عالِم یهودی که شیعه امیرالمؤمنین(ع) شد

06:24 - 1403/04/04

شخصی از علمای یهود پس‌ از طرح چند سؤال در محضر امیرالمؤمنین علیه‌السلام و دریافت پاسخ صحیح، به اسلام گرویده و از شیعیان آن حضرت شد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در موقعیت‌های گوناگونی که خلفا در برابر سؤالات مراجعه کنندگان درمانده می‌شدند، به کمک اسلام آمده و آبروی آن را در برابر سایر ادیان حفظ می‌نمودند و در برخی مواقع، زمینه اسلام آوردن ایشان را فراهم می‌کردند.

در یکی از این جریانات نقل شده: شخصی یهودی نزد عمر آمده و به او گفت: من فردی از علمای یهود هستم و می‌خواهم سؤالاتی از تو بپرسم که اگر جواب آن را به صورت صحیح بیان کنی، مسلمان می‌شوم. عمر گفت: سؤالاتت چیست؟ یهودی گفت: سه سؤال به اضافه سه سؤال دیگر به اضافه یک سؤال است. اگر تمایل داری، از تو بپرسم و الا اگر در میان مسلمانان شخصی عالم‌تر از تو وجود دارد، او را به من معرفی کن تا سؤالاتم را از او بپرسم.

عمر به امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام اشاره کرده و گفت: برو سؤالاتت را از این جوان بپرس. یهودی هم به سمت حضرت آمده و همان حرف را تکرار کرد. ایشان فرمودند: چرا گفتی: سه سؤال به علاوه سه سؤال به علاوه یک سؤال و نگفتی هفت سؤال؟ یهودی گفت: آخر... اگر جواب من را ندهی و [قانعم نکنی، دیگر معنا ندارد سؤالات دیگر را از تو بپرسم؛ زیرا می‌فهمم تو آن کسی که من به دنبالش هستم، نیستی و از این رو] به همین سه سؤال اکتفا کرده [و سایر سؤالات را از تو نمی‌پرسم].

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: اگر پاسخت را بدهم چه؟ آیا [حاضری بعد آن] مسلمان شوی؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمودند: [اشکالی ندارد هر چه می‌خواهی] بپرس.

سوال اول، دوم و سوم: اولین سنگی که [از آسمان] بر زمین قرار گرفت، و اولین چشمه‌ای که [معجزه‌وار] بر زمین جاری شد و اولین درختی که رویید، کدام است؟

امام در جوابش فرمودند: ای یهودی! شما یهود، قائلید اولین سنگی که بر روی زمین قرار گرفته، سنگی است که در بیت‌المقدس قرار دارد؛ اما دروغ می‌گویید؛ چراکه اولین سنگ، حجر‌الاسودی است که همراه آدم از بهشت نازل گشت. یهودی گفت: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

امام فرمودند: اما چشمه، شما گروه یهود می‌گویید: اولین چشمه همان چشمه‌ای است که در بیت‌المقدس قرار دارد؛ ولی دروغ می‌گویید؛ [زیرا] اولین چشمه آب حیاتی است که موسی، [شخصی به نام] نون را در آن غسل داد و خضر هم از آن نوشید و هیچ‌کس از آن چشمه نمی‌خورد، مگر آنکه [تا قیامت] زنده می‌ماند. یهودی گفت: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

سپس فرمودند: اما درخت، شما می‌گویید: اولین درختی که بر زمین روییده، زیتون است؛ ولی دروغ می‌گویید؛ [زیرا] اولین درخت [خرمای] عجوه است که آدم آن را از بهشت با خود آورد. یهودی گفت: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

[یهودی که گویا با گرفتن پاسخ سه سؤال اولش بسیار خوشحال شده بود، به سراغ سه سؤال بعدی رفته و] گفت: اما سه سؤال دوم:

اول: امامان هدایت این امت که هرکس از یاری آنها سرباز زند، ضرری به آنها نرسانده [و در واقع خودش ضرر کرده است]، چند نفر هستند؟

امام: [ایشان] دوازده امام هستند.

یهودی: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

دوم: پیامبر شما در کجای بهشت خواهد بود؟

امام: در بالاترین درجه بهشت و شریف‌ترین مکان آن، در بهشت‌های عدن.

یهودی: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

سوم: چه کسی با او در بهشت و در جایگاه او خواهد بود؟

امام: [آن] دوازده امام [با او خواهند بود].

یهودی: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است.

و اما ماند سؤال هفتم: وصی او چند سال پس‌از او زندگی خواهد کرد؟ و آیا می‌میرد، یا کشته خواهد شد؟

امام: سی سال پس‌ از او زندگی می‌کند و [آخر کار] ضربه‌ای بر فرق سرش فرود می‌آید که با آن محاسنش با خون سرش خضاب می‌شود.

یهودی: درست است. به خدا موسی همین‌گونه [که تو می‌گویی] املا کرده و هارون هم با خط خودش [آن را] نوشته است. سپس یهودی [که گویا مقصود خود را یافته و محضر امامش را درک کرده بود،] مسلمان شده و مسلمان خوبی هم شد.[1]

پی‌نوشت:
[1]. احتجاج طبرسی، نشر مرتضی، ج1، ص226.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 3 =
*****