والدین مشخصات رفتاری کودک را در دوران رشد او تشخیص دهند تا بتوانند روشهای تربیتی صحیح را در پیش گیرند.
بسیاری از والدین در دوران رشد کودک غالباً با پرخاشگریهای متعددی از جانب فرزندانشان روبرو گشتهاند و آن را تجربه کردهاند و هر خانواده با توجه به فرهنگ درون خانوادگی و جامعه و منطقه محل زندگی خود واکنشها و عکسالعملهای تفاوتی در خصوص رفتار فرزندشان در جمعهای خانوادگی یا در جمعهای دوستانه از خود نشان دادهاند و برخی از آنان این مطلب را به زبان جاری میکنند که ما نمیدانیم چرا این گونه رفتارها از فرزند ما سر میزند یا به عبارت دیگر علت این رفتار فرزندمان را متوجه نمیشویم. باید پاسخ دهیم که والدین درست جواب میدهند واقعاً متوجه نمیشوند که علت این رفتار فرزندشان چیست و این رفتار از کجا نشئت گرفته است که سبب خجلت زدگی یا شرمندگی آنان در جمعهای خانوادگی یا دوستانه گشته است.
پرخاشگری در کودکان یا فرزندان علت و عللهای بسیار متفاوتی میتواند داشته باشد که با توجه به سن فرزند فرهنگ خانوادگی و فرهنگ محیط اجتماع و زندگی کاملاً متفاوت میشود و فرزندان را با روشهای تربیتی که والدین برای آنان در نظر میگیرند متمایز میگرداند که ما به چند علت و علل بروز بدرفتاری از جانب فرزندان که از رایجترین علل میباشد اشاره خواهیم کرد که والدین باید اهمیت ویژهای به این مطلب بدهند تا بتوانند علت اصلی این رفتار نادرست از فرزندشان را مشخص کنند تا در روند کاهشی آن موثر واقع گردند تا در نهایت بتوانند فرزندانی سالمتر و با عزت نفس تربیت کنند.
از علت و علل بروز بد رفتاری های مستمر توسط کودکان:
۱. فرزندان ما کنجکاو میباشند و غالباً میخواهند قوانین وضع شده در خانه را زیر پا بگذارند.
غالباً فرزندان ما کنجکاو میباشند و برای اینکه بخواهند قوانین وضع شده در خانه را زیر پا بگذارند دست به هر کاری میزنند تا ببینند قانونی که در خانه توسط والدین وضع میشود تا چه حد جدی و قابل اجرا میباشد لذا تمام سعی خود را میکنند تا واکنش والدین را نسبت به آن قانون وضع شده در خانه بسنجند حتی تا جایی پیش میروند که منجر به قانون شکنی میشوند تا ببینند آیا والدین تصمیمی برای تنبیه آنان میگیرند یا خیر؟
حال اگر والدین در این خصوص تصمیمی برای تنبیه فرزند قانون شکن در نظر نگیرند آن فرزند در تصمیمات بعدی خود پا را فراتر گذاشته و نسبت به قوانین دیگر اعتراض کرده و آنان را میشکند اما اگر به محض شکستن قانون توسط آن کودک والدین او، مجازاتهای منع کننده را پیش روی او قرار دهند میتواند تا حد زیادی او را کنترل کند و نسبت به قوانین وضع شده تمکین دهد.
۲. گاهی تضاد در قوانین برای فرزندان به وجود آمده و آنان قدرت درک این تضاد را ندارند و ناخواسته دست به چنین رفتاری میزنند.
گاهی یک قانون در خانه توسط والدین وضع میشود که مشابه همان قانون در بیرون از محیط خانه و خانواده یا مدرسه برای کودک هیچ مفهومی ندارد و هیچ گونه منعی نسبت به آن برای او وجود ندارد و کاملاً راحت نسبت به همان قانونی که در خانه و خانواده وصل شده است و از جانب پدر مادر نسبت به آن نهی شدیدی شده همان عمل را در بیرون از خانه و محیط خانواده در مدرسه انجام میدهد و کاملاً از انجام دادن آن لذت میبرد لذا این دوگانگی به وجود آمده برای فرزند نوعی گیجی میآورد نمیتواند تمیز قرار دهد بین آن قانون وضع شده در خانواده توسط والدین با انجام همان عمل در بیرون از محیط خانواده.
۳. گاهی بد رفتارهای فرزند، نشان از عدم درک صحیح او از درک صحیح قوانین دارد.
به صورت مکرر پیش آمده است که گاهی والدین درک صحیحی از مراحل رشد فرزندان خود ندارند و مسئولیتی را به آنان واگذار میکنند که کودک در قبال آن مسئولیت هیچ گونه ذهنیتی ندارد و اصلاً متوجه آن مسئولیت نمیشود و در مقابل والدین از او انتظار برآورده شدن یا انجام دادن کامل آن مسئولیت را دارند لذا در این صورت فرزند شما به جهت خالی و ذهن بودن و عدم درک صحیح از محیط پیرامون خود و آن مسئولیتی که به او واگذار شده و در قبال انجام آن مسئولیت خود را ضعیف میبیند و درک صحیح از آن ندارد روع به پرخاشگری یا بروز رفتارهای نامناسب از خود میکند چرا که شما به سپردن این مسئولیت ذهن او را درگیر کردهاید به نوعی مشغله فکری و عصبی برای او ایجاد کردهاید و مدام پیگیر آن مسئولیتی هستید که به او محول کردهاید و دنبال میکنید که آیا انجام داده است یا خیر، لذا والدین باید با این نکته مهم آشنا گردند که فرزندان ما در مسیر رشدشان در سالهای متمادی به تدریج باید قواعد زندگی را بیاموزند و نسبت به مسئولیتهای خود آشنا گردند نه آنی که والدین بخواهند در همان سالهای اول شد کودک تمام قوانین و مسئولیتهای زندگی را به او بیاموزند چه کاری کاملاً عبث بیهوده و اشتباه میباشد.
پس برای برطرف کردن این اختلالات روانی کودک که سبب انجام بروز ظهور رفتارهای نامناسب و پرخاشگرانه به طور مستمر در جمعهای خانوادگی میگردد والدین باید اطلاعات خود را از مراحل رشد جسمی و روحی فرزندان بالا ببرند تا بتوانند متناسب با رشد روحی و جسمی فرزندان با آنان مسئولیت واگذار کرده و از آنان بخواهند.