با چشمپوشی از ضعف سند حدیث منتسب به امیرالمؤمنین علیهالسلام پیرامون جزر و مد، نمیتوان مضمون آن را معارض و مخالف با گزارههای دانش تجربی پیرامون تأثیر جاذبه ماه در جزر و مد آب دریاها دانست؛ زیرا دانش تجربی پیرامون جنبههای طبیعی جزر و مد سخن میگوید و حدیث مزبور از جنبههای ماوراء طبیعی آن پرده برداشته است.
یکی از اشکالات و شبهات همیشگی ملحدان و اسلامستیزان در نقد تعالیم و آموزههای دین مبین اسلام، تعارض گزارههای دانش تجربی با آیات قرآن و احادیث معصومان علیهمالسلام است. برای نمونه به این حدیث از امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره میکنند که وقتی از آن حضرت پیرامون چیستی و چگونگی ایجاد جزر و مد در دریا پرسش شد، در پاسخ فرمودند: «فرشتهاى به نام «رومان» وجود دارد که مسلط و موكل بر درياها است و وقتی پای خود را در دريا میگذارد، آب بالا میآيد و مدّ ايجاد میگردد و آنگاه كه پای خود را از دريا بيرون میآورد، آب پايين رفته و جزر به وقوع میپيوندد».[1]
بر همین اساس، این حدیث مخالف و معارض نتایج دانش تجربی پیرامون جزر و مد آب دریا قرار دارد که ایجاد آن را بر اثر جاذبه ماه و خورشید بر روی آب دریا میدانند.
در پاسخ به این ادعا چند نکته بیان میگردد:
الف- این حدیث که فقط در منابع شیعه آمده، سند معتبری ندارد. البته متن این حدیث به نقل از «عبداللهبنعباس» در منابع شیعه[2] و اهلتسنن[3] گزارش شده، اما به دلیل آنکه گوینده «غیر معصوم» است، نمیتواند دلیل معتبری قلمداد شود.
بنابر این، از آنجا که انتساب این حدیث به معصوم علیهالسلام نادرست است؛ لذا نمیتوان گفت میان تعالیم اسلام و گزارههای دانش تجربی تعارض وجود دارد.
ب- با چشمپوشی از ضعف سند این حدیث، نمیتوان ادعای تعارض میان دین و علم تجربی را پذیرفت؛ زیرا آنچه که در پدیده جزر و مد واقع میشود، بالا و پایین آمدن آب در برخی ساعات شبانه روز است. دانشمندان علوم تجربی برای کشف علت و زمینههای این پدیده، تحقیق جامعی کرده و متوجه تأثیر جاذبه ماه و خورشید در این موضوع شدند و لذا اعلام کردند که بالا و پایین آمدن آب دریاها به این دلیل است، اما در حدیث مزبور، سخن از یک موجود ماورایی به نام «فرشته رومان» است که با پا نهادن و همچنین پا برداشتن از آبها، باعث بالا و پایین آمدن سطح آب دریا میشود.
بنابراین، تعارض و اختلاف میان گزارههای دینی و دانش تجربی آنگاه معنا پیدا میکند که دلیل بالا و پایین آمدن آبها در نگاه اسلام یک پدیده طبیعی باشد و دانش تجربی تأثیر همان پدیده را انکار کند، اما در اینجا چنین نیست؛ زیرا در حدیث مزبور، سخن از یک پدیده ماورایی به نام «فرشته رومان» است و دانش تجربی توان اظهار نظر در این مورد را ندارد.
به تعبیر دیگر، محدوده و گستره دانش تجربی، مسائل و پدیدههای طبیعی و محسوس است و تحقیقات دانشمندان پیرامون جزر و مد نیز به تأثیرگذاری جاذبه ماه اشاره میکند که این نیز یک پدیده طبیعی است، اما دانش تجربی به دلیل نداشتن ابزار کافی، نمیتواند در مورد اثبات و انکار یک پدیده ماوراء طبیعی سخن بگوید.
پس با فرض صحیح بودن حدیث مزبور، احتمال دارد که منظور از «فرشته رومان» و «قدم نهادن و قدم برداشتن»، همان تأثیر جاذبه ماه در ایجاد جزر و مد باشد، با این تفاوت که دانش تجربی، از جنبههای طبیعی سخن میگوید و حدیث شریف به جنبههای ماورایی اشاره میکند؛ گرچه شاید هیچ ارتباط مستقیمی میان جاذبه ماه و قدم نهادن فرشته وجود نداشته باشد.
البته ملحد و اسلامستیز که خود را واله و شیدای گزارههای دانش تجربی میداند و برای سنجش صحت و سقم هر چیزی به آن اعتماد میکند، بهجای آنکه در نتیجهگیری خود تردید کند، به دلیل تعصب و لجاجت، گزارههای اسلامی را مورد نقد و انکار قرار میدهد.
پینوشت:
[1]. صدوق، محمدبن علی بن بابویه، علل الشرایع، ج2، ص554، داوری.
[2]. همان.
[3]. مسند احمدبنحنبل، ج38، ص273، مؤسسة الرسالة.