![امام جواد علیه السلام جریان فتوای امام جواد(علیه السلام) در مجلس معتصم عباسی](https://btid.org/sites/default/files/media/image/1043_63635.jpg)
رهروان ولایت ـ «معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در آن جمع بودند، سوال کرد: دست دزد را از کدام قسمت باید برید؟ عدهای از فقیهان گفتند: از مچ، آنگاه به آیه تیمم استدلال کردند. «...فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ...»،[نساء،43]؛ «پس اگر آب براى تطهير و غسل نيافتيد پس به خاك پاك تيمم كنيد، آنگاه صورت و دستها را (بدان) مسح كنيد.»(در این آیه شریفه، حقتعالی لفظ «ید» که به معنای دست است را بر سر انگشتان تا مچ اطلاق نموده، لذا آنها طبق همین آیه گفتند مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از «مچ» قطع کرد.)
بعضی دیگر گفتند: از آرنج باید قطع شود و به آیه وضو استدلال کردند. («...يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ...»،[مائده،6]؛ «اى اهل ايمان، چون خواهيد براى نماز برخيزيد صورت و دستها را تا آرنج بشوييد.» در این آیه شریفه، حقتعالی لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا آرنج اطلاق نموده، لذا آن دسته از فقهای اهل سنت، به همین آیه استدلال کردند و گفتند مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از آرنج قطع نمود.)
معتصم از حضرت جواد علیه السلام در این باره توضیح خواست. حضرت نخست از او درخواست کردند تا از سوال خود صرف نظر کند؛ ولی چون معتصم اصرار کرد، فرمودند: آنها درست نگفتند، تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شصت باقی بماند. هنگامیکه معتصم دلیل این مطلب را جویا شد، امام به کلام پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم- که سجود باید بر هفت عضو باشد،پیشانی،کف دو دست، سر دو زانو و شصت پاها- استدلال کرد و سپس افزودند: اگر از مچ یا آرنج بریده شود، دستی برای او باقی نمیماند تا سجده کند. در حالىكه خداوند فرموده: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ»،[جن،18]؛ «همانا محل سجده از آن خداست»، و آنچه مخصوص خدا است نبايد قطع كرد. اين سخن، اعجاب معتصم را برانگيخت و دستور داد بر طبق حكم آن حضرت، دست دزد را از مفصل چهار انگشت ببرند.»[1]
البته این فرمایش امام جواد (علیه السلام ) و در واقع حکم اسلام، نسبت به دزد، به معنای خشونت در اسلام نیست. بلکه همان طوریکه اگر عضوی از اعضای بدن انسان فاسد شود، و امکان سرایت آن به سایر اعضا وجود داشته باشد مانند برخی از سرطانها. در اینجا حکم پزشکی و حکم عقل ایجاب میکند، که آن عضو خاص قطع شود، تا بقیه اعضا سالم بمانند که در غیر این صورت حتی جان آن شخص در معرض خطر خواهد بود، یک جامعه و افراد آن هم به منزله اعضای واحد هستند، و برای در امان ماندن و مصونیت افراد جامعه، حکم عقل ایجاب میکند، با عضو فاسد برخورد جدی شود، که در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و امنیت جامعه تهدید جدی خواهد شد. و به همین دلیل، اسلام برای امنیت جامعه، چنین حکم عاقلانهای را بیان نموده است.
................................................
پینوشت:
[1].تفسیر نمونه، ج25،ص125؛ با اندکی توضیح و تصرف
برای مطالعه بیشتر ر. ک وسائل الشیعه ج18، ابواب حد السرقة،باب 4،ح5،ص490؛ منتهی الامال، ج2،صص614-616
نظرات
[گل][سلام] [گل]
[بابای خوب قصه های زندگی مون در یادمون میمونند وقتی تو دل جا میشند]
[گل] میلاد مرد مردان حضرت علی"ع" و روز باباهای مهربون مبارک [گل]
[گل][عنایتش برای تحقق آرزوهای شما ماندگار ] [گل]