پدیده عظیم اربعین در دورانی که شیعه مصادف با تبوتاب شکلگیری همبستگیهای دروغین اما پر سر و صدا است یک فرصت تاریخی برای حضور پررنگ اجتماعی و سیاسی در تحولات منطقه است. سالها با شیعههراسی تلاش میشد که جهان تشیع به یک انزوای اجتماعی دچار شود؛ اما اربعین به عنوان بزرگترین رویداد حضوری در عالم تشیع، هویت مشترک و اجتماعی آنان را ترمیم نموده و اجازه نمیدهد که جغرافیای پراکنده شیعه، آنان را در انزوا قرار دهد.
بیگمان در دوران افول هژمونهای مدرن که انسان را در حصار خودبینی و پرداختن به کالبد منهای جهان درون انسان، حبس کرده بود ظهور و در قله قرار گرفتن اربعین از میان پدیدههای اجتماعی، یک فرصت بزرگ برای نشان دادن معیارهای انسان تمدنی از نظر مکتب تشیع است؛ اما فارغ از ابعاد بیرونی آیین اربعین، کارکرد مؤثر آن بر جامعه شیعی در امیدآفرینی و پویاسازی حیات اجتماعی مسئلهای مهم و ستودنی است.
در شرایط حساس و شکننده برای جهان تشیع که هم به لحاظ تئوریک و هم از جهت هسته سخت خود یعنی جغرافیای جمعیتی، دچار تهدیدهای بیرونی شده و بقای آنها در زنجیرهای از اقدامات تروریستی از پاراچنار پاکستان گرفته تا کادونای نیجریه گرفتار شده بود، میتوان سر بر آوردن منسک بزرگ «اربعین» را یک تنفس اجتماعی بزرگ برای شیعیان دانست.
شیعه به لحاظ ادوار تاریخی و سرگذشت خود، دچار فراز و فرودهایی بوده است که در بسیاری از مقاطع آن، بیم انقطاع جریان تشیع و به بنبست رسیدن آن وجود داشت همانند دوران سخت و محنتبار پساعاشورا که فضای شکلگرفته در آن از جهت ظاهری و فهم اولیه، برای شیعیان یک شکست محسوب شده و آنان را دچار سرخوردگی و ماتم اجتماعی کرده بود. شیعیان با بهت و حیرت آنچه را بر سر شیعه آمده بود نظاره میکردند و در خفقان سرکوبهای اموی، نسبت به آینده و اینکه چه سرنوشتی از جهت سیاسی و اجتماعی در انتظار آنان است نگرانیهای فزاینده و رو به افزایش داشتند به ویژه اینکه نهضت خونخواهی به شهادت رسیدن امام حسین علیهالسلام یعنی جنبش توابین هم به شکست منتهی شده بود و برخی از خواص شیعه نتوانسته بودند از حرکت عظیم حسینی، استفاده مناسبی کنند.
در این وضعیت بحرانی برای جامعه اقلیت شیعه که پس از دوران کوتاهمدت خلافت امیرالمؤمنین همه چیز را در حال از دست رفتن میدید و شهادت مظلومانه امام حسین علیهالسلام آنها را به حد یک اضطراب اجتماعی و انکسار رسانده بود، قیام موفق و اثرگذار مختار ثقفی، یک بازاحیایی و بازتولید دوباره هویت شیعی بود که در میان عموم شیعیانی که ضعیفالاعتقاد بودند به صورت فوری به آن نیاز بود. شیعیانی که بیشتر شیعیان سیاسی، حزبی و محبتی محسوب میشدند و باید یاس و ناامیدی آنها ترمیم میشد. (شیعیان اعتقادی و دارای باور منجیگرایانه که در هر شرایطی به آینده روشن امید داشتند کمشمار بوده و بسیاری از آنان تا زمان عصر صادقین علیهماالسلام امکان روشنگری و اطمینانبخشی به دیگر شیعیان را نداشتند).
از این دست امدادهای غیبی و فرصتهای بازآفرینی مانیفست تشیع در تاریخ کم نبوده است همچون شکلگیری حکومت شیعی آلبویه و استفاده بهینه آنها از شعائر حسینی به ویژه عزاداری در میانه خلافت عباسی و یا شکلگیری نظام سیاسی شیعه صفویه و بهره بردن از ظرفیت حوزههای علمیه و پایگاههای معرفتی در اوج خلافت عثمانی.
اما در عصر کنونی هم تدبیر مقامات ایرانی و عراقی در توسعه مناسک اربعین به ویژه پیادهروی در شرایطی که حرکات ساختارمند ضدشیعی افزایش یافته است و آنها در یک تنگنای سیاسی و اجتماعی به سر میبرند یک گشایش و فرصت بینظیر برای شیعیان به وجود آورد که در آن بزرگترین تجمع شیعی برای همافزایی اندیشه جهانی و فکرت اجتماعی صورت میگیرد.
شیعیان در اربعین با رها شدن از تمامی فشارهای اجتماعی که در گوشهوکنار جهان بر آنان وارد میشود با بسترسازی صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی ایران و عراق، یک کارگاه بزرگ اجتماعی را برگزار میکنند که در آن امید زنده میشود، هویت شیعه اوج میگیرد و غبار انزوا و تحریم اجتماعی از چهره آنان زدوده میشود.
در پایان باید گفت احساس واحد و مشترکی که میان میلیونها زائر اربعین با کمترین هزینه شکل میگیرد سرمایه بزرگی برای انسجام مردمی شیعیان است. ائتلاف مردمی که میتواند مقدمهای برای اهداف بزرگ و گسترده باشد. با این همبستگی حقیقی و معنویتمحور میتوان بر غلبه مکانیکی، مادی و ساختگی غرب پایان داد و تمدنی تازه را با درونمایههای مهربانی، ایثار، همنوع دوستی، تعامل و تسالم عرضه کرد و به انسانمحوری خودخواهانه غربی که در آن منفعت محوری حرف اول را میزند پایان داد.