"آهو" تلاش نافرجام یک کارگردان برای یک اثر

10:19 - 1403/05/17

با وجود آنکه "هوشنگ گلمکانی" خودش یکی از پایه‌گذاران نقد فیلم در بعد از انقلاب است و همواره با انتشار ماهنامه سینمایی فیلم، رونق و اعتبار بسیاری به جشنواره فیلم فجر داده است، اما فیلمش در جشنواره سی‌ونهم فیلم فجر توسط هیات انتخاب رد شد تا این امکان از او گرفته شود، که نامش در آثار جشنواره باقی بماند.

"آهو" اولین ساخته سینمایی «هوشنگ گلمکانی»، منتقد مشهور ایران و در ژانر درام و خانوادگی است؛ روایتی عاشقانه از زندگی یک دختر که به‌واسطه روزمرگی دچار یأس و ناامیدی شده و حضور آدم‌های مختلف در زندگی‌اش او را از این حال و هوا خارج می‌کند.

داستان "آهو" به نمایش گذارنده‌ی سه پرده‌ی زندگی "پروانه" است: رؤیایی عاشقانه، زنجیره ارتباطش با آدم‌ها و شعاری‌ترین ارتباطش؛ یعنی ارتباط با طبیعت.

عاشقانه "پروانه" در سراسر فیلم بدون ابتدا و انتهاترین چیزی است که می‌بینید! بلاتکلیفی نویسنده از داستان معشوقِ پروانه، ویژگی‌هایش و حتی دلیل اینکه چرا "آهو" را ترک کرده است، حکایت از این موضوع دارد. مدام پادکست عاشقانه می‌شنود و یار خیالی‌اش را لابلای ملحفه‌های سفید و آویزان می‌بیند، اما هدف قابل ارزشی برای توجیه این سناریو بیان نمی‌کند.

دنیای فانتزی و خیالی "پروانه" را دایره‌ای از غلو و مبالغه احاطه کرده است. با آن سن و سال از همه‌چیز سر درمی‌آورد؛ شعر می‌سراید، دکلمه می‌خواند، نجاری و منبت‌کاری بلد است و متخصص متون ادبی نیز معرفی می‌شود.

در بخش زنجیره‌های ارتباطی پروانه با اطرافیان، مخاطب به‌طور تلویحی و زیرپوستی در جریان شکل‌گیری نوعی آسیب اجتماعی قرار می‌گیرد: تصور کنید که دختری در حاشیه شهر زندگی می‌کند، یک کلبه ویلایی دارد و تنهاست.  دنیای تصنعی و ساختگی برخی روشن‌فکرمآبان این پدیده را نرمال می‌بیند، اما در دنیای حقیقی که فطرت انسانی در آن دخیل است، این موضوع یک آسیب اجتماعی/فرهنگی است. این بره‌ای است که گرگ‌ها برای وقت‌های اضافه‌شان کنار گذاشته‌اند و هر مردی سعی دارد که به بهانه‌ای به "پروانه" نزدیک شود، حتی خیره شدن‌های نوجوان کم سن و سال میوه‌فروش به "پروانه" حکایت از این جریان دارد.

"آهو" را شاید بتوان در گروه سینمایی هنر و تجربه قرارداد؛ از فروش کمش، داستان بی اوج و فرودش و تعلیقش و فرم مستند مانندش تا جایی که با حذف تصویر کل فیلم، می‎توان شعرها و  دیالوگ‌ها و دکلمه‌هایش را به‌عنوان یک پادکست در سفر شنید.

برفرض که هنر را با کلام "ویکتور هوگو" (نویسنده داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی) این‌گونه تعریف کنیم: "دانشمندان ، علما و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی دارند، لیکن شاعران و هنرمندان این راه را پروازکنان می‌پیمایند."، "آهو" قطعاً از حیطه‌ی هنر خارج است.[1]

[1]. hootfloyd.blogsky.com/1391/01/16/post-2/

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****