیز دليل وجود كمالى است كه استعداد و ميل به سوى آن متوجه است.[2]
بر همین اساس، مسلمانان همواره در اندیشه زندگی پس از دنیا هستند و در راه بهبود هر چه بهتر آن تلاش میکنند، اما این بدین معنا نیست که از نعمتهای این دنیا هیچ لذتی نبرده و کیفیت زندگی در این دنیا برای آنها بیاهمیت است. این در حالی است که خداوند نه فقط به مسلمانان بلکه به تمام انسانها تذکر میدهد که در دنیا، نعمتهای فراوانی را مهیا ساخته تا انسان در آرامش بیشتری زندگی کند.[3]
آنچه که دین اسلام بر آن تاکید میورزد، نفی هرگونه دلبستگی و وابستگی به دنیا و مظاهر آن است. چنین علاقهای، مانع از اندیشه صحیح بوده و پیامدی جز پشیمانی نخواهد داشت.
پینوشت:
[1]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج10، ص14، مكتبة النشر الإسلامي.
[2]. مجموعه آثار استاد مطهرى، ج1، ص201-200، صدرا.
[3]. اسراء، 70 ؛ ابراهیم، 34.