نه هر غمی کسلکننده است و نه هر شادیای نشاط آور.
میخواند «چو شادی بکاهد، بکاهد روان، خرد گردد اندر میان ناتوان» و در توضیح این شعر فردوسی بزرگ میگوید که شادی و نشاط موجب خردورزی میشود و اینگونه نتیجه میگیرد که دین چون میخواهد انسان را در جهل نگه دارد، غم و اندوه را ترویج میکند. از نگاهش جشن و پایکوبی و رقص و آواز، نشاط آفرین است و هیئت رفتن و گریه کردن غمآفرین و کسالتبار.
میگویم کلاهت را قاضی کن و بگو خردورزی کدام یک بیشتر است و کدام بهتر فکر میکند: کسی که به جشن رفته و خود را به موسیقی سپرده است و احیانا مشروب هم خورده است یا کسی که هیئت رفته و موعظه شنیده و بر مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام اشک ریخته است؟ روشن است که شخص دوم عقلانیت بیشتری دارد.
میگوید درست است؛ اما اویی که به هیئت رفته است، پس از مراسم، غمگین خواهد بود و بینشاط.
میگویم چرا چنین میگویی؟ اتفاقا تحقیقات خلاف این قضیه را نشان داده است. یک مطالعه موردی درباره بچههای هیئتی شهر همدان نشان داده است که شرکت در مراسمات، میزان شادی و نشاط را بالا میبرد. در این تحقیق میخوانیم: «شرکت در هیئتهای مذهبی و گریه بر ائمه اطهار (ع) نشاط اجتماعی را افزایش میدهد».[1] فارغ از این مگر غیر از این است که گریه انسان را سبک میکند؟
برای آنکه بر تعجبش بیفزایم، میگویم اتفاقا مراد فردوسی از شادی، رقص و آواز نبوده است؛ شادیای که این حکیم بزرگ میگوید، شادی در پس امنیت و آرامش است: «هر آنکس که گشت ایمن او شاد شد، غم و رنج با ایمنی باد شد». ایمنی که مجلس عزای اهلبیت علیهمالسلام به انسان میدهد، ایمنی از آتش جهنم است و چه بالاتر از این؟ چه کسی آسودهخاطرتر از اوست که توبه کرده و چه کسی شادتر از آن که میداند توبهاش با گریه بر حسین علیهالسلام قبول میشود؟ نشاط مدنظر فردوسی از عدالتورزی و دادگری حاصل میشود: «چو خشنود داری جهان را به داد، توانگر بمانی و از داد شاد» روشن است که این گونه نشاط از مکتب اهلبیت علیهمالسلام و ظلمستیزی و عدالتطلبی آنان بر میآید، نه از رقص و آواز و ساز و دهل.
اصلا جدای از همه اینها، چگونه میتوان دینی را که عبادت بیتفکر را بیحاصل میداند و میگوید: «خیری در عبادت بیتفکر نیست»[2]، به مقابله با خردورزی متهم کرد؟ چگونه میتوان دینی را که بالاترین عبادت را تفکر میداند،[3] مخالف اندیشهورزی دانست؟
حرفم را بیپاسخ میگذارد و میرود. امیدوارم کمی خرد و منطقش را به کار گیرد و بار دیگر پیرامون مسائل تحقیق کند.
پینوشت:
[1]. سعدالله سرخوش، «حضور افراد در هیئتهای مذهبی و نشاط اجتماعی (مطالعه موردی شهر همدان در سال 1393)»، مطالعات قدرت نرم، 1394، شماره 12.
[2]. کافی، اسلامیه، ج1، ص36.
[3]. همان، ج2، ص55.