مقايسه جايگاه زن در اسلام، يهود و مسيحيت؟

07:30 - 1393/10/06
چکیده: در قرآن كريم آفرينش زن و مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ جداگانه نيست، تا هر كدام داراي آثار خاص و لوازم مخصوص باشند. قرآن كريم مي‌فرمايد: «اي مردم بترسيد از پروردگار خود، آن خدايي كه همه‌ي شما را از يك تن آفريد و هم جفت او را خلق كرد و از آن دو تن خلقي بسيار در اطراف عالم، از مرد و زن بر انگيخت»، ولی در يهود و مسيحيت؟....

بحث انسان شناسي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است، زيرا هيچ علم انساني بدون شناخت انسان به دست نمي‌آيد. انسان شناسي در هر مكتب، بر مبناي هستي شناسي آن مكتب، شكل مي گيرد، چه آن كه هستي شناسي به نوبه خود وابسته به جهان بيني است، در جهان بيني روشن مي شود كه در نظام هستي يك موجود واجب به نام خدا هست و ما بقي از او هستند.

پس هستي انسان به آفرينش حق وابسته است و معرفت او نيز با معرفت حق به دست مي‌آيد، همان گونه كه انسان در اصل هستي به خداوند نيازمند است، در معرفت نفس، هم چنين است.
بهترين راه براي اينكه انسان خود را بشناسد، اين است كه ببيند خداوند كه خالق اوست او را چگونه معرفي كرده است.(1) در اين نوشتار به صورت اجمال به طرح ديدگاه سه آيين اسلام، مسيحي و يهودي و مقايسه آن با هم مي پردازيم:
الف: جايگاه زن در اسلام: قرآن كريم، زن و مرد را از يك گوهر وجودي مي‌داند و به خلقت انسان اشاره مي‌كند و بالاترين مقامي را كه براي انسان فرض مي شود، «خليفة اللهي» معرّفي مي‌كند. در اين خصوص يعني مقام «خلية اللهي» كه مقام انسانيت است، بين زن و مرد تفاوتي نيست و هر دو مي توانند به اين جايگاه راه يابند. بنابراين از نظر اسلام، زن و مرد نسبت به قوس صعود و نزول در يك نقطه قرار دارند، و دست يابي به مراتب والاي انسانيت بستگي دارد به اينكه زن يا مرد چگونه بينديشند و عمل كنند.
قرآن در اين ارتباط مي فرمايد: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكرٍ أَوْ أُنثَي وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كانُواْ يَعْمَلُونَ(2). «هر كس از مرد و زن كار نيكي بجا آورد در حالي كه مومن است ما او را از حيات پاك و طيب برخوردار مي سازيم».
و يا در جاي ديگر مي فرمايد: «پس خدا دعاهاي شان را اجابت كرد كه البته من كه پروردگارم عمل هيچ كس را از مرد و زن بي مزد نگذارم.»(3)
ب: جايگاه زن در كتاب آسماني يهوديان (تورات): در دين يهود، زن به نسبت مرد، وجود فرعي است در تورات آمده است: « پس از اينكه آدم نتوانست درميان موجودات زنده زوجي مناسب براي خود بيابد، خداوند او را به خواب برد و يكي از دنده هايش را برداشت و حوا را از آن آفريد. آدم بلافاصله دريافت كه اين موجود قسمتي از گوشت و استخوان اوست، لذا آن را زن (عبري) ناميد. زيرا از مرد (عبري) گرفته شده است.(4)
بنابر تورات، اين زن بود كه به واسطه مار اغوا شد، تا از ميوه ممنوعه، درخت معرفت خير و شر بخورد، و هم او بود كه مقداري از آن ميوه ممنوعه را به همسرش داد. خوردن ميوه ممنوعه منجر به بلوغ عقلاني ايشان شد، و براي زن درد زايمان و انقياد از شوهر و براي مرد كار سنگين را به دنبال داشت.(5)
ج: زن در عهد جديد (انجيل) مسيحيان: از ديدگاه انجيل مرد جايگاه برتر دارد و لذا درباره امتياز او از زن مي‌گويد: (مرد) صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است، زيرا كه مرد از زن نيست، بلكه زن از مرد است، و نيز مرد به جهت زن آفريده نشد، بلكه زن به جهت مرد آفريده شد.(6) و نيز در انجيل مي خوانيم: « ... پس آرزوي اين داريم كه مردان دست هاي مقدس را بدون غيظ و جدال برافراخته، در هر جا دعا كنند، و هم چنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مزيّن به حيا و پرهيز، به زلف ها، و طلا و مرواريد و رخت گرانبها،... زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد (حق تعليم دادن ندارد) و زن را اجازت نمي دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود، بلكه در سكوت بماند، زيرا كه آدم اول ساخته شد و بعد حوا، و آدم فريب نخورد بلكه زن فريب خورده، در تقصير گرفتار شد».(7)
و بالاخره اينكه به تبعيت از اين ديدگاه، بزرگان مسيحيت، مانند: « ترتولينوس» با خشن ترين عبارات زن را مخاطب ساخته و مي گويد: تو (زن) دروازه شيطاني، تو آن كس را كه شيطان جرأت نداشت از روبرو مورد حمله قرار دهد، حجاب كردي، به سبب تو بوده كه پسر خدا ناگزير به مردن شده، تو بايد پيوسته جامه سوگ و ژنده به تن داشته باشي».(8)
توماس آكويناس، پرآوازه ترين دانشمند مسيحي در قرون وسطي مي‌گفت: «زن موجودي است ناقص، عرضي، جنس مونث، در واقع مذكري است كه منحرف شده است، زن احتمالا نتيجه نقصي است در قوه توليد مرد...(9) و مطالب فراوان ديگر كه با مقام شامخ انساني زن سازگاري ندارد و ناشي از نگاه فرعي و ثانوي به جايگاه انسان شناسانه زن در كتاب مقدس مي باشد.
همان گونه كه در آغاز اين نوشتار اشاره شد، در قرآن كريم آفرينش زن و مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ جداگانه نيست، تا هر كدام داراي آثار خاص و لوازم مخصوص باشند. قرآن كريم مي‌فرمايد: «اي مردم بترسيد از پروردگار خود، آن خدايي كه همه‌ي شما را از يك تن آفريد و هم جفت او را خلق كرد و از آن دو تن خلقي بسيار در اطراف عالم، از مرد و زن بر انگيخت».(10)
منظور از «نفس» گوهر و ذات و واقعيت عيني شي ء است. پس مفاد آيه اين است كه همه انسان ها، از هر صنف، خواه زن يا مرد، از يك ذات و گوهر خلق شده اند، و مبدأ قابل آفرينش همه افراد يك چيز است. از اين رو اولين زن كه همسر اولين مرد است،از همان ذات و گوهر عيني آفريده شده است، نه از گوهر ديگر و فرع بر مرد و زائد براو و طفيلي او در وجود نيست بلكه خداوند اولين زن را از همان ذات و اصلي آفريده است كه همه مردها و زن ها را از همان اصل خلق كرد.(11) و لذا امام صادق ـ عليه السلام ـ در پاسخ به اين سئوال كه: آيا خداوند حوا را از بخش نهايي ضلع چپ آدم آفريد؟ فرمود: « خداوند از چنين نسبت هم منزه و هم برتر است، آيا كسي كه مي گويد خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دنده او خلق كند، تا بهانه به دست خرده گيران دهد؟».(12)
علامه شهيد مرتضي مطهري مي گويد: در كنار اين مسأله، اسلام به اختلافات طبيعي زن و مرد توجه نموده است. زن و مرد در انسانيت برابرند ولي دو گونه انسان اند با دو گونه خصلت ها و دو گونه روان شناسي. و اين اختلاف ناشي از عوامل جغرافيائي يا تاريخي يا اجتماعي نيست، بلكه طرح آن در متن آفرينش ريخته شده است، در اين دو گونگي ها هدف‌هايي نهفته است و هر گونه عملي بر ضد طبيعت و فطرت، عوارض نامطلوبي به بار مي آورد.(13)
جايگاه انسان شناسانه زن در نگاه قرآن دو مثالي است كه قرآن كريم براي مردم خوب و بد ذكر مي كند. قرآن كريم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد تبيين مي كند و مي فرمايد: «خدا براي كافران، زن نوح و زن لوط را مثال آورد كه تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند و به آنها نفاق و خيانت كردند و آن دو شخص با وجود مقام نبوت نتوانستند آنها را از قهر خدا برهانند و حكم شد آن دو زن را با دوزخيان در آتش افكنيد.»(14)
قرآن نمي فرمايد: «ضرب الله مثلا للنساء الكافرات» بلكه مي فرمايد: «ضرب الله للذين كفروا» و نمونه مردم كافر را ذكر مي كند. اين «للذين كفروا» به معناي مردم تبهكار است و زن بد نمونه مردم بد است نه نمونه زنان بد. هم چنين قرآن كريم نمونه خوب از زنان را نيز به عنوان الگو ذكر مي كند.(15) خدا براي مومنان آسيه زن فرعون را مثل آورد هنگامي كه از شوهر كافرش بيزاري جست و عرض كرد بارالها من از فقر فرعون و عزّت دنيوي او گذشتم، تو خانه اي براي من در بهشت بنا كن و مرا از شرّ فرعون كافر و كردارش، از قوم ستمكار نجات بخش.
قرآن در اينجا تعبير نمي كند كه همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلكه زن خوب الگويي براي جامعه اسلامي است.(16)
از ديدگاه اسلام بر خلاف يهوديت و مسيحيت، زن خوب و تربيت شده در مكتب قرآن و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ نه تنها وجود طفيلي نبوده بلكه الگوي خوبي ها بوده و كانون خانواده بلكه جامعه و تاريخ را دگرگون مي كند. زن نه تنها حق تعلّم دارد بلكه حق تعليم داشته و در ساختن تاريخ نقش مستقيم ايفا مي كند.
استاد شهيد مطهري در اين باره مي‌گويد: وقتي ما به متن اسلام مراجعه مي كنيم، مي بينيم نتيجه‌ي آنچه اسلام درباره زن مي خواهد، شخصيت است و گرانبها بودن. در پرتو همين شخصيت و گرانبهائي، عفاف در جامعه مستقر مي شود، روان ها سالم مي مانند، كانون هاي خانوادگي در جامعه سالم مي مانند و رشيد از كار در مي آيند.
گرانبها بودن زن به اين است كه ميان او و مرد در حدودي كه اسلام مشخص كرده حريم باشد. يعني اسلام اجازه نمي‌دهد جز كانون خانوادگي، يعني صحنه‌ي اجتماع، صحنه‌ي بهره برداري و التذاذ جنسي مرد از زن باشد. آن گونه كه دنياي غرب در سايه تعاليم تحريف شده يهوديان و مسيحيان مرتكب مي‌گردند. تاريخي كه اسلام ترسيم مي‌كند تاريخ مذكر نيست كه به دست جنس مذكر به طور مستقيم ساخته شده باشد، و جنس مونث در آن هيچ نقشي نداشته، بلكه تاريخي مذكر و مونث است، به اين معنا كه هم به دست مرد ساخته شده و هم به دست زن، ولي مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش، نه اينكه زن در مدار مرد قرار گيرد و مرد در مدار زن.(17)
قرآن كريم بر نقش زنان در ساختن جامعه و تاريخ تأكيد مي‌كند. براي نمونه، مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر كه از مسئوليت هاي اجتماعي است، به عهده زن و مرد گذاشته شده است. قرآن كريم مي فرمايد: «مردان و زنان مؤمن همه يار و دوستدار يكديگرند، خلق را به كار نيكو وادر و از كار زشت منع مي‌كنند، نماز به پا مي دارند و زكات مي‌دهند و حكم خدا و رسول را اطاعت مي‌كنند. آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانيد كه خدا صاحب اقتدار و درست كردار است».(18)
در قضيه آدم و حوا در قرآن كريم خداوند مي‌فرمايد: هر دو وسوسه شدند، خداوند به هر دو فرمان مي‌دهد به درخت نزديك نشويد لاتقربا هذه الشجره شيطان هر دو را وسوسه كرد فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ.(19) آدم همان مقدار لغزش كرد كه حوا. اسلام روشن كرد كه در جريان عصيان انسان چنين نيست كه شيطان زن را وسوسه مي‌كند و زن مرد را تا گفته شود زن يعني عنصر گناه آن گونه كه در كتب مقدس يهوديان و مسيحيان آمده است.
پس نتيجه مطالب گذشته اين گونه مي‌شود كه: در يهوديت و مسيحيت بنا بر آنچه در كتاب مقدس شان آمده و بر اساس نظريه برخي از دانشمندان اين دو آئين، جايگاه زن نسبت به مرد جايگاه فرعي و ثانوي و طفيلي است. اما در اسلام بر اساس آموزه هاي الهي آن، به انسان بودن زن و مرد توجه شده است و آفرينش انسان را از نفس واحده مي داند.(20) كنار اين مسأله در اسلام به اختلافات طبيعي زن و مرد توجه شده است، اما آن را مايه نقص يا كمال، كه موجب يك سلسله محدوديت ها براي زن باشد، تلقي نمي‌كند.
بعضي اصرار دارند كه تفاوت زن و مرد را در استعدادهاي جسمي و رواني به حساب ناقص بودن زن و كامل تر بودن مرد بگذارند و چنين وانمود مي‌كنند كه قانون خلقت بنا به مصلحتي زن را ناقص آفريده است. اين نگاه ميان غربيان بيداد كرده است، گاهي از زبان كليسا و مذهب گفته اند: زن از اينكه زن است بايد شرمسار باشد، گاهي گفته اند: زن همان موجودي است كه گيسوان بلند دارد و عقل كوتاه، زن آخرين موجود وحشي است كه مرد او را اهلي كرده است، زن برزخ ميان حيوان و انسان است. و به تازگي با يك گردش صد و هشتاد درجه مي خواهند ثابت كنند مرد ناقص و زن برتر است، يا هر چه مردتر، زن تر.(21) كه در هر دو صورت گرفتار افراط و تفريط و گمراهي آشكار گرديده اند. و انّ هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم.

پاورقی:

1. جوادی آملی، عبدالله، صورت و سیرت انسان در قرآن، قم، نشر اسراء، 1379ش، ص3 ـ 22.
2. نحل : 97.
3. آل عمران : 195.
4. تورات، سفر تکوین 2: 23 ـ 24.
5. سفر تکوین، 30: 20.
6. رساله اول، به قرنتیان، 11: 20 ـ 10.
7. رساله اول به تیموتاوس، 2: 8 ـ 15.
8. جنس دوم، سیمون، دو بووار، ج1، ص159.
9. همان، و نیز، تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج4، ص1311.
10. نساء : 1.
11. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، تهران، نشر رجاء، 1374ش، ص330 ـ 350.
12. من لا یحضره الفقیه، کتاب النکاح، باب 17، ج1،ص379.
13. مطهری، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم انتشارات صدرا، 1379ش، ص210 ـ 230.
14. تحریم : 10.
15. همان : 11.
16. جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، تهران، نشر فرهنگی رجاء، 1374ش، ص134 ـ 133.
17. مطهری، مرتضي، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، قم، 1357ش، ج1، ص322 ـ 323 ـ 324.
18. توبه : 71.
19. بقره : 20.
20. مطهری، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، و نیز رجوع شود به جنس دوم، سیمون، دو بووار،ج1.
21. همان.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.