اسامی پیامبر اسلام در روایات و گزارشات تاریخی

05:56 - 1394/10/07

چکیده: بیشترین اسامی که برای پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) در کتب معتبر نام برده شده است تنها هفت نام است که دو مورد در قرآن کریم و پنج مورد در کتب روایی و تاریخی ذکر شده‌اند.

نام‌های پیامبر

یکی از سؤالاتی که ممکن است برای هر مسلمان و یا حتی غیر مسلمان نیز به وجود آید، این است که اسامی و القاب پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) کدام است؟ برای این سؤال، پاسخ‌هایی داده شده و کتاب‌هایی مانند «شمایل النبی» و «البهجة السنيّة» نوشته شده است و اسامی و القاب حضرت را تا هزار لقب شمارش کرده‌اند. از آن‌جایی‌ که پرداختن به همه این اسامی و القاب در یک پست مقدور نمی‌باشد، ما ناچاریم تنها به ذکر اسامی حضرت بپردازیم و ببینیم برای پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) در کتب معتبر چه اسم‌هایی ذکر شده است.

بیشترین اسامی که برای پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) در کتب معتبر نام برده شده است، هفت نام است که دو مورد در قرآن کریم و پنج مورد در کتب روایی و تاریخی ذکر شده‌اند.
قرآن مجيد، رسول گرامى اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) را به دو نام «محمد» و «احمد» معرفى مى‌‏كند.[1] در سوره‌‏هاى‏ آل عمران، محمد، فتح و احزاب، در آيه‌‏هاى 138، 2، 29 و 40، او را به نام «محمد» و در سوره صف، آيه 6 به نام «احمد» خوانده است.
1. «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد [ صف/6] و بشارت دهند به رسولی كه بعد از من می‌آید و نام او احمد است».
2. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرسل [ آل عمران/144] محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند».
3. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین [ احزاب/40] محمد پدر هیچ یك از مردان شما نیست، ولی رسول خدا(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) و ختم كننده و آخرین پیامبران است».
4. «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّد [ محمد/2] و كسانی‌كه ایمان آورده‌اند و كارهای شایسته انجام دادند و به آن‌چه بر محمد نازل شده ایمان آوردند».
5. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه [ فتح/29] محمد فرستاده خداست.»

از جهت تاریخی علت داشتن دو نام اين است كه مادر پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) پيش از جدّش نام او را «احمد» گذارده بود و هر كس مختصر مطالعه‏‌اى در تاريخ زندگى پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) داشته باشد؛ مى‏‌داند كه آن حضرت، از دوران كودكى دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب مى‏‌كردند: يكى «محمد» كه جد بزرگوارش «عبد المطلب» براى او انتخاب كرده بود و ديگرى «احمد» كه مادرش «آمنه» او را به آن، ناميده بود. اين مطلب يكى از مسلمات تاريخ اسلام است و سيره‏‌نويسان اين مطلب را نقل كرده‏‌اند و مشروح آن را در سيره حلبى مى‏‌توان یافت.[2]

اسامی پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) در روایات و گزارشات تاریخی:
در کتب اهل سنت به چند نام بر می‌خوریم که پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) آن اسامی را بر خود اطلاق کرده است. در این روایات به اسامی ذیل اشاره شده است:  «محمد» ، «احمد» ، «ماحی» ، «حاشر» ، «عاقب» ، «خاتم» ، «مقفّی».

بخارى‏ در كتاب صحیح خود در بخش تفسير در ذيل آيه شريفه: «يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَد» به سند خود، از  پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) گزارش کرده که حضرت فرمود: «براى من، نام‌هايى است؛ من، محمّدم. من، احمدم. من، ماحى هستم، يعنى آن كسى هستم كه از بركت وجود من، خداى تعالى آشيانه كفر را ويران مى‏‌سازد و من، حاشرم، یعنی پيامبرى كه مردمى از امتش در محشر به دنبال او محشور می‌شوند و من، عاقبم. و عاقب، به كسى گويند كه پس از او پيغمبرى نباشد».[3]

حاکم نیشابوری  به سند خود، از «نافع بن جبير» اسامی پیامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) را چنین روايت كرده است: آن‌ها شش اسم‌‏اند: »محمد» ، «احمد» ، «خاتم» ، «حاشر» ، «عاقب»  و «ماحى»؛ آن حضرت به اين دليل، حاشر است كه هنگامى كه در محشر، محشور شود، از شكنجه و عذاب سخت كه در برابر شماست، شما را انذار كند. و عاقب به آن جهت است كه حضرت پس از انبياى پيشين ظهور كرده است و آخرین آنان است و ماحى به اين دليل است كه خداى تعالى، گناهان پيروانش را به بركت وجود او، محو مى‏‌سازد».[4]
ترمزی نیز این اسامی را برای پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) ذکر کرده است.[5]

در گزارشات کتب شیعی علاوه بر اسامی یاد شده، پیامبر اسلام(صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله) با نام «مقفّى»، يعنى در اصل توحيد و مكارم اخلاقى پيرو و کامل کننده پيامبران گذشته‏ نیز آمده ‏است.[6]
____________________________
پی‌نوشت
[1]. الفاظ «طه» و «يس» اختلافی است، برخى عقيده دارند كه از اسامى پيامبر گرامى است‏ و برخی آن را از حروف مقطعه دانسته‌اند. به تفاسیر المیزان و مجمع البیان ذیل طه و یس نگاه کنید.
[2]. سيره حلبى، ج1، ص93.
[3]. صحیح بخاری، بخش تفسیر، ذیل آیه 6 سوره صف.
[4]. مستدرك الصحيحين، ج4، ص273.
[5]. صحیح ترمزی، ج2، ص299.
[6]. امالی، شیخ صدوق، ص67; من لایحضرالفقیه، ج4، ص177

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 8 =
*****