جهان امروز با یک خلاء معنوی مواجه شده و غرب نمیتواند این جای خالی را با جهانبینیهای مادیگرایانه مانند بیخدایی و ندانمگرایی پر کند. از طرف دیگر ادیان ابراهیمی نیز با سیاستهای نظم نوین جهانی هماهنگ نبوده و هر چند رسانههای غربی سعی در استحالهی آنها داشتند، ذات توحیدی این ادیان راه را برای استفادهی ابزاری از آنها میبندد. در چنین شرایطی غرب به سراغ ترویج عرفانهای دروغین و یا شرک نوین (نئوپاگانیسم) رفته و از تمامی ظرفیتهای تبلیغی خود مانند گروههای موسیقی و آثار نمایشی برای رسیدن به هدف خود استفاده میکند. فیلم مرد شمالی (the Northman) ساخته سال ۲۰۲۲ اثری در همین راستا میباشد.
جهان امروز با یک خلاء معنوی مواجه شده و غرب نمیتواند این جای خالی را با جهانبینیهای مادیگرایانه مانند بیخدایی و ندانمگرایی پر کند.
از طرف دیگر ادیان ابراهیمی نیز در چارچوب سیاستهای نظم نوین جهانی نمیگنجند و هر چند رسانههای غربی سعی در استحالهی آنها داشتند، ذات توحیدی این ادیان راه را برای استفادهی ابزاری از آنها میبندد. در چنین شرایطی غرب به سراغ ترویج عرفانهای دروغین و یا شرک نوین (نئوپاگانیسم) رفته و از تمامی ظرفیتهای تبلیغی خود مانند گروههای موسیقی و آثار نمایشی برای رسیدن به هدف خود استفاده میکند. فیلم مرد شمالی (the Northman) ساخته سال ۲۰۲۲ اثری در همین راستا میباشد.
این فیلم اثری از رابرت اگرز بوده که در کارنامهی خود فیلم موفقی مانند فانوس دریایی (The Lighthouse) را دارد. در این فیلم بازیگران بسیار مطرحی مانند الکساندر اسکارزگارد، نیکول کیدمن، ویلیام دافو، ایثن هاوک و آنا تیلور جوی (بازیگر سریال گامبی وزیر) ایفای نقش میکنند. مرد شمالی داستان پسری به اسم املث را بازگو میکند که عمویش تاج و تخت او را غصب کرده و او در پی انتقام است.
داستان سادهی این فیلم در نگاه اول بسیار شبیه فیلم گلادیاتور ساخته ریدلی اسکات و حتی نمایشنامهی هملت اثر شکسپیر میباشد. البته گفته شده شکسپیر در نگارش هملت از افسانهی املث که یکی از داستانهای اساطیری اسکاندیناوی بوده الهام گرفته است. بازگویی تاریخ افسانهگونهی دوران وایکینگها در سالهای اخیر نقش پررنگی در رسانه داشته و در سلیقهی مخاطب تاثیر گذاشته است. آثاری مانند وایکینگها، والهالا، خدایان آمریکایی، آخرین پادشاهی و مجموعه فیلمهای ثور نمونههایی هستند که فقط در همین چند سال گذشته تولید شدهاند.
اما نکتهای جالب در این آثار، پرداخت به دین و آیین وایکینگها و پرستش خدایان نورس میباشد. در تمامی این آثار خدایانی مانند اودین، ثور، فرایا و… نه به عنوان یک خرافه بلکه به عنوان اساطیر واقعی و با قدرتهای ماورائی نشان داده میشوند. فیلم مرد شمالی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در جای جای فیلم شاهد تاثیر این خدایان به گونهای هستیم که به مخاطب حقانیت آنان را القا میکند.
جدای از مسائل اعتقادی، مرد شمالی فیلمی بر پایهی انتقام برای نفس انتقام میباشد. در گلادیاتور یا سایر آثار شاخص انتقامی انگیزهی انتقام برگرفته از عشق به یک عزیز و یا مقابله با بیداد بوده، اما قهرمان مرد شمالی حتی پس از فهمیدن اشتباهش در مورد قربانی بودن مادر خود راه انتقام کورکورانه را در پیش گرفته و با قساوت کامل شعلهی کم سوی احساس و محبت را در خود خاموش میکند. علاوه بر خشونت بیحد، موارد آسیبزایی مانند ارتباط با محارم، ترویج خوی حیوانی و برهنگی مردانه نیز در این فیلم مشاهده میشود.