نظام هستی بر پایه حکمت خداوند متعال خلقشده است. استفاده از هر چیزی بر اساس دستورات الهی، ما را به این حکمتها رهنمون میسازد.
کودک هنگام شروع به خوردن غذای کمکی، فکر میکند هر چیزی که در اطرافش وجود دارد، خوردنی است؛ از این رو هر چیزی که به دستش میرسد را سعی میکند بخورد؛ به عنوان مثال بدون اینکه بفهمد کنترل تلویزیون برای استفاده از تلویزیون ساختهشده است، آن را به دهان برده و سعی در خوردن آن میکند و ممکن است با این کار، هم به کنترل و هم به خودش آسیب برساند، حالآنکه سازنده کنترل، بهخوبی از کارکرد آن آگاه بوده و چهبسا پشت کنترل، برچسب دور از دسترس اطفال را نیز زده باشد.
برخی از رفتارهای ما انسانهای بزرگ نیز مانند بچه چندماهه است. بدون اینکه از حکمت خلقت یکچیزی آگاه باشیم، شروع به اعتراض کرده و میگوییم: خدا چرا فلان چیز را خلق کرده است؟! و یا اینکه اگر خدا میخواست گوشت فلان حیوان را حرام کند و ما نتوانیم بخوریم، چرا آن را خلق کرده است؟!
بنابراین، نباید مثل کودک چندماهه باشیم. خداوند حکیم، بهعنوان خالق هستی، موجودات را بر اساس حکمت خلق کرده است؛ بهعنوان نمونه «سگ» بااینکه یک حیوان نجس است و خوردن گوشت آن نیز حرام میباشد؛ اما فواید متعددی مانند: نگهبانی کردن، تجسس در امور پلیسی و... دارد. حرامگوشت و نجس بودن سگ، مانند برچسب پشت کنترل، ما را متوجه این نکته میکند که این حیوان برای خوردن و نگهداری در منزل خلق نشده؛ بلکه کارکرد آن در زمینهٔ دیگری است و استفاده غیر مناسب از آن مشکلاتی را به بار میآورد.
پیشرفت علم، بعضی از این امور را بر ما روشن ساخته و میفهماند که بیشتر اعتراضها به خاطر جهل به مسئله است؛ بهعنوانمثال درگذشته شاید برخی اعتراض میکردند: چرا خداوند زهر کشنده را در مار قرار داده است؛ اما امروزه با ساخت داروهای متعدد از همین ماده کشنده، نمیتوان این سخن را تکرار کرد؛ چون با پیشرفت علم به برخی از فواید آن پی بردهایم.
درنتیجه خالق این جهان، حکیم است و جهان را بر اساس حکمت، خلق کرده و برای هر شیء، کارکرد متناسب با آن را در نظر گرفته است.