تقدس‌سازی بی‌جا برای صحابه

08:40 - 1394/10/22

چکیده:اهل سنت بخاطر کنار گذاشتن اهلبیت(ع)، و محرومیت از روایات رسول خدا(ص) مجبور شده اند که برای پذیرش روایات ضعیف و مرسل هم، صحابه را در حد عصمت بالا برده تا جائی که هیج کس حق ندارد از آنها سخن بگوید یا آنها را نقد و بررسی کند. در صورتی که در میان صحابه، منافق، گنهکار و فاسق و حتی مرتد هم داریم که آیات الهی و روایات پیامبر(ص) به این امر اذعان دارند.

متاسفانه اهل سنت با کنار نهادن مرجعیت علمی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در به دست آوردن معارف دینی و سنت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه و آله) به بیراهه رفته و برای جایگزین کردن مرجعیت علمی اهلبیت، صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و آله) اعم از صالح و طالح را عادل دانسته‌اند و یک حریم تقدسی برای آن‌ها درست کرده‌اند که در حد عصمت آن‌ها را بالا برده تا جائی که هرکس که به صحابه طعن و یا ایرادی بگیرد خارج از دین دانسته شده و او را کافر و خون او را مباح می‌دانند. حال ببینیم عامه در مورد عدالت صحابه چه اعتقاداتی دارند:
ابن حجر عسقلانی
عادل کسی است که دارای ملکه‌ای باشد که او را بر ملازمت تقوی و مروت وا می‌دارد. و تقوی عبارت از اجتناب از اعمال زشت مانند شرک و فسق و بدعت است.[۱]
خلاصه عامه در مورد صحابه به بالا‌ترین مرتبه از عدالت که اجتناب از همه گناهان معتقدند به طوری که حاضر نیستند گناهان عمدی را به صحابه نسبت دهند و چون سنت صحابی را حجت می‌دانند مجبور هستند گناهان را از ساحت آن‌ها منزه بدانند.

اقوال مذاهب در مورد صحابه
جمهور اهل حدیث و اشاعره و ماتریدیه عدالت همه صحابه را معتقد هستند.[۲]

احمدبن جنبل
او در کتاب السنة مجموعه عقاید خود را بیان کرده و در این باره می‌گوید: «باید زبان را از اختلافات بین آن‌ها باز داشت و دعا در حق آن‌ها موجب تقرب به خداست. و تبعیت از آن‌ها وسیله رسیدن به خداست. و اخذ به افعال و گفتار آن‌ها فضیلت آور است». و او در ادامه می‌گوید: «واجب است انسان از تعرض به صحابه خودداری نماید. و کارهای آن‌ها را حمل بر صحت کند و بر کسی جایز نیست از بدی‌های آن‌ها بگوید. و در صدد نقد وارد کردن برآن‌ها براید یا خدائی نکرده بر آن‌ها عیبی وارد کند. هر کس چنین کند باید تادیب شود و اگر توبه نکند باید زندانی شود تا این‌که توبه کند یا بمیرد».[۳]

عبیدالله بن عبدالکریم بن یزید ابوزرعه (م۲۶۴)
هرکسی، یکی از اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه و آله) را مورد نقد و جرح قرار دهد او زندیق و کافر است. چون صحابه وصول ما به معارف قرآن وسنت نبوی هستند و اگر این واسطه جرح گردد، شهود ما مورد عیب و نقد واقع شده و قابل اعتنا نیست. و در نتیجه کتاب و سنت ما نابود می‌شود. و هر کس چنین کاری کند خود به جرح سزاوار است.[۴]

این در حالی است که این اعتقادات برخلاف آیات الهی و روایات نبوی است. ما در این نوشتار برخی از گناهان و اشتباهات فاحش برخی از صحابه را ذکر می‌کنیم تا معلوم شود که این اعتقاد راجع به جمیع صحابه با قرآن منافات دارد. قرآن کریم در آیات فراوانی گناهان صحابه را متذکر شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1. فرار از جنگ‌ها
قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیم از میان شما آنان که در روز مقابله آن دو گروه بگریختند، به سبب پاره‏اى از اعمالشان شیطان آن‌ها را به خطا افکنده بود. اینک خداوند عفوشان کرد که او آمرزنده و بردبار است». عده کثیری از صحابه در جنگ احد بر اثر وسوسه‌های شیطان، پا به فرار گذاشتند مرتکب گناه کبیره شدند».[5]

هم‌چنین می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ. وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ [انفال/۱۵-۱۶] اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، چون کافران را حمله‌‏ور دیدید به آنان پشت مکنید. جز آن‌که براى ساز و برگ نبرد باز مى‏‌گردند یا آن‌ها که به یارى گروهى دیگر مى‏‌روند، هر کس که پشت به دشمن کند مورد خشم خدا قرار مى‏‌گیرد و جایگاه او جهنم است، و جهنم بد جایگاهى است». این در حالی است که اکثر صحابه در جنگ حنین نیز فرار کردند به طوری که از میان دوازده هزار نفر مجاهد، نه نفر از بنی هاشم با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و آله) باقی ماندند و بقیه به خاطر خود بزرگ بینی فرار کردند».[6] قرآن کریم در مورد جنگ حنین نیز فرمود: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی‏ مَواطِنَ کَثیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرین‏ [توبه /۲۵] خدا شما را در بسیارى از جای‌ها یارى کرد. و نیز در روز حنین، آن‌گاه که انبوهى لشکرتان شما را به شگفت آورده بود ولى براى شما سودى نداشت و زمین با همه فراخیش بر شما تنگ شد و بازگشتید و به دشمن پشت کردید»

2. دوستی با کافر
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیل [ممتحنه/۱] اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، دشمن من و دشمن خود را به دوستى اختیار مکنید. شما با آنان طرح دوستى مى‏‌افکنید و حال آنکه ایشان به سخن حقى که بر شما آمده است ایمان ندارند. و بدان سبب که به خدا، پروردگار خویش ایمان آورده بودید، پیامبر و شما را بیرون راندند. اگر براى جهاد در راه من و طلب رضاى من بیرون آمده‌‏اید، در نهان با آن‌ها دوستى مکنید و من به هر چه پنهان مى‏دارید یا آشکار مى‌‏سازید آگاه‌ترم. و هر که چنین کند، از راه راست منحرف گشته است».
شان نزول آیه در مورد «حاطب بن ابی بلتعه» که از اصحاب بدر و بیعت رضوان است می‌باشد که او در آستانه فتح مکه برای جلب توجه قریش نسبت به خود و خانواده‌اش در مکه، نامه خیانت باری را نوشت و در آن اسرار نظامی مسلمانان و قصد پیامبر(صلی‌الله‌علیه و آله) برای فتح مکه را افشا کرد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه و آله) به دنبال با خبر شدن از ماجرا حاطب را احضار و از عمل خیانت بار او سوال می‌کند و به شدت او را توبیخ می‌کند. او نیز هدف خود را از نوشتن نامه، جلب محبت قریش نسبت به خانواده و اموالش در مکه اعلان می‌نماید.[7]

آیات دیگری هست که پرداختن به آنها در این نوشتار نمی‌گنجد.

در نتیجه: سخن اهل سنت در مورد صحابه با آیات قرآن نمی‌سازد.
--------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[۱]. ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، فتخ الباری، فی شرح صحیح البخاری، ۵/۲۵۱
[۲]. ابن حجر، الاصابة فی تمیز الصحابه، ۱/۱۷-۱۸
[۳]. احمدبن حنبل، السنة، به نقل از بحوث فی الملل و النحل، ۱/۱۶۹.
[۴]. ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ۱/۱۷-۱۸
[5]. طبری، ابوجعفرمحمدبن جریر، جامع البیان ۳/۱۷۳؛ الدرالمنثور ۳/۳۵۵، سیوطی، جلال الدین؛ قطبی انصاری، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن ۲/۵۹۳
[6]. شیخ مفید، محمدبن محمد، الارشاد ۷۴؛ طبری، ابوجعفرمحمدبن جریر، جامع البیان، ۶/۱۱۷
[7]. قرطبی انصاری، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن ۹/۳۰۴؛ طبری،...، جامع البیان ۱۴/۶۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۸/۱۵۲

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 0 =
*****