آیات قرآن، سراسر حکمت و هدایت است و این نکته سبب تمایز آن از کتابهای آسمانی دیگر، شده است.
بیتردید دین اسلام بواسطه معجزه بودن قرآن ــ که تمام دنیا از آوردن حتی یک آیه مثل آن عاجزند ــ و احکام اسلامی دیگر، به عنوان کاملترین دین شناخته میشود. کسانی همواره در طول تاریخ و حال حاظر، کوشیده و میکوشند که آموزههای بدون تحریف قرآن را با مطالب کتابهای آسمانی دیگر ــ که همه تحریف شدهاند ــ مقایسه کرده و قداست آنرا زیر سؤال ببرند، سؤالاتی از قبیل «کتاب مسیحیها مثل سرود هست و جذابیت بیشتری از قرآن دارد، آنها مطالب کتابهای خود را در کلیسا با موسیقی میخوانند، لذا دلانگیزتر است.
قرآن، بالاتر از همه کتابهای آسمانی
چنانکه در بالا گفته شد دین اسلام کاملترین و بالاترین دین است، و بفرموده پیامبر اسلام: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ[1] اسلام برتر است و هیچ چیزی(مسلکی و روشی و...) بالاتر از آن قرار نمیگیرد». این برتری بخاطر کتاب آسمانی و احادیث اسلامی است
ممکن است در احادیث وارده، حدیث کم اعتبار و ضعیف هم پیدا شود، ولی آیات قرآن، اینگونه نبوده و همهاشان اعتبار داشته و برخلاف کتابهای آسمانی دیگر دچار تحریف نشده است، این فرموده خداست که میفرماید: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ[حجر/9] البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهيم داشت».
قرآن کتابیست که مطالب آن متین و مستحکم است. در آیه 13 و 14 طارق میخوانیم: «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ[طارق/13 و14] در حقیقت، قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است؛ و آن شوخى نیست». مخالفان پیامبر اسلام به او لقب شاعر دادند(که سخنان ایشان خدایی نبوده و حاصل ذهن بشر است)، ولی خدا آنها را اینگونه جواب داد: «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ[یس/69] و نه ما او را (يعنى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را) شعر آموختيم و نه شاعرى شايسته مقام اوست، بلكه اين كتاب چيزى جز ذكر الهى و قرآن روشن بيان خدا نيست».
مخالفان آن زمان پیامبر میخواستند با این گفتهها(قرآن، بصورت شعر و سرود هست) مثل شبهه افکنان امروز، وحیانی بودن قرآن را زیر سؤال برده و آن را بنحوی به انسانها ربط دهند(شعر و سرود و موسیقی از فعالیتهای بشر است).
در سورهای دیگر میفرماید: «قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُون[زمر/28] همان قرآن عربى فصيح كه در آن هيچ ناراستى و حكم ناصواب نيست، باشد كه مردم (از آن پند گرفته و) پرهيزگار شوند». این آیه شریفه، هدف قرآن را هدایت بشر و متقی شدن آنها میداند، این هدف با بشارت مردم به بهشت و ترساندن از عذاب خدا، و گفتن حقایق دیگر میسر است، در حالی که موسیقی و سرود، این قابلیت را کمتر داشته و چه بسا انسان را به سرگرمی و مسائلی اینچنین سوق دهند،
قرآن کتابی جدی و مشتمل بر حقایقیست، و این حقایق باید با شأن خودش عرضه شود(صوت و لحن) چنانکه امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ[2] همانا قرآن همراه با حزن و اندوه فرود آمده است، پس آنرا همراه با حزن و اندوه(صوت و لحن) بخوانید». ولی مطالب کتابهای آسمانی دیگر تحریف شده و استحکام لازم را ندارند، و همانطور که کسانی در مطالب آن تصرف نموده و تحریفشان کردند؛ بعید نیست عدهای دیگر در نحوه خواندن آنها (بصورت سرود و موسیقی و ..) دخل و تصرف کنند.
تأکید قرآن بر عقل، به همین خاطر است.
خیلی از آیات قرآن به عقل و تدبیر و تفکر فرمان میدهند از جمله در آیه دوم سوره یوسف: « إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[یوسف/2] قرآنى به زبان عربى نازل كرديم تا شما [درباره حقايق، مفاهيم، اشارات و لطايفش] تعقّل كنيد». [3]
عقل انسان حکم میکند کلامی که جدی بوده و گویای ارزش و اعتبار عقلایی باشد، هیچگاه با موسیقی و مانند آن، همخوانی ندارد، آیا استاد فیزیک و شیمی و ... با موسیقی میتواند مطالب علمی و با ارزش خود را به دانش آموزان تفهیم کند؟
حتی در صورت آموزش علوم مختلف با موسیقی، چیز قابل توجهی از آن علم، دستگیر آدم نمیشود. خواندن مطالب کتابهای آسمانی بصورت سرود و موسیقی در کلیسا، کمترین دستاوردی را برای اهالی آن به همراه دارد.
علاقه داشتن به چیزی، باعت دلانگیزی آن میشود.
کسانی که حرف از دلانگیزی کتاب آسمانی مسیحیت(آنهم بصورت موسیقی) میزنند، کسانیاند که دل در گرو دلانگیزی قرآن ــ که حاوی حقایق و حکمت است و اغلب آیههای آن هم بصورت آهنگین است ــ ندارند، و بفرمودهی قرآن گوشهایشان برای شنیدن قرآن سنگین است: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْك وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ[انعام/25] گروهى از آنان به سخنانت گوش مىدهند، و ما [به كيفر لجاجت و كفرشان] بر دلهايشان پوششهايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى به محضرت مىآيند با تو مجادله وستيزه مىكنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مىگويند: اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست». [4]
مخالفان پیامبر اسلام، چون ایمان به قرآن را مانع کارهای غیر مسلمانی خویش میدیدند؛ به دشمنی با آن برخاسته، و بصورتهای مختلف(این شعر است، این مثل کتابهای پیشین است و...) سعی در به حاشیه راندن آن داشتند، شبهه افکنان امروزی هم چون قرآن برایشان جذابیتی نداشته و اعمال آنها را تأیید نمیکند؛ هر روز با یک ترفندی بر علیه آن حرف میزنند.
سخن آخر
قرآن، کتاب هدایت و سرار حکمت است قول قاطع و روشنگری دارد، و نحوه خواندن آن هم باید بصورت جدی و قاطع(صوت و لحن و مانند این) باشد. کسانی که کتاب تحریف شده مسیحیت را که بصورت سرود و موسیقی اجرا میشود؛ با قرآن که جهانیان از آوردن حتی یک آیهاش عاجزند [5] مقایسه میکنند؛ دل در گرو دلانگیزی آیات قرآن ندارند که هم حقیقت است و حکمت و هم آیاتش آهنگین است، و دل در گرو موسیقی دارند و سرود.
پینوشتها
[1]. نهج الحق و كشف الصدق ، علامه حلی، ص515
[2]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج، ص 612
[3]. ترجمه انصاریان، ص235
[4]. ترجمه انصاریان، ص130
[5]. «وَ إِن كُنتُمْ فىِ رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين[بقره/23] و اگر در آنچه بر بنده خويش نازل كردهايم در ترديد هستيد، سورهاى همانند آن بياوريد و جز خداى همه حاضرانتان را فراخوانيد اگر راست مىگوييد»