تثبیت بازار و کنترل نرخ ارز یکی از شاخصه های هر دولتی برای اندازه گیری میزان موفقیت دولتهاست؛ لذا دولتها سعی دارند با اتخاذ سیاستهای خاص خود این بازار متلاطم را کنترل ککرده وبه اقتصاد خود سروسامان دهند.
یکی از مسائل مهمی که بر نرخ ارز تاثیر میگذارد بدهی دولتها به بانک مرکزی است، البته باید توجه داشت این تاثیرگذاری آنی نیست و طبعاً مدتی طول میکشد تا آثار مثبت یا منفی آن نمودار شود.
وقتی دولت یا بانکهای دولتی برای رفع مشکلات مالی خود به طور مستمر از بانک مرکزی استقراض کنند و سپس به جای تولید ثروت از طریق افزایش تولید ناخالص کشور و صادرات، با "تسعیر ارز" بدهی خود را تسویه کنند، منجر به افزایش نقدینگی میشود.
افزایش نقدینگی نیز به دلیل اینکه گردش مالی در بازارها را افزایش میدهد، افزایش تورم را در پی خود دارد؛ از این رو "ارز" نیز به عنوان یکی از کالاهای مبادله ای در بازار تحت تاثیر این مسئله قرار میگیرد.
همانگونه که بیان شد تاثیر بدهی دولت بر بازار زمانبر است لذا باید توجه داشت یکی از دلایل نوسان بالای قیمت دلار در سالهای اخیر این بود که دولت در سالهای ۹۸ و ۹۹ بخش اعظمی از کسری بودجه را با استقراض از بانک مرکزی جبران کرده بود.
از ابتدای فعالیت دولت یازدهم در سال92 تا پایان سال ۹۹ بدهی دولت به بانک مرکزی، از ۱۳ هزار میلیارد تومان به ۱۱۵ هزار و ۲۲۰ میلیارد تومان رسیده بود؛ این رقم یعنی بدهی دولت طی ۸ سال دولت تدبیر و امید نه تنها کاهش پیدا نکرد بلکه بیش از ۱۰ برابر شد، گرچه بسیاری سعی داشتند عامدانه یا جاهلانه افزایش نرخ ارز طی سه سال اخیر را صرفاً ناشی از اقدامات اقتصادی دولت سیزدهم معرفی کنند اما حقیقت ایتن است که رشد سرسام آور بدهی دولت به بانک مرکزی طبعاً باید نتایجش را در بازار نشان دهد.[1]
بروز نتایج سیاستهای کنترل التهاب بازار نیز زمانبر است، لذا دولت سیزدهم طی سه سال اخیر با کاهش حجم نقدینگی به محدوده 24 درصد عملا توانست جریان پول در بازار را نیز مدیریت کند.[2]
افزایش حمایت از صنایع یکی از سیاستهای غیرقابل انکار و البته موفق دولت شهید رئیسی طی سالهای اخیر بوده است. لذا افزایش میزان تولید موجب شد ضمن تسهیل صادرات، به جای خواباندن نقدینگی در بانکها، میزان سرمایه در گردش را نیز افزایش یافت.
افزایش سرمایه در گردش موجب شد تراز تجاری در سالهای اخیر بهبود یابد.[3]
اهمیت بهبود تراز تجاری آنجایی خودرا نشان میدهد که توجه داشته باشیم، تراز تجاری روی عرضه و تقاضای ارز تاثیر میگذارد؛ چه اینکه ارزهای صادراتی روی سیستم شناور موثرند و در واقع تراز تجاری بازار، ارزش ارز را تعیین میکند.
یکی از عوامل تغییر نرخ ارز، نسبت عرضه و تقاضای آنهاست، لذا وقتی تراز تجاری مثبت اتفاق میافتد میزان تقاضا به طور کامل پاسخ داده میشود و درنتیجه با متناسب بودن عرضه و تقاضاب ارز، قیمت آن نیز کنترل از نوسانات هیجانی فاصله میگیرد.
برای مثال اگر کشوری میزان صادراتش بیش از وارداتش باشد، تقاضای خرید ارز برای واردات کالا در بازار کاهش مییابد، ناگفته پیداست در اقتصاد بر مبنای عرضه و تقاضا، وقتی تقاضا کاهش یابد، قیمتها هم روند کاهشی مییابد، و نتیجه روند نزولی قیمت ارز ، چیزی جز افزایش ارزش پولی کشور نیست.
این مسئله روند معکوسی هم میتواند داشته باشد؛ بدین معنا که اگر میزان واردات بیش از صادرات باشد روند مذکور، معکوس شده و با افزایش تقاضا در بازار ارز، شاهد افزایش قیمت ارز و درنتیجه کاهش ارزش پول ملی خواهیم بود.
بنابراین میبینیم چگونه تراز تجاری از طریق تأثیر بر عرضه و تقاضای ارز بر نرخ ارز تأثیر میگذارد.
تثبیت نرخ ارز طی ماههای اخیر ثمرهی تلاشهای شبانهروزی شهید رئیسی و استفاده حداکثری دولت از ظرفیتهای کشور برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور بوده است.
از این رو بود که رهبر انقلاب دردمندانه اظهار داشتند: « ما در این کشور خیلی امکانات داریم... لکن دولتها در استفادهی از این ظرفیّتها یک جور نبودند؛ بعضی از دولتها واقعاً از اینهمه ظرفیّت استفاده نکردند؛ بعضی از دولتها استفاده کردند، بعضی هم خوب استفاده کردند. این دولت سیزدهم از دولتهایی بود که از این ظرفیّتها خوب استفاده کرد. اگر این دولت ادامه پیدا میکرد، بنده احتمال زیاد میدهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل میشد.»[4]
پینوشت؛
1. پایگاه اطلاع رسانی دولت https://B2n.ir/z87727
2. بانک مرکزی https://B2n.ir/g36334
3. تابناک https://B2n.ir/g61350
4. بیانات رهبر انقلاب در روز عید غدیر 1403/04/05