شناساندن عیوب به دیگران از طریق انتقاد سازنده، تلاش بسیار بزرگی برای اصلاح فرد و جامعه محسوب میشود. اما پیش از آن باید با چگونگی تاثیرگذاری تذکر و تنبهمان که به پند پذیری و قبول نصیحت و موعظه توسط طرف مقابلمان بینجامد آشنا شویم.
مقدمه: همانگونه که انتقاد کردن و تذکر دادن افراد به کاستیها و عیوبشان به عنوان یک فرهنگ دینی لازم برای اصلاح فرد و جامعه محسوب میشود، باید به شیوه آن و نکات و آداب پند و اندرز و تذکر نیز توجه نمود.
اگر بخواهیم عمل اشتباه فردی را مورد نقد قرار بدهیم و به او پند دهیم، در ابتدا باید خودمان عامل به آن نصایحی که به دیگری میکنیم باشیم، در غیر این صورت انتقادمان بیاثر است، مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند: «اِستَصبِحوا مِن شُعلَةِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، و اقبَلوا نَصيحَةَ ناصِحٍ مُتَيَقِّظٍ وَ قِفُوا عِندَ ما أفادَكُم مِن التَّعليمِ» [۱] «از شعله وجود پندگویی که خود پندپذیر است روشنايى برگيريد، و نصيحت خيرخواه بيدار را بپذيريد و آنچه را به شما مى آموزد به كار بنديد».
از دیگر آداب انتقاد کردن و نصیحت و پند دادن به دیگران این است که هیچ وقت نباید به صورت آشکار و علنی و در حضور دیگران انجام شود. بلکه باید در خلوت و با به وجود آوردن فضای صمیمی و خودمانی و با نرم خویی و مهربانی و بدون هیچ گونه قصد آبروریزی و هتک حیثیت انجام شود، چنانچه حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «اَلنُّصْحُ بَيْنَ الْمَلَأ تَقْريعٌ» [۲] «نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است».
متاسفانه برخی از افراد انگیزهشان از انتقاد، خیرخواهی و اصلاح و کمک به اشخاص مورد نقد نیست، بلکه به خاطر تسویه حساب از روی حسد و غرض ورزی است. باید این را دانست که این گونه تذکرهای غرض ورزانه نه تنها به اصلاح فرد نمیانجامد، بلکه وضع را بدتر میکند، چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:«النَّصيحَةُ مِن الحاسِدِ مُحالٌ» [۳] «خيرخواهى و راهنمايى از حسود محال است».
هر کدام از ناصح و مستنصح (نصیحت کننده و نصیحتخواه) نسبت به یکدیگر حقوق متقابلی دارند، که از منظر حضرت امام زین العابدین علیه السلام چنین است: «حَقُّ المُستَنصِحِ أن تُؤدِّيَ إلَيهِ النَّصيحَةَ ، و ليَكُنْ مَذهَبُكَ الرّحمَةَ لَهُ و الرِّفقَ بهِ ، و حَقُّ النّاصِحِ أن تُلِينَ لَهُ جَناحَكَ و تُصغِيَ إلَيهِ بسَمعِكَ ، فإن أتَى الصَّوابَ حَمِدتَ اللّه عَزَّ و جلَّ ، و إن لَم يُوافِقْ رَحِمتَهُ ، و لَم تَتَّهِمْهُ و عَلِمتَ أنّهُ أخطأ ، و لَم تُؤاخِذْهُ بذلكَ إلاّ أن يكونَ مَستَحِقّا لِلتُّهمَةِ فلا تَعبَأ بشيءٍ مِن أمرِهِ على حالٍ» [۴] «حقّ كسى كه از تو نصيحت (مشورت) مى خواهد اين است كه او را نصيحت كنى و اين كار را با مهربانى و ملايمت انجام دهى. و حقّ كسى كه نصيحت مى كند (مشورت مى دهد) اين است كه در برابرش فروتن و ملايم باشى و به سخنش گوش بسپارى. اگر سخنى به صواب گفت خداوند عزّ و جلّ را سپاس گويى و اگر نادرست گفت، با او مهربان باشى و [به داشتن سوء نيّت ]متّهمش نگردانى با اين كه مى دانى خطا مى كند بدان مؤاخذه اش نكنى، مگر اينكه در خور اتهام و بدگمانى باشد، در اين صورت به هيچ وجه به سخنان او اعتنا مكن».
نتیجهگیری: از آنچه گفته شد به این نتیجه میرسیم که اگر بخواهیم تذکر و تنبهمان برای طرف مقابل اثرگذار باشد، در ابتدا باید خودمان عامل به آن نصایحی که به دیگران میکنیم باشیم، در غیر این صورت تلاشمان برای اصلاح آن اشتباه بیاثر است. از دیگر آداب انتقاد این است که در فضای کاملا صمیمانه و خودمانی و به دور از علنی کردن آن در جمع باشد، چرا که در غیر این صورت، انتقاد نه تنها تاثیرگذار نیست بلکه به هتک حیثیت و آبروریزی آن فرد میانجامد. ما باید برای نقدمان نیت داشته باشیم و آن هم چیزی به جز خیرخواهی و اصلاح اشتباه طرف مقابلمان نباشد. اگر این آداب را در انتقاداتمان مراعات کنیم، مسلماً توانستهایم با در نظر گرفتن صلاح و اصلاح فرد و جامعه، فرهنگ نقد پذیری و قبول نصیحت و موعظه را در جامعه نهادینه کنیم.
پی نوشت
[۱] میزان الحکمه، جلد ۱۰، صفحه ۵۸۵
[۲] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد ۲۰، صفحه ۳۴۱، حدیث ۹۰۸
[۳] بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۹۴
[۴] میزان الحکمه، جلد ۱۰، صفحه ۵۷