گروه‌های تروریستی تجزیه‌طلب که بیش از این عادت داشتند با اقدامات ایذایی به دنبال حمله به پایگاه‌های انتظامی و مرزی با هدف کشته‌سازی باشند، اکنون به دنبال ناامن کردن سیستان برای فعالیت‌های اقتصادی هستند؛ رویه جدیدی که هم‌زمان با تحولات منطقه‌ای بوده و بی‌ارتباط با اقدامات انصارالله در تنگه باب‌المندب نیست.
عملیات تروریستی جیش‌الظلم در منطقه سیستان و بلوچستان، هرچند در ادامه سلسله اقدامات گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ صورت گرفته است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و هنوز هم به صورت پراکنده و کور ادامه دارد؛ اما انتخاب منطقه اقتصادی چابهار در مقطع کنونی، معنادار بوده و آن را باید با نگاه دیگری ارزیابی کرد. در این ارتباط چند نکته گفتنی است:
نخست: اجرای عملیات تروریستی خونین چابهار اتفاقی نبوده و نمی‌توان وقوع هم‌زمان آن در منطقه «راسک» را دلیلی بر ماهیت تکراری عملیات چابهار دانست. قطعاً هدف قرار دادن امنیت چابهار، حاصل اتاق فکر چندین سرویس اطلاعاتی بوده که در نشست مشترک آنان، ضربه به اقتصاد ایران و چشم‌انداز تجاری آن برنامه‌ریزی شده است.
دوم: هدایت عملیات گروه‌های تجزیه‌طلب از شیوه‌هایی همانند حمله به چند پاسگاه و پایگاه‌های مرزی ایران و یا تخریب از راه دور بُرجک‌های مرزی به سمت عملیات در منطقه اقتصادی مکران و چابهار را باید در چهارچوب تحولات منطقه ارزیابی کرد. در این میان نباید از معادله‌سازی معکوس رژیم صهیونیستی غافل شد. این رژیم که به شدت در تنگه باب‌المندب تحت فشار نیروهای انصارالله است و شاهد کوچک شدن بیست‌درصدی اقتصاد خود است، در تلاش است تا اتفاقی مشابه را برای کشورمان رقم بزند.
سوم: سال‌ها محرومیت سیستان و بلوچستان یکی از اسباب گلایه‌مندی مردم این منطقه بوده است که پیرو آن، نظام جمهوری اسلامی با نگاه ویژه در تلاش است که با تنوع‌بخشی به سبد اقتصادی این منطقه به ویژه اقتصاد «دریا پایه» ضمن قدم برداشتن در راستای وظیفه ذاتی خود، بهانه اقدامات ضد امنیتی را از برخی گروه‌ها سلب کند. اکنون آن‌ها با مشاهده برخی موفقیت‌های دولت به ویژه در زمان آقای رئیسی، در حال مقابله با اقدامات اقتصادی هستند که خود بیش از این به بهانه نبودن آن، خواهان جدایی‌طلبی و مبارزه مسلحانه بودند!
اکنون با تغییر یافتن ماهیت عملیات‌های تروریستی و چرخش آن به سمت هدف قرار دادن سرمایه‌گذاری در سیستان، ماهیت مزدوری و اجاره‌ای بودن این تروریست‌ها بیشتر از گذشته مشخص شده است.
چهارم: برتری جغرافیایی منطقه چابهار برای ترانزیت شرق به آسیای میانه و اروپا، رقیبان جدی و دیرینه‌ای در منطقه همچون پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج از جمله امارات دارد که همیشه خطوط ترانزیتی پیشنهادی خود را با حذف ایران ارائه کرده‌اند که البته آن را باید بازی پیچیده آمریکا برای مقابله با همگرایی منطقه‌ای و همچنین نزدیکی بیشتر محور چین، روسیه و ایران دانست. از این روی باید ضمن افزایش فشار بر پاکستان به این کشور هشدار داده شود که میزان نفوذ تروریسم در پاکستان و امکان فعال‌سازی آن‌ها در سرتاسر پاکستان بسیار بیشتر از ایران بوده و در صورت دخالت دادن گروه‌های تجزیه‌طلب در مناسبات اقتصادی، پاکستان بازنده اصلی خواهد بود.
در پایان باید گفت، جمهوری اسلامی ایران با اقدامات ایجابی خود در سیستان به خوبی راه درست را برای مهار تجزیه‌طلبی و تروریسم یافته و بر حجم و سرعت آن خواهد افزود؛ لذا محور چندگانه تروریسم و سرویس‌های اطلاعاتی و رقبای منطقه‌ای در حال استفاده از آخرین فرصت‌های خود هستند که در نتیجه آن باید اقدامات امنیتی کشور در مناطق مرزی افزایش یافته و در ضمن از مردم این منطقه برای ترسیم سرنوشت خود و به وجود آوردن مناطق اقتصادی عاری از خشونت و ترور استفاده نمود.