رهروان ولایت ـ اگر نهالی را کنار دیوار قرار دهیم و در مورد آن خیالپردازی کنیم، مثلا به این فکر کنیم که این نهال به بار نشسته و ثمر زیادی داده و ما مست بو و رنگ و مزه میوههای هستیم، اگر هزار سال هم این خیالات را در سر بپرورانیم، ثمری در کار نخواهد بود که هیچ، فرصتِ کاشت نهال نیز از دست رفته و جز حسرت نصیبی برایمان نخواهد بود.
حقیقت این مثال، در تمام بخشهای زندگی جریان دارد، چه در امور مربوط به زندگی دنیوی و چه در مسائل معنوی.
انسانهایی، وجود دارند که بدون بکارگیری خلاقیت خدادادی و تلاش مجدانه برای عملی کردن خلاقیتهای خود تصور میکنند با صرف توکل بر خداوند متعال[البته توکل به خیال خود]، میتوانند به اهداف خود نائل شوند، و در توجیه کار خود میگویند، باید خدا و اولیای الهی نظری بکنند و کار دست آنها است، ما فقیر و بینوا هستیم و کاری از دست ما برنمیآید.
باید به آنها گفته شود، این توانائیها را چه کسی به شما داده است؟ قطعا جوابشان این است که خدا داده، در آنصورت میگوئیم، خدا برای چه کار این توانائیها را داده است؟ آیا برای بکار بستن یا بکار نبستن؟ توانائیهای انسان که همه اذعان دارند بسیار زیاد است و حتی میتوان گفت بینهایت است، از طرف خدا به انسان داده شده است و باید آنها را بکار بست، البته در کنار این مطلب باید این را هم در نظر داشت که اولا همه کارها تحت اختیار انسان نیست و ثانیا آن کارهایی را هم که به ظاهر انسان احساس میکند میتواند انجام بدهد، هر لحظه قدرت از طرف خدا به انسان افاضه میشود تا بتواند کار را به انتها برساند، و ثالثا تأثیر داشتن این کار بدست خداست و رابعا بعد از انجام کار باید موانعی از تأثیر آن جلوگیری نکند و رفع تمام موانع بدست انسان نیست، بنابراین برای رفع این چهار مشکل انسان باید دست به دامان خدا واهلبیت علیهم السلام شود و به ذات لایزال الهی توکل نماید و از کمک و عنایات اهلبیت علیهم السلام بهرهمند شود.
آیات و روایات زیادی به این موضوع اشاره و بلکه تصریح فرمودهاند که از باب مثال به چند نمونه اندک اکتفا مینمائیم:
حضرت صادق- عليه السّلام- فرمود:«من اهتمّ لرزقه كتب عليه خطيئته،[1]كسى كه غصه روزى را بخورد، برايش گناه نوشته مىشود». در این روایت شریف تلاش برای بدست آوردن رزق تقبیح نشده است، بلکه غمگین شدن مورد مذمت قرار گرفته زیرا انسان بعد از تلاش برای روزی باید بقیه را به خدا بسپارد و به او توکل نماید، و دیگر غصهدار نباشد.
قرآن کریم میفرماید: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ ، [ملک/15]او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه برويد و از روزيهاى خداوند بخوريد، و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست.»
نقل است كه يك اعرابى داخل مسجد شد، حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلم پرسيد: آيا شترت را بستهاى (عقال)؟ عرض كرد: نه، بلكه با توكّل به خدا آن را رها كردم، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: اوّل آن را ببند و بعد به خدا توكّل كن.[2]
قال ابو عبد اللَّه عليه السّلام: «احمل نفسك لنفسك فان لم تفعل لم يحملك غيرك، [3]، امام صادق عليه السّلام فرموده: بار مسئوليّت خويشتن را خودت بايد بر دوش بگيرى، و اگر از انجام وظيفه شانه خالى كنى ديگرى بار مسئوليّت تو را حمل نخواهد كرد».
این روایت اخیر درباره مسائل اخلاقی نیز قاعده مهمی را بیان میکند، که بالاخره باید برای ترک گناهان و رسیدن به کمالات انسانی زحمت کشید وگرنه حتی خداوند و اهلبیت علیهم السلام نیز عنایت نخواهند نمود زیرا اگر عنایت بکنند تبعیض محسوب میشود که از ساحت ربوبی و اولیای الهی به دور است.
--------------------------
پی نوشت:
[1] آيين بندگى و نيايش، فضيلت توكل و معناى آن، ص : 155
[2] ارشاد القلوب، ترجمه سلگى ج1 ص 318 همگونى توكل با تلاش براى كسب روزى
[3] الحديت، روايات تربيتى ج3 ص 294 اعتماد به نفس
نظرات
سلام
علیکم السلام
سلام
خود من در مورد توکل در مورد موضوعی که برایتان بیان می کنم خیلی دچار تردید هستم. که نمی دانم چه کار باید بکنم. شاید در ابتدای بحث پیش خود بگویید که موضوع این مطلب ازدواج است ولی دلم می خواهد این موضوع را از دیدگاه توکل بررسی کنید.
از طرف کارم در کلاس هایی شرکت می کنم که هفته ای یک روز می باشد حدود یکسال پیش متوجه نگاه های خاص یه آقا شدم که کم کم این نگاه و توجهات بیشتر شد و ایشان سخت مرا تحت نظر داشت من که دختری محجبه و مذهبی هستم از ایشان متنفر شدم و سعی می کردم ازش فرار کنم که بعد از مدتی ازش خسته شدم و با فرد مورد اعتمادی مشورت کردم که ایشان راهنمایی هایی کردند و گفتند بهتر است به ایشان فرصتی بدهید شاید قصد خیری داشته باشد. با ارتباطی که صورت گرفت متوجه شدم که ایشان مجرد است و..... (البته ارتباط در حد یک سلام واحوالپرسی ساده است از طریق جستجو در اینترنت اطلاعاتی از ایشان بدست آوردم) تا اینکه در زمینه کاری با مشکلی برخورد کردم و گفتم بهتر است با ایشان مشورتی داشته باشم که در ضمن بیان و بررسی مسائل کاری سوالاتی از من پرسید که متوجه شدم ایشان به اصطلاح قصد خیر دارد. ولی هنوز هیچ گونه صحبتی نکرده است.
حال از لحاظ توکل من باید چه کنم؟
راه حل اول:ارتباط بیشتری با این آقا داشته باشم تا اینکه بتواند به نتیجه ای برسد یا موضوع را مطرح کند و یا به طور کل پس از شناخت ببیند که با معیارهای ایشان جور در نمی آیم و بی خیال شود.
راه حل دوم: اصلا ارتباطی با ایشان نداشته باشم یا اینکه پا پیش گذاشته و موضوع را مطرح می کند و یا کلا بی خیال می شود.
راه حل سوم:....
از لحاظ معنای توکل کدام یک از دو راه حل درست است و اگر هیچ کدام از اینها معنای توکل را ندارد راه حلی که در برگیرنده معنای توکل است را بیان کنید
یا علی
علیکم السلام - از این که سوال خود را با ما در میان گذاشتید متشکریم . از نحوه سوال شما برمیاد که فرد فهیم و فرهیخته ای هستید، بنابراین مطالب خود را به صورت خلاصه وشماره بندی شده تقدیم می کنم.
1.توکل یعنی اینکه در مسیری که خداوند متعال بیان کرده حرکت کنیم و بقیه کار را به او بسپاریم .
2.دوستی و مراوده با نامحرم یکی از گناهان می باشد.و در قرآن با عنوان«متخذات اخدان»مورد نهی و مذمت قرار گرفته است.لطفا به آیه 25سوره نساء مراجعه نمائید.
3.کاری که در آن گناه باشد مورد عنایت الهی قرار نمی گیرد.
4.اگر ایشان قصد خیری دارند باید از طریق متعارف خواستگاری که شرعی و عرفی است اقدام کنند.ضمنا نگاه به نامحرم نیز گناه است.
5.طبق آمار معتبر فقط 10درصد دوستیها به ازدواج منجر می شود و از این ده درصد، 90 درصدشان کارشان به طلاق منجر می گردد.این هم نتیجه روش روشن فکران برای ازدواج.
6.طبق روایت، دوست داشتن چیزی باعث کوری وکری انسان می شود وانسان عیب طرف را متوجه نمی شود.
7.انسان یکبار زندگی می کند وزندگی بازی کامپیوتری نیست که بعد ازباخت به راحتی بشود از ابتدا بازی کرد.
8.هیچ وقت نسبت به این جور تصمیمات حیاتی بدون حساب وکتاب دقیق اقدام نکنید.
9.پیشنهاد ما قطع ارتباط کلی است. کاری کنید تا حد امکان ایشان را نبینید وصدایشان را هم نشنوید و از خلوت با وی در یک مکان به طور جدی خودداری نمائید. از خداوند متعال برای شما ازدواجی الهی و مورد نظر امام زمان علیه السلام آرزومندیم.همیشه موفق باشید.
توکلت علی الله
حسبک الله