اراده خداوند به این تعلق گرفته که انسانها با انتخاب صحیح، مسیر سعادت را برگزینند و به سمت بدیها نروند.
اراده الهی و گمراهی | انسان موجودی مختار و آزاد آفریده شده است؛ مهمترین دلیل بر وجود اختیار نیز، درک وجدانی او از قوه اختیار است، هدایت و ضلالت هر انسانی نیز وابسته به این است که به چه نحوی از این قوه استفاده کند، اگر راه رسیدن به سعادت را برگزیند و به آن پایبند باشد به سعادت خواهد رسید، در غیر این صورت به ضلالت و گمراهی کشیده خواهد شد. قرآن در اینباره مىفرمايد: «لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ...»؛ «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناییاش، تكليف نمىكند. انسان، هر كار نيكى را انجام دهد، به سود خود انجام داده و هر كار بدى كند، به زيان خود كرده است».[1]؛ «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»؛ «هركس در گرو اعمال خويش است».[2]
با توجه به اینکه، قوه اختیار از طرف خداوند به انسان عطا شده است و برخی از انسانها، مسیر ضلالت و گمراهی را انتخاب میکنند، مسئلهای به این صورت قابل طرح است؛ آیا اراده خداوند به ضلالت و گمراهی برخی از انسانها تعلق گرفته است؟
در پاسخ به این سؤال باید اینچنین گفت: اراده خداوند به این تعلق گرفته که انسان مختار باشد و با اختیار به سعادت برسد، اصل اختیار در وجود هر شخصی، خیر و نیکو است. مختار بودن انسان مستلزم این است که بتواند دست به انتخاب بزند و از بین گزینههای متفاوت یکی را برگزیند، حال اگر شخصی مسیر ضلالت را انتخاب کرد، در این صورت نمیتوان گفت اراده خداوند به گمراهی او تعلق گرفته است، چون که خداوند همهی مقدمات رسیدن انسان به سعادت، مثل عقل، قدرت انتخاب، فطرت پاک و بعثت انبیاء علیهمالسلام را در اختیار او قرار داده است، خود شخص است که ضلالت را بر سعادت مقدم میدارد.
بنابراین اراده خداوند به هدایت انسانها تعلق گرفته و همهی امکانات رسیدن به سعادت را در اختیار آنها قرار داده است: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛ «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس».[4]
پینوشت:
[1]. بقره، 286.
[2]. مدثر، 38.
[3]. انسان، 3.