شیوه‌های مبارزه امام رضا با افکار منحرف

14:56 - 1394/06/04

چکیده: شناخت اوضاع فرهنگی دوران امام رضا(عليه‌السّلام) اهمیت و حساسیت خاصی دارد و کمک می‌کند ضمن آگاهی از جوّ فکری و نوع تفکرات مطرح و قابل توجه در آن دوران، با مواضع و روش امام(عليه‌السّلام) در رویارویی با جریانات و افکار انحرافی و زمینه‌های بروز دیدگاه‌ها و اندیشه‌های آن‌حضرت آشنا شویم.

امام رضا

شناخت اوضاع فرهنگی دوران امام رضا(عليه‌السّلام) اهمیت و حساسیت خاصی دارد و کمک می‌کند ضمن آگاهی از جوّ فکری و نوع تفکرات مطرح و قابل توجه در آن دوران، با مواضع و روش امام(عليه‌السّلام) در رویارویی با جریانات و افکار انحرافی و زمینه‌های بروز دیدگاه‌ها و اندیشه‌های آن‌ حضرت آشنا شویم.

اوضاع فرهنگی دوران امام رضا(عليه‌السّلام)
در دوران امام رضا(عليه‌السّلام) فرهنگ و معارف شیعی به شکل کامل و گسترده‌ای در میان پیروان این مکتب، روشن شده بود و انحرافات جزئی، تأثیری در اصل تشیع نداشت؛ زیرا از زمان امام باقر، امام صادق و امام کاظم(عليهم‌السّلام) شمار فراوانی از شیعیان چنان پرورش یافتند که هر کدام استوانه‌ای در فقه و کلام شیعی به حساب می‌آمدند. از سوی دیگر، بیشتر منحرفان از افراد ضعیف النفسی بودند که جز در شرایط خاصی زمینه رشد نداشتند. از این‌رو دوران امام رضا(عليه‌السّلام) به سبب ویژگی‌هایی که داشت، به عصر طلایی معروف شد به گونه‌ای که جامعه اسلامی آن زمان، به دلیل آماده بودن بستر فرهنگی و علمی، به موقعیت ویژه‌ای رسید. طبیعت علم دوستی اسلام سبب شد به موازات پیشرفت‌های سیاسی و عقیدتی در کشورهای مختلف جهان، علوم و دانش‌های آن کشورها به محیط جامعه اسلامی راه یابد و کتاب‌های علمی دیگران از یونان گرفته تا مصر و از هند تا ایران و روم به زبان عربی که زبان جامعه اسلامی بود، ترجمه شود. چنان‌که مأمون در ترجمه کتاب‌های یونانی کوشش بسیار نمود و پول بسیاری در این راه خرج کرد، به‌طوری که می‌گویند: مأمون در مقابل وزن کتاب‌های ترجمه شده طلا می‌داد و به قدری به ترجمه کتاب‌ها توجه داشت که روی هر کتابی که به نام او ترجمه می‌شد علامتی می‌گذاشت و مردم را به خواندن و فراگرفتن آن علوم تشویق می‌کرد و با حکما خلوت می‌نمود و از معاشرت با آنها اظهار خشنودی می‌کرد.

مأمون پس از آوردن امام رضا(عليه‌السّلام) به مَرو جلسات علمی متعددی با حضور آن‌حضرت و دانشمندان گوناگون تشکیل داد. در این جلسات، مذاکرات بسیاری میان امام(عليه‌السّلام) و دیگران صورت می‌گرفت که به طور عمده پیرامون مسائل اعتقادی و فقهی بود.

از مباحث و مناظرات کلامی روشن می‌شود عمده‌ترین عوامل ایجاد فرقه‌های کلامی و انحرافات در مسائل اعتقادی آشنایی مسلمانان با ادیان و جنبش‌های دیگر بود؛ به ویژه نهضت ترجمه در دوره عباسیان که بعضاً دست‌خوش غرض ورزی‌های مترجمان گردید و زمینه مساعدی را در این زمینه فراهم آورد. البته عوامل دیگری چون برداشت‌های مختلف از معارف دینی نیز تأثیر بسزایی در رواج فرقه‌های کلامی داشت.

هدف مأمون از تشکیل این محافل علمی، نشان از علم دوستی او یا تظاهر به آن بود. در اصل باید وی را از این زاویه، متمایز از دیگر خلفای عباسی دانست؛ به ویژه که مذاق عقلی او و همراهی‌اش با معتزله، او را بر آن می‌داشت در برابر اهل حدیث ایستادگی کرده، آنان را منکوب سازد؛ با این حال مسئله در این‌جا خاتمه نمی‌یافت. مأمون از تشکیل چنین جلساتی هدف دیگری نیز داشت. او می‌خواست با کشاندن امام رضا(عليه‌السّلام) به بحث، تصوّری را که عامه مردم درباره ائمه اطهار(عليه‌السّلام) داشتند و آنان را صاحب علم خاص لدنی می‌دانستند، از بین ببرد. مأمون، اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می‌داد تا حجت آن‌حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیاندازد و این، به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود؛ اما هیچ‌کس با آن‌حضرت روبرو نمی‌شد جز آن‌که به فضل او اقرار کرده، به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می‌شد، ملتزم می‌گردید.

شیوه‌های مبارزه امام رضا(عليه‌السّلام) با افکار منحرف
امام رضا(عليه‌السّلام) در مواجهه با افکار و عقاید منحرف به طور کلی چهار روی‌کرد مهم داشت که در ادامه بیان می‌شود:

الف) مناظره
از آن‌جا که فضای حاکم بر جامعه اسلامی در زمان حکومت مأمون، مملوّ از آرا و نظریات مختلف از سوی گروه‌های گوناگون بود، طبیعتاً نقش امام رضا(عليه‌السّلام) در برابر این امواج فکری، بسیار خطیر و حساس بود. یکی از جریاناتی که امام(عليه‌السّلام) در دوران خویش با آن مواجه گردید، بحث‌های کلامی بود که از ناحیه جریانات گوناگون فکری به سرعت فراگیر شد و موجب گردید در هر زمینه اختلاف نظر ایجاد شود. دو گروه «معتزله» و «اهل حدیث» در برپایی این جدال‌ها و جنجال‌های فکری، بیشترین سهم را دارا بودند. در برابر این دو گروه - که یکی عقل را بر نقل ترجیح می‌داد و دیگری نقل را بر عقل - امام(عليه‌السّلام) می‌کوشید موضع خود را بیان فرماید، از این رو؛ بخش عمده روایاتی که از آن حضرت نقل شده در موضوعات کلامی آن هم در شکل پرسش و پاسخ و احیاناً مناظرات است.

امام رضا(عليه‌السّلام) در مناظراتی که مأمون به صورت تحمیلی تشکیل می‌داد، با پیروان مذاهب و مکاتب مختلف جهان گفت‌وگو و مناظره می‌کردند که از نگاه برون دینی هم‌چون همایش‌های بین‌المللی بین ادیان بود و از نگاه درون دینی چنین گفت‌وگوهایی بین فرقه‌های گوناگون با شیعه دوازده امامی در تاریخ اسلام نظیر ندارد.

هنگامی که مناظره کنندگان به مقام والای علمی حضرت رضا(عليه‌السّلام) پی می‌بردند به آگاهی تمام و کمال ایشان اقرار می‌کردند و حتی خود مأمون چندین مرتبه بیان داشت: «هذا أعلم هاشمی: این آقا عالم‌ترین هاشمی است». البته بعید نیست مأمون در عین این‌که می‌خواسته برتری حضرت بر سایر علویان دیگر معلوم شود، در عین حال می‌خواسته حضرت از بعضی علمای دیگر شکست بخورد تا هم شکستی برای آن‌حضرت باشد و هم سرشکستگی برای کل اولاد ابوطالب؛ لذا به سلیمان مَروَزی که از متکلمان خراسان بود، گفت: «من به سوى تو نفرستاده‌ام مگر به جهت معرفتم به توانایی تو و مراد من چیزى نیست، مگر آن‌که‏ او را از یک حجت قطع و مغلوب کنى‏».

در حقیقت مناظراتی که مأمون برای امام رضا(عليه‌السّلام) ترتیب می‌داد، مبارزاتی بود که میان بزرگ‌ترین دانشمندان زمان از فرقه‌ها و مذاهب مختلف و امام رضا(عليه‌السّلام) انجام می‌شد و در این مجالس اگر مدافع اسلام شخصی غیر از امام رضا(عليه‌السّلام) بود شکست می‌خورد. علم امام(عليه‌السّلام) به گونه‌ای بود که بیشتر علمای آن زمان هم، به علم حضرت رضا(عليه‌السّلام) اعتراف داشتند؛ چه این‌که روایت‌های فراوانی حکایت از علم والای امام رضا(عليه‌السّلام) دارد؛ مانند این‌که ابوصلت هروی می‌گوید: «از حضرت رضا(عليه‌السّلام) داناتر ندیدم، مأمون در مجلس خود دانشمندان بزرگ ادیان و فقها را جمع می‌کرد، حضرت رضا(عليه‌السّلام) بر همه پیروز می‌شد. کسی در میان آن‌ها باقی نمی‌ماند که به مقام آن‌جناب اعتراف نکند و خود را در مقابلش کوچک نشمرد».

امام رضا(عليه‌السّلام) در مناظراتی که با سران ادیان و مکاتب داشتند، پاسخ خود را بر مبنای اعتقاد شخص مخاطب بیان می‌فرمودند؛ و این مظهر دیگری از توانمندی امام(عليه‌السّلام) بود؛ لذا هنگامی که مأمون از بزرگ مسیحیان (جاثلیق) خواست با امام(عليه‌السّلام) مناظره کند، او گفت چگونه با کسی بحث کنم که به کتابی استدلال می‌کند که من آن‌را قبول ندارم و به گفتار پیامبری احتجاج می‌کند که من به او ایمان ندارم؟ و حضرت فرمود: «ای مرد مسیحی! اگر از انجیل برایت دلیل بیاورم می‌پذیری؟» جاثلیق گفت: «آری». در واقع امام رضا(عليه‌السّلام) بر اساس مشترکات قابل قبول با وی مناظره نمود، به گونه‌ای که جاثلیق پس از مناظره با ایشان گفت: «به حق مسیح، گمان نمی‌کردم در میان مسلمانان کسی مانند تو باشد».

آن‌چه در مناظرات امام(عليه‌السّلام) با اهمیت می‌باشد، این است که این مناظرات در شناسایی مکتب تشیع نقش مهمی داشت؛ زیرا با توجه به این‌که رهبران ادیان ادعای برتری آیین خود را داشتند و هرکدام برای شکست امام(عليه‌السّلام) آمده بودند، شکست آنان توسط امام رضا(عليه‌السّلام) پیروزی بزرگی برای اسلام و مسلمانان تبدیل گشت و به پیروان آنان ثابت کرد با وجود اسلام، هیچ آیینی قابل پیروی نیست و در میان مسلمانان مکتبی برتر از تشیّع نیست؛ زیرا سایر عالمان مسلمان از پاسخ‌گویی به علمای ادیان دیگر عاجز می‌شدند؛ به گونه‌ای که عمران صابی متکلم بزرگ زمان امام(عليه‌السّلام) ادعا داشت: کسی نتوانسته است در مناظره او را شکست دهد. وی بعد از مناظره با امام رضا(عليه‌السّلام) مسلمان شد.

ب) تربیت شاگردان
یکی از شیوه‌هایی که امامان(عليه‌السّلام) در طی چند قرن برای تثبیت عقاید صحیح اسلام و انتشار آن به کار می‌بستند، از طریق پرورش اصحاب و شاگردان مکتب اهل بیت(عليه‌السّلام) بود تا در برابر جریانات منحرف جامعه و یا در مناظراتی که بین اصحاب و علمای سایر فرقه‌ها در مکتب خلفا روی می‌داد، با آمادگی کامل در مقابل این جریانات فکری مقابله نمایند. از مهم‌ترین اصحاب و شاگردان امام رضا(عليه‌السّلام) می‌توان به «احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی» ، «محمد بن فضل ازدی کوفی» ، «حسن بن علی خزاز معروف به «وشاء» ، «خلف بصری» ، « محمد بن سنان» ، «حماد بن عثمان الناب» ، «حسن بن سعید اهوازی» ، «محمد بن سلیمان دیلمی بصری» و «عبدالله بن مبارک نهاوندی» اشاره نمود.

ج) ارسال نامه‌ها و دستورالعمل‌ها
یکی از شیوه‌های دیگر مبارزه با انحرافات فکری و عملی امام رضا(عليه‌السّلام) نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و پیغام‌های امام رضا(عليه‌السّلام) بود که امام(عليه‌السّلام) برای آن‌ها ارسال می‌کردند. امام(عليه‌السّلام) در آن نامه‌ها وظایف آنان را در مقابل پیشامدهای سیاسی و اجتماعی روشن می‌ساختند. این نوشته‌های امام رضا(عليه‌السّلام) که در زمینه‌های گوناگون فقهی، سیاسی، اعتقادی، فقهی و ... بود، توسط اصحاب و یاران آن‌حضرت نگارش شده است.

د) پاسخ به پرسش‌ها و شبهات دینی
یکی از راه‌های مهم در بیان آموزه‌ها و بیان حقایق اسلام در قالب پاسخ به پرسش‌ها و شبهات دینی است. و پویایى «جامعه» و «فرهنگ»، در گرو پرسش‌هاى حقیقت­‌طلبانه و پاسخ‌هاى خِردورزانه است. امام رضا(عليه‌السّلام) همانند دیگر ائمه اطهار(عليه‌السّلام) این راه را در دوران زندگانی خود برای بیان معارف اسلامی و پیشرفت آن انجام دادند. به ویژه برای مردمی که سال‌های سال عطش شنیدن آن‌را داشتند. یکی از جهات بارز سفر امام رضا(عليه‌السّلام) توجه به تشنگان معارف الهی بود که مدت‌های زیادی از اهل بیت پیامبرشان دور نگه داشته شده بودند. چنین مردمی در مسیری که حدود پنج هزار کیلومتر طول آن بود، خود را با امام معصوم(عليه‌السّلام) و دریای علم نبوی رو به رو می‌دیدند.

استقبال و درخواست و مراجعه مردم - با همه‏‌ ترس و وحشتی که از دستگاه حکومتی داشتند - به اندازه‌ای بود که راه هرگونه ممانعت را می‌بست. پاسخ به سؤالاتی که در زمینه‌های مختلف از امام(عليه‌السّلام) در منابع روایی ثبت و ضبط شده است، نشان‌گر این است که مردم وقتی امام(عليه‌السّلام) را می‌دیدند بدون پرسش و آموختن از پیشگاه آن‌حضرت، با ایشان خداحافظی نمی‌کردند. و امام رضا(عليه‌السّلام) نیز از این فرصت استفاده کرده و با پاسخ دادن به پرسش‌های مردم و اصحاب و یاران، هم به تبلیغ معارف اسلامی پرداخته و هم با انحرافات فکری و عملی مبارزه کنند.

 

------------------------------------------------------------------------------

منبع: www.islamquest.net

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 4 =
*****