پیادهروی اربعین آثار و فواید متعددی دارد. همین فواید باعث شده تا دشمنان قسمخورده شیعه به هر نحوی که میتوانند آن را زیر سؤال برده و بر علیه آن شبهه ایجاد کنند.
طرف گفته چرا زائرای اربعین پیاده به زیارت میرن؟ عصر جدید عصر سرعته، چرا این مسیر طولانی رو با ماشین نمیرن و خودشون رو خسته میکنن؟
دوست دارم خوشبین باشم و به خودم تلقین کنم که واقعاً براش سؤال شده و قصد و غرضی پشت این سؤالش نیست؛ ولی برام سخته که اینطوری فک کنم؛ آخه دم دمای اربعین که میشه هزارتا سؤالو شبهه از اینطرف و اونطرف میاد که مثلاً چرا به فقرا توجه نمیکنید و یا چرا این همه پول کشور رو خرج این سفرها میکنید یا چرا بچههارو با اجبار میبرید و از این حرفای صدمن یه غازی که معلومه از کجا آب میخوره و قصد و هدفش زدنِ چه چیزیه.
جالبه وقتی چند برابر این پول رو ملت میبرن تو ترکیه و کشورای اروپایی خرج میکنن و منافع کشورهای بیگانه رو تأمین میکنن، هیچ صدایی از اینا در نمیاد و همه ساکت میشن و انگار نه انگار فقرا وجود دارن و یا وقتی برای موضوعات دیگه مراسم پیادهروی برگزار میشه، هیچ اشکالی نداره و کار بسیار خوبیه و باعث ایجاد نشاط و همبستگی در جامعه میشه؛ ولی به مراسم اربعین که میرسه، همین کارا غیرمعقول و غیرمنطقی و غیرانسانی میشن.
کاری به اینا ندارم که از روی غرض و مرض همه چیو زیر سؤال میبرن و ذهن جوونارو نسبت به این مراسمات بدبین میکنن؛ ولی واقعاً ممکنه برای کسی سؤال باشه چرا پیاده و چرا سواره نه.
قبل از رفتن سراغ پاسخ این سؤال، اول باید بگیم پیادهروی اربعین یک کار مستحبه و فقط فضیلت زیارت رو بیشتر میکنه و الا پیادهروی شرط قبولی زیارت نیست.
اما در پاسخ باید گفت: پیاده چندتا خصوصیت داره که باعث میشه فضیلتش برای کسایی که تواناییش رو دارن از سواره بیشتر باشه.
یک: تو پیادهروی امکان شکلگیری یک اجتماع بزرگ وجود داره؛ ولی در حالت سواره این اتفاق نمیفته. شما یک مسیر صد کیلومتری رو در نظر بگیرید که تعداد زیادی آدم دارن در طول اون پیاده میرن. خب معلومه هیچ وقت نمیشه یک اجتماع بیست میلیونی رو تو یه محوطه چند هزار متری جمع کرد؛ ولی تو مسیر صد کیلومتری و در حالت پیاده این کار ممکنه. اونوقت خدا میدونه این اجتماع بزرگ چه چهره زیبایی رو در مرور زمان از شیعه به نمایش میگذاره و از نظر تبلیغاتی چقدر میتونه به نفع شیعه تموم بشه و اعتقادات مذهبی دیگه رو به این سمت جذب کنه.
دو: پیادهروی باعث ایجاد همدلی و همبستگی بین افراد میشه. هرجا که یک گروهی با یک هدف مشخص پیاده با هم میرن، این با هم بودن، باعث همدلی و یکرنگی بینشون میشه و فاصلهها و اختلافاتشون رو از بین میبره. این حالت در پیادهروی اربعین در اوج خودش قرار داره؛ چون هدفی که این جماعت رو دور هم جمع کرده، یک امر مقدسه، نه صرف یک موضوع مادی. اونایی که تا حالا تو این حرکت جمعی حضور داشتن، خوب میدونن که چقدر عشق و ارادت و اتحاد بین مردم وجود داره و چه فضای صمیمی و همدلانهای بینشون برقراره. همینم به مرور باعث میشه تا همه اقوام شیعه اعم از عرب، فارس، ترک، کرد، لر و غیره و حتی غیر شیعه با هم زیر یک پرچم جمع بشن.
سه: پیادهروی یک نوع حرکت در جهت خلاف طبع و خواسته نفسه. این موضوع باعث میشه با هدف مقدسی که انسان تو مسیر داره، در حقیقت به سمت خدا حرکت کنه؛ چون انسان وقتی به نفسش تو یک مسیر طولانی سختی میده، در واقع به نوعی اون رو به یاد قیامت و سختیهای قیامت میندازه. همینم باعث میشه تا بیشتر به یاد خدا بیفته و روی نفسش کار کنه و به نوعی با خواهشهای نفسانیش مبارزه کنه و تمرینی برای آیندش داشته باشه. به همین جهت امام حسن علیهالسلام بیست سفر پیاده به حج رفتن و حتی با اصرار اطرافیان سوار بر مرکب نمیشدن.[1]
چهار: تو اسلام هر کاری که باسختی بیشتر انجام بشه، ثوابش بیشتره؛ برای همین خیلیا ترجیح میدن زیارت رو به صورت پیاده برن تا ثواب بیشتری ببرن.
پنج: کسی که پیاده میره بیشتر به یاد سختیهایی که اسرای کربلا کشیدن، میفته و این باعث میشه بعداً راحتتر با فراز و نشیبهای زندگی کنار بیاد؛ همچین کسی همیشه با خودش میگه اونها که اولیاء خدا بودن، اینطوری تو بلاها و سختیها تحمل کردن و شاکر خدا بودن، ما که یک صدم اونها هم تو زندگی سختی نمیبینیم، پس دیگه جایی برای غر زدن و نق زدن باقی نمیمونه.
پینوشت:
[1]. کافی، اسلامیه، ج1، ص461.