قصه شب

قصه شب/ «فصل چهارم/مسجدی بیرون شهر»

06:48 - 1403/02/04

قصه ی مسجدی بیرون شهر داستان تشرف در زمان غیبت کبری خدمت امام عصر (عج) که حضرت نقشه و دستور ساخت

قصه شب/ «نانسی خوب میشه»

09:42 - 1403/02/03

داستان عنایت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها به زنی مسیحی و شفا یافتن او

قصه شب/ «فصل چهارم/مثل این زن»

07:50 - 1403/01/26

داستان تشرف پدر آیت‌الله سیستانی خدمت امام زمان عجل‌الله‌فرجه در زمان غیبت کبری

قصه شب/ «فصل چهارم/قصر نقره‌ای»

08:41 - 1403/01/25

داستان تشرف شخصی خدمت امام زمان عجل‌الله‌فرجه و شیعه شدن جمعی از مردم همدان در زمان غیبت صغری 

قصه شب | گنج سیاه بدبو!

10:16 - 1402/12/23

قصه‌ای به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت، با موضوع اهمیت توجه به حفظ خاک و وطن، شناخت دشمنان اسلام و آشنایی کودک با دوران طاغوت.

قصه شب | «امین کوچولو! راز قوی شدن رو می‌دونه»

قصه شب | «امین کوچولو! راز قوی شدن رو می‌دونه»
13:22 - 1402/12/22

قصه شب «امین کوچولو! راز قوی شدن رو می‌دونه»؛ داستان در مورد راز قوی‌ترین مرد جهان است که پدری با بیان قصه‌ای از پیامبر به پسرش می‌آموزد چطور می‌شود قوی‌ترین بود.

این قصه با هدف آموزش کارهای خوب به فرزندان نگاشته شده بود.

قصه شب/ «فصل چهارم/یاقوت حلی»

11:20 - 1402/12/20

داستان تشرف جوان اهل‌سنت اهل حِلّه، خدمت امام زمان عجل الله فرجه در زمان غیبت کبری.

قصه شب « ابولهب؛ پیرمرد بداخلاق و بی‌ادب مکه»

06:06 - 1402/12/19

قصه شب ابولهب؛ پیرمرد بداخلاق و بی‌ادب مکه:  اونا می‌دونستن که حضرت محمد هیچ‌وقت دروغ نمیگه، ولی

قصه شب | « علی کوچولو و روزنامه دیواری»

قصه شب | « علی کوچولو و روزنامه دیواری»
09:48 - 1402/12/16

قصه شب | «علی کوچولو و روزنامه دیواری»؛ داستان بر اساس اقتباسی از سوره مبارکه نصر و لفظ زیبای توا

قصه شب| « مرد ثروتمند و کیسه‌های گندم»

11:16 - 1402/12/15

قصه شب| « مرد ثروتمند و کیسه‌های گندم»؛ داستان این قصه که برگرفته از دو آیه پایانی سوره مبارکه زلزال است داستان سه جوان را تعریف می‌کند که در گندم‌زاری کار می‌کنند ولی دو نفر از آن‌ها دست به کار زشتی می‌زنند و در کیسه‌های علاوه بر گندم سنگ و کلوخ نیز می‌ریزند و صاحب زمین که مردی ثروتمند است متوجه آن می‌شود.

قصه شب| «صدرا و میعاد و دشمنی با خدا»

11:14 - 1402/12/15

قصه شب| «صدرا و میعاد و دشمنی با خدا»؛ داستان پسرکی به نام صدرا  است که با بیان الفاظی باعث ناراحتی دوستش میعاد می‌شود، اما بعد از شنیدن داستانی از معلم خود متوجه اشتباهش شده و در پی جبران آن برمی‌آید. این قصه برگرفته شده از ماجرای جنگ بدر است.

قصه شب| «دشمن ناقلا و خوشه‌های گندم آتش گرفته»

10:56 - 1402/12/15

قصه شب| «دشمن ناقلا و خوشه‌های گندم آتش گرفته»؛ این داستان به ماجرای  دو فرزند حضرت آدم به نام های هابیل و قابیل اشاره دارد که در آن یکی از دو برادر به‌خاطر حسادت و خودخواهی، گول حیله و فریب شیطان را خورده و گناه بزرگی را انجام می‌دهد.

صفحه‌ها