تمدن‌پردازی، رؤیا یا واقعیت؟

10:29 - 1403/06/05

در مصاف قطعی و اجتناب‌ناپذیر تمدن غربی و تمدن ایرانی اسلامی، حتی اگر بتوان میان مفاهیم بنیادین این دو تمدن یک سازگاری و هم‌آوایی ایجاد کرد؛ اما به خاطر انحصار تمدن غربی در دستان مقامات غربی که از این تمدن به عنوان اهرمی برای مقابله با دیگر قطب‌های تمدنی استفاده می‌کنند، باید با نگاه واقع‌بینانه به دنبال بومی‌سازی تمدن و تمدن‌پردازی بومی بود.

تمدن‌پردازی رؤیا یا واقعیت؟

نسبت میان «تمدن اسلامی» که با فرهنگ اصیل ایرانی سازگار است با «تمدن غربی» که سنخیتی با روحیات فرهنگی و تمدنی ایرانیان ندارد، همیشه یکی از چالش‌های موجود بر سر راه جامعه‌پردازی، آینده‌نگری و برنامه‌ریزی برای آن بوده است. نزاع حقیقی بر سر آن بود که آیا مدل تمدنی ایرانی اسلامی این قابلیت را دارد که به عنوان «تمدن پایه» در نظر گرفته شود و افزونه‌هایی از تمدن غربی بر آن اضافه شود یا این تمدن غربی است که باید به آن اصالت داده شود و به عنوان «تمدن مبنا» قرار گرفته و سپس برخی از آموزه‌های اسلامی ایرانی در آن گنجانده شود؟

هرچند در کشاکش نظریات تمدن‌پردازی، رشد علمی کشور و جریان‌سازی در برخی حوزه‌های تمدنی همچون نهضت علمی و نرم‌افزاری با هدایت شخص مقام معظم رهبری، آرزوی رسیدن به تمدن اسلامی را بیش از هر زمانی در دسترس قرار داد؛ اما برخی نگاه‌های سلبی و ستیزه‌جویانه در مقابل ایده تمدن ایرانی اسلامی همچنان به عنوان عاملی کاهنده و منفی در مجامع علمی کشور حضوری قوی و مؤثر دارد.

این جریان مخالف توانسته است طی سالیان متمادی- که میراث دوران پهلوی و تسلط روشنفکری غرب‌زده است- عناصری را تولید کند که آن‌چنان هضم شده در «جهان‌شمولی» تمدن غرب هستند که دچار نسیان و فراموش‌کاری تاریخی شده و یادشان رفته بود که ملت ایران در گذشته خود، برخوردار از یک سابقه تمدنی بوده است و احیا آن به خاطر ویژگی‌های خاص ایرانیان همچون فرهنگ ممتاز و برجسته، هوشمندی نسل کنونی، استقلال کشور، نفوذ در قلمروی حساس و استراتژیک و داشتن نگاهی اعتقادی و ایدئولوژیک، امری دور از ذهن نیست چراکه به دست آوردن دوباره چیزی که قبلاً جزو دارایی‌های ما بوده است محال و غیرممکن نیست!

این جماعت خودحقیرپندار همیشه با تاختن به مدعیان تمدن نوین بومی و بازسازی علوم ایرانی اسلامی، تمدن را امری سیال و فارغ از ماهیت منطقه‌ای دانسته و مدعی بودند که تمدن غربی که برخاسته از نهاد و طبع انسانی است با همه مؤلفه‌های آن همچون آزادی لیبرال و اقتصاد سرمایه‌داری، تنها راه ممکن برای رسیدن به توسعه است!

مشکل اصلی این افراد این است که حاضر نیستند خود را عضوی از دستگاه فکری ایران و اسلام بدانند و بر همین اساس هیچ‌گونه دفاعی از مرزهای فرهنگی، عقیدتی و تمدنی کشور نداشته و اساساً به وجود چنین مرزهایی اعتقاد نداشته و آن را توهم می‌دانند!

این در حالی است که غربی‌ها علی‌رغم ترویج تمدن غربی با طرح ایده دهکده جهانی، همچنان موضعی سرسختانه در مقابل تمدن‌های دیگر داشته و بر این اعتقاد هستند که باید تمدن غربی منهای اصلاح و بازنگری مورد پذیرش دیگران واقع شود و به عبارتی برای ملت‌های دیگر، هیچ‌گونه «حق شرط و تحفظ» برای قبول نکردن برخی گزاره‌های تمدن غربی قائل نیستند!

در همین راستا، در یکی از نمونه‌های جدید مواضع غربی‌ها، جورجیا ملونی نخست‌وزیر ایتالیا مدعی شد، فرهنگ اسلامی کاملاً با تمدن اروپایی سازگار نیست و هیچ جایی برای اسلام در اروپا وجود ندارد.[1]

اینکه وی با بی‌پروایی بر ناسازگاری تمدن‌ها تأکید می‌کند و به صراحت می‌گوید اسلام در سرزمین تمدن غربی جایی ندارد، هشدار و بیدارباشی است برای کسانی که ایده خام و تحقیق نشده، سازگاری تمدن‌ها و امکان چندوجهی بودن هر تمدنی را مطرح می‌کنند و باور دارند که تمدن غربی با برخورداری از آزاداندیشی و احترام به دیدگاه‌های مخالف، قابلیت داشتن خروجی مشترک با تمدن اسلامی ایرانی را دارد. خیال خامی که فراموش کرده است تمدن غربی، مهاجم بوده و هیچ‌گونه تغییر و اصلاح در بن‌مایه‌های معرفتی خود را نمی‌پذیرد و اصولاً این تمدن تا در انحصار انسان غربی با مدیرت امثال خانم جورجیا ملونی است، اهرمی برای مقابله با اسلام و تمدن در حال ظهور ایران است؛ بنابراین ما به جبر تاریخی، محکوم به تلاش برای استقلال‌خواهی در سپهر تمدنی خود هستیم.

پی‌نوشت:
[1]. خبرگزاری شبستان، shabestan.news/xjNwg

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 14 =
*****