ظاهر دوستانه مأمون عباسی، فریبی بیش نبود و تاریخ نیز نشان داد که سلام او بیطمع نبود.
میگوید مأمون امام رضا علیهالسلام را ولیعهد خود گرداند و دختر خود را به ازدواج فرزندش امام جواد علیهالسلام درآورد. او که تا این حد با حضرت مهربان بود، چگونه ممکن است ایشان را شهید کرده باشد؟
میگویم: مگر نشنیدهای که «دوستانت را نزدیک نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر». مأمون گرگی بود که بیطمع به کسی سلام نمیکرد و امام علیهالسلام نیز از این ماجرا کاملا باخبر بود و برای همین هم با حالت عزاداری مدینه را به سوی طوس ترک کرد.[1] ایشان بارها از ظلم مأمون سخن گفت و او را نفرین نمود.[2]
امام علیهالسلام در زمان حضورشان در طوس با پیروزی در مناظرات متعدد، تربیت افراد و نشان دادن جایگاه واقعی اهلبیت علیهمالسلام به مردم، به مأمون فهماندند هرچند او مکار است، اما مکر خدا قویتر است.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «او (مأمون) یک محاسبهاى کرده بود که این محاسبه صرفاً سیاسى بود و براى تحکیم پایههاى قدرت و به ضعف کشاندن حرکتِ معرفتِ اهلبیت علیهمالسّلام و کارى که این بزرگوارها میکردند، سیاست او این بود. در مقابل این حرکت سیاسى و زیرکانهى مأمون، امام هشتم سلاماللَّهعلیه یک برنامهى مدبّرانهى الهى را طرّاحى کردند و عمل کردند و پیش بردند که نه فقط خواستههاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلکه درست بالعکس، موجب رواج و گسترش فکر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهلبیت در اقطار دنیاى اسلام شد. یک حرکت عظیم، با توکّل به خداى متعال، با تدبیر الهى، امام هشتم سلامللَّهعلیه توانستند این نقشهى خصمانهى دستگاه سیاسىِ قاهر و هتّاک و ظالم را درست بالعکس و در جهت منافع حقّ و حقیقت برگردانند. این یک فصل برجستهاى از تاریخ ائمّه علیهمالسّلام است».[3]
مأمون چون این تدبیر الهی را مشاهده کرد و نقشههای خود را برباد رفته یافت، حضرت را به شهادت رساند و ننگ این عمل را تا ابد با خود همراه کرد.
[1]. عیون اخبارالرضا، ج2، ص218.
[2]. همان، ج2، ص171.
[3]. بیانات در دیدار مسئولان و دستاندرکاران حج، https://khl.ink/f/27383.