انیمیشن درون و بیرون 2 محصول کشور انگلستان و در ژانر انیمیشن و ماجراجویی است که به کارگردانی «کلسی من» در سال 2024 ساخته شده است.
در ادامهی قسمت اول انیمیشن سینمایی درون و بیرون که در سال 2015 تولید شد و زندگی کودکانهی دختری به اسم رایلی و درگیریهای ذهنی او را به تصویر کشید، بعد از 9 سال بار دیگر شاهد بازگشت قدرتمند این انیمیشن سینمایی هستیم که این بار با موضوع چالشهای نوجوانی به سینما بازگشته و مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفته است.
رایلی که با فوت کردن شمع سیزده سالگی وارد سنین نوجوانی شده است، کمکم دچار تغییراتی در رفتار و بروز عواطف و احساسات جدید میشود. از طرفی احساسات قبلی دیگر برای تصمیمگیریها کافی نیستند و این امر باعث میشود تا«اضطراب، خجالت، حسادت و ملالت» به «شادی، غم، خشم، انزجار و ترس» اضافه شوند و کمکم با نابود کردن شخصیت رایلی در کودکی، شخصیت جدیدی برای او تعریف کنند و برای رسیدن به این امر احساسات قبلی را از ذهن رایلی بیرون میکنند. حالا نوبت «شادی» و احساسات قدیمی است که رایلی را از فاجعهای که به رهبری «اضطراب» در حال وقوع است نجات دهند، اما ...
پرداختن و تحلیل مسئلهی تصمیمگیری و انتخاب، ایدهای است که علاوه بر اینکه کمتر کسی در حوزهی سینما به آن پرداخته، برای ردههای سنی مختلف دارای جذابیت است و مورد توجه عموم مخاطبین قرار گرفته است، به این دلیل که یا در همین زمان درگیر آن مسائل هستند و یا یادآور خاطرات و اتفاقات گذشتهی آنهاست که باعث ارتباط گرفتن با شخصیت اصلی قصه؛ یعنی رایلی میشود.
عواطف و احساسات گوناگون، خاطرات خوب و بد، جمعها و ارتباطات و ... در تکتک لحظات و تصمیمات موثرند، در حالیکه معمولا هیچ نگاهی به پروسهی شکلگیری انتخاب نداریم و فقط براساس نتیجه یک امر را قضاوت میکنیم. «درون و بیرون» عهدهدار بازگو کردن مسئلهی روانشناختی علیت چندعاملی است.
بهتر بود در انتخاب شخصیتهای فرعی قصه، از احساسات مثبت هم استفاده میشد، درحالی که فقط «شادی» به عنوان شخصیت مثبت است و 8 احساس دیگر در نگاه اول منفی هستند؛ هرچند کارگردان به درستی به دنبال خنثی نشان دادن احساسات است که اگر در موقعیت درست به کار گرفته شوند، خوب و در غیر این صورت بد هستند، اما با این وجود جای احساساتی؛ مثل «مهربانی، منطق و ...» خالی است.
اینکه در قسمت اول «شادی» و در قسمت دوم «اضطراب» مسئول کنترل ذهن رایلی بودند، نشان از نگاه دقیق و علمیای است که سازندگان این اثر داشتهاند و علاوه بر آن به خوبی بین نحوهی مدیریت فضای ذهنی والدین و رایلی تفاوت قائل شدهاند؛ هرچند تکراری بودن احساسات بزرگسالان و کودکان و نبود شخصیتهای دیگر کمی عجیب به نظر میرسد تا آنجا که کارگردان حتی زحمت اضافه کردن احساسات قسمت جدید در ذهن والدین را نداده و در تنها پلانی که از ذهن آنها داریم، بجز «اضطراب» خبری از دیگر عواطف نیست که این امر چندان علمی به نظر نمیرسد. حداقل کارگردان میتوانست حس «نوستالژی» را که در چند جای قصه، نصف و نیمه به آن بازی داده را در ذهن بزرگسالان بازنمایی کند.
البته این مطالب چیزی از ارزشهای این انیمیشن کم نمیکند و نشان از قابلیت و شأنیت بالای فیلم دارد؛ زیرا برخلاف بسیاری از مجموعههای مختلف سینمایی که در صمتهای بعدی دچار افت میشوند، "درون و بیرون2" نشان داد که میتوان نه تنها دچار افت نشد که پیشرفت نیز کرد.