امام حسین مصداقی از راه مستقیم

02:19 - 1391/10/17
استقامت در لغت به معنای طلب قیام و قرار گرفتن در راه راست است؛ راهی که راهدار آن خدا و مبداء و مقصدش خدا است.
Imam_Hosein

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی معراج آمده است:یکی از دستوراتی که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می دهد،این است که همواره راه مستقیم را پیشه کند و از طریق راست منحرف نشود:فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر. همانگونه که فرمان یافته ای همراه مومنان مستقیم باش و از طریق راست منحرف نباش که خداوند آنچه را انجام می دهید می بیند.«1»
راغب می گوید:استقامت انسان، یعنی ملزم شدن او به راه مستقیم و راست. ممکن است کسی بپرسد راه راست کدام است ؟ و اصلا معیار و وجه ممیز راه راست از غیر راست کدام است؟ در یک برداشت کلی، قرآن راه راست در تمام امور را، ارتباط انسان با خدا دانسته، می فرماید: «و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم»کسی که با خدای خویش ارتباط داشته باشد، به صراط مستقیم هدایت شده است.«2»

بنابراین،استقامت در لغت به معنای طلب قیام و قرار گرفتن در راه راست است؛ راهی که راهدار آن خدا و مبداء و مقصدش خدا است.

اهمیت قرار گرفتن در این راه،به قدری است که بر هر مکلفی واجب شده است که در طول شبانه روز، دست کم ده بار از خدا بخواهد: «اهدنا الصراط المستقیم».

و نمی گویم:اهدنا السبیل المستقیم!؛ زیرا اگر چه صراط و سبیل هر دو به معنای راه است ولی از دیدگاه قرآن، تفاوت های میان هر دو هست که سبب انتخاب صراط بر سبیل شده است.

بنابراین، هر کس در زندگی استقامت داشته باشد و تلاش کند؛ با صرف کمترین امکانات و تحمل کمترین مشکلات زودتر به مقصد می رسد.

با توجه به آنچه گذشت، شایسته است بگوئیم: تحقیق و تحلیل دقیق واقعه کربلا، ما را به این نتیجه می رساند که قیام حضرت ابا عبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام به عنوان یک پدیده اعتقادی و فرهنگی ماندگار، چیزی جز حرکت در خط مستقیم نبود که نقطه آغاز و پایان آن خدا بوده و انگیزه وصل کننده این دو نقطه نیز خدا است.

اباعبدالله‌الحسین‌علیه السلام ناخدایی بود که پیکان قطب نمای کشتی انقلاب ایشان، در بدترین وضیعت طوفانی، جز از روی خط مستقیم حق، تمایلی به چپ یا راست نداشت. کشته شدن فرزندان جوان و یارانش، داغ تشنگی و سوزش زخم های تنش، ناله های کودکان صغیر و اشک‌های زنان بی پناهش و ...ده ها از این قبیل امواج، که هر یک به تنهایی برای شکستن اراده هر انسانی کافی است، نتوانستند امام را بشکنند و او را از خدا به غیر خدا مشغول سازند؛ لذا می بینیم بی رحمی های دشمن را به ترحم و خشونت های آنان را به مهربانی پاسخ می دهد.

تمیم بن قحبطه با امام به نبرد می پردازد. شمشیر امام پای او را قطع می کند و از صدر زین به زمین می افکند. در این حال، امام علیه السلام بالای سرش می ایستد و تمیم از ترس مرگ، نزدیک بود قالب تهی کند. فکر می کرد امام او را از دم تیغ خواهد گذراند، ولی چنین نشد. امام نگاه محبت آمیز خود را نثار او کرد و پرسید: چه کمکی از من ساخته است؟ تمیم گفت :بگو بیایند مرا ببرند. امام فریاد کشید بیایید تمیم را ببرید. پس یاران تمیم آمدند و او را از میدان به بیرون بردند.«3»

اهدنا الصراط المستقیم یعنی این!

معلم اخلاق عاشورایی کربلای ما، چنین بود و به دانشجویان مکتب خویش هم چنین آموخت.

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنته التی کنتم توعدون.»

کسانی که می گویند پروردگار ما الله است،سپس بر سر گفته خود می ایستندو انحرافی پیدا نمی کنند،فرشتگان الهی بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین نباشید و بشارت باد بر شما آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.«4»

..................................................................................................................................................................
1-سوره هود، آیه 112
2- سوره آل عمران، آیه 101
3- پیشوای شهیدان، ص214
4- سوره فصلت، آیه 30
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****