راه‌های شناخت «وحی شیطانی»

06:20 - 1395/07/01

- همه انسان‌ها وحی الهی را دریافت می‌کنند و خداوند به همۀ انسان‌ها پاکی و ناپاکی را معرفی کرده و آموخته است، تا راه راست و گمراهی را بشناسند، اما به علت وجود وحی شیطانی به معیار و میزانی برای درستی سنجی وحی نیاز داریم و آن معیار قرآن کریم و عترت(علیهم‌السلام) است.

راه‌های شناخت «وحی شیطانی»

پیش از این، در مطلب جداگانه‌ای در مورد وجود دو نوع وحی -الهی و شیطانی- سخن به میان آمد و به دو آیه کریمه در این‌باره اشاره شد[1] در مطلب حاضر قصد داریم به یک سؤال اساسی در مورد نحوه تشخیص وحی شیطانی از الهی بپردازیم:

در علم عرفان نظری از کشف و شهود عارفانه و دریافت‌های درونی بحث می‌شود، عرفا در فصل جداگانه‌ای به این مسألة پرداخته‌اند و راه شناخت القائات رحمانی از القائات شیطانی را بحث کرده‌اند. چرا که همیشه برای یک عارف این سوال وجود دارد که معیار شیطانی یا رحمانی بودن شهود او چیست و از کجا باید دانست که چیزی که دیده است، الهی بوده و تصرف شیطان نبوده است؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت:
مکاشفات و دریافت‌های درونی به دو صورتند: مکاشفات ضروری که مخصوص معصومین(علیهم‌السلام) است و مکاشفات نظری که مربوط به غیر معصومین[2] است. اگر معصومین(علیهم‌السلام) گزارشی از کشف معصومانه خود بدهند، بلا اشکال قول‌شان حجّیّت دارد؛ اما غیر معصومین دچار القائات شیطانی می‌شوند، لذا برای سنجش صحّت دریافت‌هایشان نیازمند «میزان» هستند. یکی از موازین، «میزان عام» است که همان مجموعه‌ی «دین» است. در نگاه عارفان، وحی نازل شده بر پیامبر و اهل بیت(علیهم‌السلام) بالاترین مرتبه کشف و شهود است که «کشف تامّ محمّدی» نام‌گذاری شده است و حاصل «مزاج اعدل» معصومانه این ذوات مقدّس است.[3] بنابراین، فرق بزرگ وحی پیامبرانه با وحی عامیانه این است که وحی‌های عامیانه را باید با معیار وحی پیامبرانه سنجید. هر وحیی که با کشف تامّ معصوم(علیه‌السلام) هم‌خوانی داشت یا حدّاقل مخالف آن نبود، قابل پذیرش است؛ امّا دریافت‌های درونی‌ای که مخالف و ناهم‌خوان با وحی معصومانه باشد، شیطانی است. قیصری در این‌باره می‌نویسد: «برای فرق‌گذاری بین کشف‌های صحیح و کشف‌هایی که جز خیال نیستند، میزان‌های هست که صاحبان ذوق و شهود به حسب مکاشفه‌هایشان آن‌ها را می‌دانند؛ از جمله این میزان‌ها، میزان عام است که همان قرآن و حدیث است که از کشف تامّ محمّدی خبر می‌دهند».[4]

اگر کسی احساس کرد که وحی و الهامی دریافت می‌کند، ولی یافته‌هایش ناقض قرآن کریم بود، یا با آن زاویه داشت، معلوم می‌شود که وحی او شیطانی بوده است و به انحراف رفته و اگر هماهنگ با قرآن کریم بود، به این معناست که وحی او الهی بوده و هدایت یافته است. و از همه شیطانی‌تر این است که کسی وحی را دریافت کند و ببیند که با قرآن زاویه دارد و بعد سعی کند با تفسیر به رأی، نظر خود را به قرآن تحمیل کند. این اوج گم‌راهی و خباثت است.

البته روشن است که میزان عامّ سنجش دریافت‌های درونی، تنها در اختیار کسی است که به درستی به مطالعه منابع و متون دینی پرداخته باشد و مقدّمات فهم آیات و روایات و تفقّه در دین را به درستی گذرانده و راه‌های استنباط را به شکلی صحیح به‌کار گرفته باشد. بنابراین، کسانی که سابقه‌ای در یادگیری دروس مقدّماتی حوزه از قبیل منطق و علوم ادبی[5] نداشته‌اند و با مبانی فهم متون حوزوی آشنایی ندارند، در معرض وحی‌های شیطانی‌اند و اصل اوّلی در مواجهه با این افراد، ردّ و انکار ادّعایشان است.

این مطلب در روزگاری که در آن زیست می‌کنیم بسیار به کار می‌آید؛ زیرا عرفان‌های کاذب و نوظهور با ادّعاهای عجیب و غریب از ارتباط با عالم غیب و دریافت وحی، افراد بسیاری را که بی‌خبر از این ملاک سنجش هستند، گرد خود جمع کرده و از آنان سوء استفاده می‌کنند و کمترین آسیب عمل مجرمانه این افراد، بدبین کردن عدّه‌ای فریب‌خورده به دین و دیانت است. در عرفان‌های کاذب و نوظهور ادّعا می‌شود: به رئیس فرقه وحی صورت می‌گیرد؛ درحالی‌که این وحی‌های ادّعایی با ملاک شریعت 180 درجه اختلاف دارد. 

راه دریافت وحی الهی و آمادگی برای تشخیص وحی شیطانی این است که شیطان را دشمن خود بدانیم و نه دوست. باید شیطان را با چهره واقعی‌اش که کافری کثیف و مستکبری پلید و ملعون است بشناسیم. و اجازه ندهیم حرمت و محبت و ارادتی از او به دل وارد شود، که در این صورت دروازه‌های دل را به رویش گشوده‌ایم و او را به عنوان معبود برگزیده‌ایم. دشمنی با شیطان و بستن درهای دل به روی او شاه کلید تشخیص وسوسه‌ها و وحی‌های پلید و گمراه کننده اوست. او یک عصیان‌گر ملعون و مستکبر است که به علت حماقت و نادانی، به تکبر روی آورد و دستاوردهای خود را به باد داد و از همه مهم‌تر خدای عشق و زیبایی و بخشش را از خود بیزار کرد و ملعون و مغضوب او شد.
اگر این دشمن قسم خورده را از یاد نبریم و دشمنی و نفرت با او که مظهر پلیدی و کفر و گناه است، در دل داشته باشیم، در برابر الهامات خصمانه و فریبنده‌اش ایمن خواهیم شد. حتی اگر گاهی از غفلت ما استفاده کند و لغزش‌هایی را پدید آورد، اما قدرت تشخیص را از دست نخواهیم داد و تاریکی و تعفن وحی‌های او را تشخیص می‌دهیم و دل را با یاد خداوند عطرآگین می‌سازیم.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِمّا ینْزَغَنَّک مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ* إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ [اعراف/200و201] و هنگامی که وسوسه‌ای به دلت انداخت پس به خداوند یکتا پناه ببر که بی‌تردید او شنوا و داناست* همانا کسانی که پرهیزکارند هنگامی که گروهی از شیاطین به آن‌ها دست یابند، متذکّر می‌شوند؛ پس در آن هنگام بینا می‌شوند».[6]

نتیجه بحث اینکه: همه انسان‌ها وحی الهی را دریافت می‌کنند و خداوند به همه انسان‌ها پاکی و ناپاکی را معرفی کرده و آموخته است، تا راه راست و گم‌راهی را بشناسند، اما به علت وجود وحی شیطانی به معیار و میزانی برای درستی سنجی وحی نیاز داریم و آن معیار قرآن کریم و عترت(علیهم‌السلام) است.

____________________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. «وحی شیطانی» از منظر قرآن کریم.
http://www.btid.org/fa/news/97251
[2]. مراد عصمت در مقام اثبات است.
[3]. یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص79.
[4]. قیصری، داوود، مقدّمۀ شرح فصوص الحكم، ص100.
[5]. صرف، نحو، لغت، علوم بلاغی
[6]. مظاهری سیف، حمیدرضا، تفاوت وحی الهی و شیطانی، سایت «انجمن نجات از حلقه».

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 7 =
*****